دارم پرونده مریضو بررسی میکنم تا بدونم مدارکش کامله یا نه.... میگم: «فلان آزمایش روکه نداری تو پروندت... من وقتی تو بخش بستری بودی واست خواسته بودم... انجام دادی؟» میگه: «نمیدونم»، میگم:« فک نمیکنم انجام داده باشی، چون تو بیمارستان انجام نمیشد، باید دوباره برات بنویسم. دفترچتو بده.» دفترچه بیمه مریضو میگیرم تا آزمایشو براش بنویسم. همین موقع مریض که دختر 18 سالهای؛ عطسه میکنه. یهو مامانش با هول و ولا میگه: «خانوم دکتر.. خانوم دکتر... ننویس ...ننویس... صبر اومد!» پشتبندش مریض دوباره عطسه میکنه، منم میگم: «خب جخدشم که اومد، باید بنویسم دیگه!» خودمو تصور میکنم که تو جلسه اساتید دارم مریضو معرفی میکنم، بعد همه ازم میپرسن، خب جواب این آزمایش مریض چی بوده ؟ منم خرم و خندان میگم: «نمیدونم... درخواست نکردم... آخه صبر اومده بود موقع درخواستش.»
حمیده کریمی