در سلسله مقالههایی که در چند شماره قبل آمده، به بیماری وبا و تاریخچه آن در جهان و ایران پرداخته شد. ۷ همهگیری یا پاندمی عمده این بیماری در دنیا و قسمتی از تاریخچه آن در ایران، قسمتی از مطالبی بود که از نظر گذشت. در ادامه، دیگر همهگیریهای این بیماری در ایران از نظر خواهد گذشت.
در سال ۱۲۸۸ ه.ق. هنوز قحطی ادامه داشت. وبا هم مزید بر علت شد. در تهران به گواهی امینالضرب، روزی ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر در کوچه و بازار و محلهها مردند. تنها تهران نبود. در همه ولایات، ناخوشی مشهود و کسادی و بیرونقی و بیپولی افتاده بود. تبریز کنفیکون شد. هم ناخوشی بود، هم قحطی و هم سیل و هم قطاعالطریق که راه عبور و مرور را مسدود کرد. در همه ولایات قحطی و گرانی نفس مردم را قطع کرد. از خراسان گزارش رسید، آدم را میکشند، گوشت او را میخورند، دیگر چه رسد به اسب و الاغ. هر روز در مشهد آدم میگیرند که سگ کشته و گوشت او را آورده و فروخته است. عجب اینکه سگ و گربه و موش میخورند و باز روزانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر وبا میگیرند. به گفته امینالضرب، روزی ۴۰۰ تا ۵۰۰ از بین میرفتند. در این سال در قوچان ۱۲۰۰۰ نفر از دست رفتند.
در ۱۲۹۴ ه.ق. از نو وبای سختی در گیلان پدیدار و ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر را تلف کرد.
در ۱۳۰۷ ه.ق. باز وبا از کرمانشاهان آمد. اعتمادالسلطنه به طعنه نوشت: «رنگ شاه پریده، دماغ کشیده و صدا گرفته. معلوم شد اسهال که در این چند روزه بود، شدت کرده… چون در کرمانشاهان وبا هست. شاه وحشت کردند که خدای ناکرده وبایی شدهاند.»
دوره وبای بعدی، وبای بسیار سختی بود که در ذیحجه ۱۳۰۹ ه.ق. از بادکوبه آغاز و روسیه را گرفت. شدت آن به اندازهای بود که به مبالغه نوشتند: «از شهرهای روسیه دیگر چیزی باقی نگذاشت.» به اندک زمانی از حاجی ترخان به رشت رسید. در تابستان ۱۳۰۹ ه.ق. بود که وبا به سمنان و دامغان زد و در اوایل محرم ۱۳۱۰ در تهران شیوع یافت. همگان گواهی میدهند که این وبا چیز دیگری بود. بیستسالی بود که مردم چنین کشتاری را فراموش کرده بودند. دکتر طولوزان هم میگفت: «در مدت سی سالی که من در ایران بودم، این سختترین و گستردهترین وبایی بود که شاهدش بودم و کسی امید یک ساعت زندهماندن نداشت.» امینالضرب هراسناک میگفت: «اگر کسی میمرد، هیچکس نبود او را بردارد، روی لنگه در بگذارد، ببرد یک جایی به خاک بسپارد.»
وبای ۱۳۱۰ ه.ق. تهران، ابتدا در محله سرچشمه بروز کرد، بعد در پامنار و سرتخت و خیابان ناصریه… و تا حضرت عبدالعظیم تعدی کرد. هنوز به دهم محرم نرسیده، به قولی روزی ۲۰۰ نفر و به قولی روزی ۲۵۰ نفر میکشت. از نیمه دوم محرم تا اوایل صفر، بیماری بر شدت خود افزود و به گفته برخی روزی ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر میمردند. اعتمادالسلطنه میگوید: «بین ۲۰ تا ۲۱ محرم یعنی در دو روز، ۱۶۰۰ نفر تلف شدند.» تجار نوشتند: «روزی ۱۰۰۰ نفر از میان رفتند.» برخی ۱۲۰۰ نفر را هم در اوایل صفر ثبت کردهاند. دکتر فوریه که در آن روزها در تهران بود، گواهی میدهد وبای تهران روزی نزدیک به ۸۰۰ نفر را کشته و این مقدار تلفات اگر در نظر داشته باشیم که جمعیت تهران در تابستان نصف میشود، بسیار زیاد است.
ادامه دارد...
منبع: Redit
علیرضا مجیدی