مطالعات جدید ادعا میکنند، شکاف امید به زندگی بین طبقات فقیر و غنی در انگلستان و ولز در 15 سال آینده بیشتر خواهد شد.
رئیس این پژوهش با اشاره به دادههایی که یافته میگوید، با توجه به سیاستهای ریاضتی که دولت ائتلافی میخواهد در پیش گیرد، برخی مشکلات حتی در پیشبینیهای کارشناسان، ممکن است از قلم افتاده باشند، ضمن آنکه یک سازمان خیریه انگلستان را نابرابرترین کشور در بین کشورهای توسعهیافته خوانده است.
در این مطالعه که نتایج آن در نشریه لنست منتشر شد، محققان کالج سلطنتی لندن به این نتیجه رسیدند که در برخی مناطق محلی که یکدرصد بالا و یکدرصد پایین جامعه در آنها زندگی میکنند، امید به زندگی تا سال 2030 ممکن است تقریبا بین 2-3 سال بین این دو قشر اجتماعی بیش از میزان قبلی شود. آنها برای پیشبینیهای خود تا سال 2030، از دادههای اداره آمار ملی درباره امید به زندگی بین سالهای 1981-2012 استفاده کرده بودند. پروفسور مجید عزتی، سرپرست تحقیقات، عقیده دارد که هرچند در مجموع افراد در انگلستان و ولز بیشتر از سابق عمر میکنند – عمر زنان تا سال 2030 به طور متوسط به 87/6سال و در مردان به85/7 سال خواهد رسید – اما یافتههای محققان حاکی از آن است که اعمال سیاستهای ریاضتی دولت فاصله امید به زندگی را در بین فقیر و غنی افزایش داده است.
«وضعیت نابرابری میتواند از آنچه پیشبینی کردهایم بدتر شود. پیشبینیهای ما بر مبنای اطلاعات گذشته و اخیر است. اما دادههای اخیر ممکن است هنوز چیزی از سیاستهای ریاضتی را نشان ندهند. به نظر من، اگر ما از الآن بخواهیم راه 5 سال گذشتهمان را برویم، احتمالا اوضاع نابرابری از آنچه من و همکارانم پیشبینی کردهایم بدتر خواهد شد.»
به نظر پروفسور عزتی، حالا که نظام سلامت ملی بریتانیا (اناچاس) میخواهد اثرات نابرابری اجتماعی و اقتصادی بر سلامت را به حداقل برساند یا تعدیل کند، کاهش بودجه این نظام باعث تشدید نابرابری خواهد شد. نویسندگان تحقیق میگویند: « تحقیقات نشان میدهند، فاصله امید به زندگی بین یکدرصد بالایی جامعه و یکدرصد پایینی آن در برخی مناطق بریتانیا و ولز به طور مداوم تا سال 2030 افزایش پیدا خواهد کرد و از 6/1 سال در مردان در سال 2012 به 8/3 سال و در زنان از 5/6سال به 8/3 سال خواهد رسید.
کارشناسان سلامت و فعالان مبارزه با نابرابری خواهان اقداماتی شدهاند که با تعدیل نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی بتواند فاصله امید به زندگی در اقشار مختلف را کاهش دهد.
دکتر جسیکا آلن، معاون موسسه برابری سلامت در کالج لندن، عقیده دارد، مقصر اصلی در اختلاف امید به زندگی شکاف بزرگ اقتصادی و اجتماعی است.
وی در توضیح این موضوع میگوید: « از نظر ما، سطح آموزش، وضعیت اسکان، وضعیت کلی محیط زیست، دسترسی به فضای سبز و بسیاری از نمودهای اجتماعی و اقتصادی میتوانند اختلاف در امید به زندگی را به وجود آورند.»
«وقتی نابرابری هر روز بیشتر شود و شاهد رشد مدام نابرابری در میزان درآمد، وضعیت اسکان و محیط زیست باشیم، این نابرابری به امید به زندگی هم تسری پیدا میکند.»
دکتر آلن عقیده دارد، با انجام برخی اقدامات میتوان این فاصله را کمتر کرد، اما « آنچه سیاست ریاضتی قرار است در آینده انجام دهد، امیدی برای ین تعدیل باقی نمیگذارد.» « عجیب نیست که سیاست ریاضتی بر سلامت هم تاثیر گذارد. از همین الآن اثرات کوتاه مدت این سیاست را میتوان دید: میزان خودکشی، مشکلات روحی روانی، و مرگهایی که به وضوح به دلیل درمان ناکافی و روان درمانی ناکافی اتفاق افتادهاند، بالا رفته است.» فعالان برابری اجتماعی عقیده دارند، اینکه کالج سلطنتی ادعا کرده است که امید به زندگی افزایش یافته، چیز عجیبی نیست. دونکان اکسلی، مدیر عامل بنیاد خیریه برابری میگوید: «طی سالهای گذشته به واسطه بهبود فناوری و دانش پزشکی امید به زندگی بیشتر شده است، اما همه افراد به یکسان از مزایای این پیشرفتها منتفع نشدهاند.»
«تعجب نمیکنم که کارشناسان گفتهاند فاصله امید به زندگی بین اقشار مختلف بدتر میشود. ما در 40 سال گذشته از یک کشور متوسط توسعه یافته به نابرابرترین کشور توسعهیافته بدل شدهایم.»
منظور از امید به زندگی، سالهای عمر یک فرد در کشوری مشخص از بدو تولد است، به شرطی که میزان مرگ و میر در آن کشور خاص در طول سالهای آتی ثابت باقی بماند.
امید به زندگی در مردان و زنان به طور جداگانه و نیز با ارقام کلی جمعیتی اندازهگیری و بررسی میشود. در فهرست امید به زندگی درضمن برخی مناطق غیرمستقل هم لحاظ میشوند.
این ارقام بازتاب کیفیت سلامت و درمان در هر کشور و نیز نشاندهنده برخی عوامل دیگر از جمله جنگها، ایدز و چاقی در بین جمعیت هستند.
براساس آمار 2012 سازمان ملل متحد، متوسط امید به زندگی در جهان 71 سال بوده است، 68/5 برای مردان و 73/5 برای زنان. کشورهای با کمترین میزان امید به زندگی، سیرالئون، جمهوری افریقای مرکزی، جمهوری دمکراتیک کنگو بودهاند. درمجموع، اطلاعات دریافتی نشان میدهند، طول عمر بشر در طی زمان همواره بیشتر شده است. به نظر بسیاری از کارشناسان، افزایش طول عمر بیش از آنکه حاصل تحول ژنتیکی باشد، درواقع پذیرش فرهنگی رخ داده است.
در سالهای ابتدایی قرن هفدهم، امید به زندگی در انگلستان، 35 سال بود، بیشتر به خاطر آنکه دوسوم بچهها تا قبل از رسیدن به 4 سالگی میمردند. طی انقلاب صنعتی در انگلستان، امید به زندگی افزایش چشمگیری پیدا کرد. میزان مرگ اطفال زیر 5 سال از 745 نفر در سالهای 1730-1749 به 318 نفر در سالهای 1810-1829 رسید.
از جمله مهمترین عوامل افزایش امید به زندگی، بهبود سلامت عمومی است. در قرن بیستم به جز در زمان همهگیری جهانی آنفولانزا در سال 1917، امید به زندگی همواره آهنگی رو به رشد داشته است.
علی احمدی
Newsweek