با برگزاری کنفرانس پاریس درباره تغییرات اقلیمی (کوپ21) که روز قبل به پایان رسید، امیدهای فراوانی برای حل مشکلی که خطرات جدی برای کره زمین ایجاد کرده، جان گرفته است. همه مردم جهان امیدوارند تا با رسیدن به توافق برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، قدمی عملی برای مهار افزایش دمای کره زمین برداشته شود. نظرات اما دراینباره متفاوتند. بسیاری از کارشناسان عقیده دارند سهم کشورهای درحال توسعه در این مبارزه نباید تنها تبعیت و دریافت وام باشد و این کشورها از سویی دیگر، میگویند قدرتهای بزرگ اقتصادی جهان مانند ایالات متحده و چین که بیشترین سهم در آلودگی هوا را داشتهاند باید با مهار صنایع آلاینده خود و ارائه فناوری سبز به کشورهای دیگر کمک کنند تا این مشکل حل شود. با وجود شکست کنفرانس قبلی درباره تغییرات اقلیمی، کنفرانس 1992 ریو و عملی نشدن پروتکل کیوتو سال 1997، مشکل بیشک حلناشدنی نیست. تجربه موفق درباره ترمیم لایه ازن که بنا بر اعلام سازمان ملل متحد به حل نهایی نزدیک میشود، همه را به حل مشکل گرم شدن هوای زمین امیدوار کرده است. در چند شماره گذشته «سپید»، تلاش کردهایم تا دیدگاههای مختلف درباره این کنفرانس را مطرح کنیم.
کنفرانس پاریس راهحل نیست
کنفرانس دو هفتهای که 190 کشور از سراسر جهان را برای حل مشکل گرم شدن هوا گرد هم آورد، شوقی ایجاد کرده است. همه امیدوارند که با کاهش 2 درجه سلیسیوس از دمای هوا، بتوانند زمین را نجات دهند. این کنفرانس بهخودیخود نمیتواند مشکل جهانی گرم شدن هوا را حل کند چون برای این کار طراحی نشده است. اهداف فعلی آنقدرها بلندپروازانه به نظر نمیآیند: اضافه کردن ساختار و نیروی محرکه به تلاشهایی که درحال حاضر در جریان است، از هیئتهای قانونگذاری گرفته تا آزمایشگاهها و شهرها تا عوامل اجرایی در سراسر دنیا با هدف کاهش انتشار گازهای گلخانهای.
بهنظر دقیق و موشکافانه میآید، اما برخی اعتقاد دارند که قدمی است بس مهم و بقیه بهطور کلی نسبت به موفقیت طرح امیدی ندارند. حرف هر دو طرف از جهاتی درست است.
اقدامی متفاوت از اقدامات قبلی
کنفرانس پاریس از جهاتی بسیار متفاوت از کنفرانسهای قبلی است، یعنی وقتی که مذاکرهکنندگان سعی میکردند در یک تعهد یکطرفه از بالا به پایین کشورهای مختلف را ملزم به کاهش گازهای گلخانهای کنند. مثلا، پروتکل 1997 کیوتو قرار بود دنیا را نجات دهد، اما شکست خورد. سنای ایالات متحده آنرا تصویب نکرد. کانادا پا پس کشید و مهمتر از آن، هند و چینی که به سرعت در حال گسترش صنایع خود بودند، حاضر به کاهش گازهای گلخانهای نشدند و میزان این گازها در سالهای بعد از آن بهشدت بالا رفت. درسی که گرفتیم آن بود که هیچ پیمان سازمان ملل نمیتواند کشورها را برخلاف میلشان وادار به تغییر سیستم مصرف انرژی کند. به همین دلیل، در سالهای اخیر سازمان به سوی تغییر مدل خود حرکت کرد.
الگوی جدید
هر کشور با توجه به شرایط داخلی، خود باید تصمیم بگیرد که چه برنامهای برای کاهش گازهای گلخانهای میخواهد داشته باشد. این ساختار پایین به بالا البته چیز کماهمیتی نیست. از سال 2014 به این طرف، هر یک از منتشرکنندگان گازهای گلخانهای تعهدی را درباره تغییرات اقلیمی تسلیم سازمان ملل کرده است که برخی نکات مهم آنها به این ترتیب است: ایالات متحده تعهد میکند که میزان گازهای گلخانهای خود را تا سال 2025، 26درصد نسبت به سال 2005 کاهش دهد. اتحادیه اروپا تا سال 2030، 40درصد از گازهای گلخانهای خود را نسبت به سال 1990 کم میکند. چین تعهد کرده است که از سال 2030 به بعد، 20درصد از برق با منشا سوختهای فسیلی را جایگزین کند. برزیل تعهد کرده است که میزان گازهای گلخانهای خود را تا سال 2025، 37درصد نسبت به سال 2005 کاهش دهد. این تعهدات خاص هر کدام از کشورها بنمایه هر توافق بینالملل را شکل میدهد که واجد 2 خصلت اصلی متضاد است.
اول آنکه این تعهدات بر پایههای واقعی بنا شدهاند نه اینکه ادارات ملل متحد بدون ارتباط با دنیای واقعی آنها را طرح کرده باشند. هر یک از دولتها در طراحی تعهدات خود براساس وضعیت سیاسی و سطح فناوری موجودشان آزادانه عمل کردهاند. مثلا، آنچه ایالات متحده تعهد کرده است، براساس درک مسئولان آمریکایی از امکانات موجود در بین مقامات اجرایی بوده است. در طراحی این تعهدها کسی فکرنکرد که کنگره ممکن است بهصورتی معجزهآسا لایحهای را تصویب کند. دوم اما، نکته آنجاست که اگر فرض کنیم همه کشورهای عمده آلاینده به تعهدات خود پایبند بمانند، انتشار گازهای گلخانهای تا سال 2030 همچنان ادامه خواهد داشت و ما تا پایان قرن 21 شاهد افزایش سهدرجهای دمای زمین هستیم. از یک طرف، خبر خوبی است چرا که بنا بوده حرارت زمین 4 درجه بیشتر شود. از طرف دیگر باید تلاش کنیم تا براساس توافقها دمای زمین 2 درجه سردتر شود و این خطری است ناپذیرفتنی. طی دو هفته، کشورهای جهان تلاش کردند تا بتوانند ساختار حمایتی را به توافقهای خود اضافه کنند که امکان اجرای تعهدات آنها را فراهم میکند. آنها شفافیت بیشتری اعمال کردند تا بتوان فهمید کشورها تا چه اندازه به گفتههایشان پایبند ماندهاند. پیشبینی کردهاند که چگونه به کشورهای فقیر کمک کنند و درباره روند بازبینی رسمی که به انجام تعهداتشان کمک کنند نیز به گفتگو پرداختند.
ضمانت اجرا تنها در دست دولتها
هیچ تضمینی برای اجرای اینها وجود ندارد، اما به گفته دیوید ویکتور، کارشناس سیاسی، موضوع آن است که نقطه شروع از جایی واقعی آغاز شده و قرار است با پیگیریهای سیاسی و همکاری ادامه پیدا کند. بیشک، مذاکراتی مانند مذاکرات پاریس میتوانند دورنمایی را ترسیم کنند و توافق قدرتمندی که ماحصل این کنفرانس باشد، قادر است تا تلاشهای جاری در زمینه کاهش گازهای سوختهای فسیلی را تقویت کند، اما نه این کنفرانس و نه هیچ کنفرانس دیگری نمیتواند تصمیم بگیرد دمای زمین در آخر چقدر کم شود.