سخنی با ستاد محترم مقابله با کرونا
متاسفانه با ثبت 235 مرگ در روز بار دیگر شاهد طغیان بیماری در کشور هستیم.
کرونا چه زمانی در ایران کنترل خواهد شد؟
یادداشتی به قلم پیمان سلامتی
16 مهر 1399 ساعت: 11:7
یادداشتی به قلم پیمان سلامتی
16 مهر 1399 ساعت: 11:7
متاسفانه با ثبت 235 مرگ در روز بار دیگر شاهد طغیان بیماری در کشور هستیم.
اگر آمار مرگ ناشی از بیماری در کشورهای مختلف بر حسب جمعیت را مرور کنیم حتی با پذیرش صحت آمار رسمی دولتی متوجه می شویم که در روزهای جاری کشور ما جزو پرتلفاتترین کشورهای دنیاست.
با استناد به این شاخص متوجه میشویم که از حدود پنج ماه قبل آلمانیها، چهار ماه قبل فرانسویها، صد روز قبل انگلیسیها و ایتالیاییها و ده روز قبل نیز آمریکاییها را پشت سر گذاشتهایم.
در جایی که از واکسن و درمان بیماری خبری نیست، این کدامین اکسیر است که غربیها در حال استفاده از آن بوده و ما از آن غافل ماندهایم؟
از سوی دیگر با ارائه شواهد متعدد میتوان پیشبینی کرد که شوربختانه در ماههای آتی شرایط باز هم در کشور رو به وخامت بوده، عزیزان بیشتری را از دست خواهیم داد.
معتقدم تا زمانی که ستاد ملی مقابله با کرونا حداقل در دو زمینه راهبرد خود را تغییر ندهد اپیدمی کنترل نخواهد شد.
الف- چند ماه قبل بود که دبیرکل سازمان جهانی بهداشت حداقل اقدامات مورد نیاز برای مقابله با بیماری را در دو سطح مردم و دولتها اعلام کرد. آنچه که مردم باید انجام دهند را قبلا شرح دادهام اما دولتها باید:
- بیماران را شناسایی، جداسازی، تست، درمان و مراقبت نمایند.
همگی معترفیم که با همت والای جامعه پزشکی این مهم به شایستگی صورت گرفته اما آنچه که فراموش شده است، قسمت بعدی ماجراست.
دولتها باید:
- افراد دارای تماس با بیماران را ردیابی و قرنطینه کنند.
به عبارت دیگر برای کنترل همهگیریهای عفونی، نیاز به قطع چرخه انتقال عفونت داریم و در مورد کرونا این امر تنها با شناسایی افراد مواجهه یافته با بیماران و پیگیری آنها امکانپذیر است.
در یادداشت قبلی خود توضیح دادم که رویکرد درمانمحور و نه پیشگیریمحور وزارت بهداشت به طور عمده بر آمادهسازی بیمارستانها برای ارائه خدمات به بیماران نیازمند بستری متمرکز شده است.
از آنجا که در این رویکرد از مردم خواسته شده که اگر علائم خفیفی داشتند در منزل بمانند، عمده افراد وقتی توسط نظام سلامت تشخیص داده میشوند که بستری شوند. بدین ترتیب حدود ۸۰ درصد از اشخاص آلوده، بدون علامت و یا دارای علائم خفیف بوده و در حالیکه خطرآفرین و از سرمنشاهای اصلی اپیدمی هستند میتوانند به زندگی روزمره خود ادامه دهند.
به همین ترتیب میزان رویکرد پیشگیریمحور نظامهای سلامت کشورهای پیشگفت و اجرای سریع سیاستهای فوقالاشاره (ردیابی و قرنطینه) تا حدود زیادی میتواند توجیهکننده توفیق آنها در کنترل بیماری در ماههای گذشته باشد؛ به طوری که آلمانیها با تمرکز در این حوزه بیشترین و آمریکاییها کمترین توفیق را داشتهاند.
ب- کرونا یک اپیدمی ساده نیست؛ بلکه یک سیندمی (Syndemic=Synergistic Epidemic) یعنی اپیدمی تشدید یافته است. به عبارت دیگر در پزشکی گاهی از اوقات ما با اپیدمیهایی سرو کار داریم که به راحتی میتوان با حذف عوامل بیولوژیک به وجود آورنده، آنها را کنترل کرد اما آنچه که تاثیر اپیدمی کرونا را چند برابر کرده عوامل زمینهای و اجتماعی موثر بر این بیماری هستند.
در حالیکه در طی ماههای گذشته با دلخوشی مقایسه وضعیت اپیدمی در ایران با کشورهای دارای بدترین عملکرد، زمان طلایی خود را از دست دادهایم به یاد داشته باشیم که پیادهسازی سیاستهای بند الف نیز در کوتاهمدت و تنها توسط وزارت بهداشت امکانپذیر نیست.
در این چارچوب نه تنها ردیابی و قرنطینه افراد تماس یافته بلکه نظارت بر مراعات اصول بهداشتی توسط مردم (همچون زدن ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی، عدم شرکت در تجمعات و ...) نیاز به وضع قوانین جدید، اعمال قاطع قانون توسط نیروی انتظامی، حمایت از اقشار آسیب پذیر، استفاده از تکنولوژیهای جدید و... دارد و اینها قابل انجام نیستند مگر آنکه خودشیفتگیهای ناشی از موفقیتهای نسبی را کنار گذارده، ضمن جلب حداکثری مشارکت مردم مقابله با بیماری به عنوان اولویت اول تمامی دستگاههای اجرایی درآمده و تمامی امکانات لازم برای آن به فوریت بسیج گردد.
به عنوان مثال، مداخله نظامیان در چین برای جلوگیری از مسافرتهای غیرضروری، در اروپا برای جریمه خاطیان و در ویتنام برای راه اندازی کمپهای قرنطینه نقش موثری در کنترل اپیدمی داشتهاند و تا زمان استقرار سیستم بهداشتی راهکار مناسبی در کشور هستند.
جان کلام آنکه، استراتژی جاری ستاد مقابله با کرونا شکست خورده است.
ضروری است تا با اتخاذ اقدامات پیشگیرانه مورد تائید سازمان جهانی بهداشت و توجه به تجربیات موفقیتآمیز سایر کشورها، مقابله با بیماری را امری فرابخشی تلقی کرده با اقدامات عاجل تمامی ارکان حکومت را به صحنه بیاوریم.
با استناد به این شاخص متوجه میشویم که از حدود پنج ماه قبل آلمانیها، چهار ماه قبل فرانسویها، صد روز قبل انگلیسیها و ایتالیاییها و ده روز قبل نیز آمریکاییها را پشت سر گذاشتهایم.
در جایی که از واکسن و درمان بیماری خبری نیست، این کدامین اکسیر است که غربیها در حال استفاده از آن بوده و ما از آن غافل ماندهایم؟
از سوی دیگر با ارائه شواهد متعدد میتوان پیشبینی کرد که شوربختانه در ماههای آتی شرایط باز هم در کشور رو به وخامت بوده، عزیزان بیشتری را از دست خواهیم داد.
معتقدم تا زمانی که ستاد ملی مقابله با کرونا حداقل در دو زمینه راهبرد خود را تغییر ندهد اپیدمی کنترل نخواهد شد.
الف- چند ماه قبل بود که دبیرکل سازمان جهانی بهداشت حداقل اقدامات مورد نیاز برای مقابله با بیماری را در دو سطح مردم و دولتها اعلام کرد. آنچه که مردم باید انجام دهند را قبلا شرح دادهام اما دولتها باید:
- بیماران را شناسایی، جداسازی، تست، درمان و مراقبت نمایند.
همگی معترفیم که با همت والای جامعه پزشکی این مهم به شایستگی صورت گرفته اما آنچه که فراموش شده است، قسمت بعدی ماجراست.
دولتها باید:
- افراد دارای تماس با بیماران را ردیابی و قرنطینه کنند.
به عبارت دیگر برای کنترل همهگیریهای عفونی، نیاز به قطع چرخه انتقال عفونت داریم و در مورد کرونا این امر تنها با شناسایی افراد مواجهه یافته با بیماران و پیگیری آنها امکانپذیر است.
در یادداشت قبلی خود توضیح دادم که رویکرد درمانمحور و نه پیشگیریمحور وزارت بهداشت به طور عمده بر آمادهسازی بیمارستانها برای ارائه خدمات به بیماران نیازمند بستری متمرکز شده است.
از آنجا که در این رویکرد از مردم خواسته شده که اگر علائم خفیفی داشتند در منزل بمانند، عمده افراد وقتی توسط نظام سلامت تشخیص داده میشوند که بستری شوند. بدین ترتیب حدود ۸۰ درصد از اشخاص آلوده، بدون علامت و یا دارای علائم خفیف بوده و در حالیکه خطرآفرین و از سرمنشاهای اصلی اپیدمی هستند میتوانند به زندگی روزمره خود ادامه دهند.
به همین ترتیب میزان رویکرد پیشگیریمحور نظامهای سلامت کشورهای پیشگفت و اجرای سریع سیاستهای فوقالاشاره (ردیابی و قرنطینه) تا حدود زیادی میتواند توجیهکننده توفیق آنها در کنترل بیماری در ماههای گذشته باشد؛ به طوری که آلمانیها با تمرکز در این حوزه بیشترین و آمریکاییها کمترین توفیق را داشتهاند.
ب- کرونا یک اپیدمی ساده نیست؛ بلکه یک سیندمی (Syndemic=Synergistic Epidemic) یعنی اپیدمی تشدید یافته است. به عبارت دیگر در پزشکی گاهی از اوقات ما با اپیدمیهایی سرو کار داریم که به راحتی میتوان با حذف عوامل بیولوژیک به وجود آورنده، آنها را کنترل کرد اما آنچه که تاثیر اپیدمی کرونا را چند برابر کرده عوامل زمینهای و اجتماعی موثر بر این بیماری هستند.
در حالیکه در طی ماههای گذشته با دلخوشی مقایسه وضعیت اپیدمی در ایران با کشورهای دارای بدترین عملکرد، زمان طلایی خود را از دست دادهایم به یاد داشته باشیم که پیادهسازی سیاستهای بند الف نیز در کوتاهمدت و تنها توسط وزارت بهداشت امکانپذیر نیست.
در این چارچوب نه تنها ردیابی و قرنطینه افراد تماس یافته بلکه نظارت بر مراعات اصول بهداشتی توسط مردم (همچون زدن ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی، عدم شرکت در تجمعات و ...) نیاز به وضع قوانین جدید، اعمال قاطع قانون توسط نیروی انتظامی، حمایت از اقشار آسیب پذیر، استفاده از تکنولوژیهای جدید و... دارد و اینها قابل انجام نیستند مگر آنکه خودشیفتگیهای ناشی از موفقیتهای نسبی را کنار گذارده، ضمن جلب حداکثری مشارکت مردم مقابله با بیماری به عنوان اولویت اول تمامی دستگاههای اجرایی درآمده و تمامی امکانات لازم برای آن به فوریت بسیج گردد.
به عنوان مثال، مداخله نظامیان در چین برای جلوگیری از مسافرتهای غیرضروری، در اروپا برای جریمه خاطیان و در ویتنام برای راه اندازی کمپهای قرنطینه نقش موثری در کنترل اپیدمی داشتهاند و تا زمان استقرار سیستم بهداشتی راهکار مناسبی در کشور هستند.
جان کلام آنکه، استراتژی جاری ستاد مقابله با کرونا شکست خورده است.
ضروری است تا با اتخاذ اقدامات پیشگیرانه مورد تائید سازمان جهانی بهداشت و توجه به تجربیات موفقیتآمیز سایر کشورها، مقابله با بیماری را امری فرابخشی تلقی کرده با اقدامات عاجل تمامی ارکان حکومت را به صحنه بیاوریم.
دیدگاه کاربران
ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد