آیا گفتن خبر بد به بیمار بر عهده پزشک معالج است؟ این سوال مهمی است که پاسخ آن جامعه پزشکی و روانپزشکی را به خود درگیر کرده است. اینکه پژوهشها و مطالعات حاکی از آن است که خبر دادن بیماریهای بد و صعب العلاج مانند سرطان، اماس، قطع نخاع و.... به بیمار باید توسط پزشک معالج صورت گیرد، یک پروتکل کلی نیست، چرا که این مسئله متاثر از فرهنگ جامعه است. اینکه پژوهشی در کشور دیگری انجام شده و باید در ایران کاربرد داشته باشد، باور غلطی است، چرا که شهر به شهر، قوم به قوم این مسائل حساس، متفاوت است و به متغیرهایی چون باور مذهبی، خرافی، نوع نگاه به زندگی و امید به آینده بستگی دارد. ما مردمی هستیم که به راحتی با واقعیتها کنار نمیآییم. حاضریم دروغ را بشنویم، اما از حقیقت فرار کنیم. پس برای آنکه در ابتدا پزشک معالج بتواند با بیمارش ارتباط برقرار کند باید در او اطمینان بوجود آورد. اگر بیمار به پزشکش اطمینان داشته باشد، دارودرمانی هم نتیجهاش بهتر خواهد بود. در واقع حفظ رابطه و اعتماد پزشک و بیمار بسیار حیاتی است. یکی دیگر از سوالاتی که در این زمینه مطرح، این است که پزشک معالج، ابتدا باید بیمار را در جریان بیماریاش قرار دهد یا خانواده اش را؟ به نظر میرسد بهترین حالت این است که در ابتدا پزشک و معالج، مریضش را در جریان بگذارد، اما گاهی اوقات پزشکان مجبور میشوند که ابتدا به خانواده مریض اطلاع بدهند چرا که بیمار از منظر روحی دچار نوسانات است. در برخی از موارد ما بیمارانی داشتیم که شرایط روحیشان به حدی وخیم بوده که روانپزشک تشخیص داده که بیمار قادر به تصمیمگیری یا برخورد با بیماریاش نیست که در اینجا از پزشک قانونی برای ارائه خبر بد بیماری استفاده
می کنیم. در واقع پزشک قانونی مشخص میکند که خبر را به بیمار بدهیم یا نه، اما به نظر من گفتن خبر بد به بیمار در این شرایط خاص یک تیم وکار گروهی متشکل از پزشک معالج، روانپزشک و خانواده است.
یکی از بیماران ما خانمی بازنشسته بود که متاسفانه سرطان داشت و هنوز به وی چیزی گفته نشده بود. برای اینکه باید وی را در جریان بگذاریم یا نه، پرسشنامهای طرح کردیم که در جواب آن، خیلی از دستیاران میگفتند نباید به وی بیماریاش را گفت، مخصوصا وقتی خانواده اصرار دارد که به عزیزشان نگویید، در اینصورت ما هم نباید خبر دهیم از طرف دیگر پزشکی که نخواهد بیمارش را در جریان بگذارد، در واقع به نوعی او هم از واقعیت در حال فرار کردن است. مورد دیگر نحوه گفتن و اطلاعرسانی خبر بد است. متاسفانه طبیبان ما ضعف دارند. شاید بدین دلیل است که مهارتهای لازم را ندیدهاند و دورههای روانشناسی و نظایر آن را نگذراندهاند. بیمار هرگز نحوه بیان را فراموش نمیکند، اگر با لحن و بیانی بد به بیمار، خبر بد را بدهیم، ممکن است نتواند با واقعیت کنار بیاید و وارد فاز انکار شود، اما اگر بیان و نحوه گفتن ملایم و مرحله به مرحله باشد، فرد راحتتر با واقعیت کنار خواهد آمد. بهتر است به هنگام دادن خبر بیماری از اصطلاحات پزشکی استفاده نکرد، چرا که بیماران از این اصطلاحات وحشت دارند.
ویولت استقامتی
رزیدنت داخلی