راهنمایی برای کاهش اضطراب و تقویت احساس امنیت در کودکان
چگونه با کودکان درباره جنگ صحبت کنیم؟

21 تیر 1404 ساعت: 02:4

فرزانه فولادبند
دانشجوی دکتری تخصصی علوم ارتباطات
جنگ و درگیری، حتی اگر در فاصله‌ای دور اتفاق بیفتد، تأثیر روانی عمیقی بر کودکان دارد. اخبار تلویزیون، گفت‌وگوهای بزرگ‌ترها، یا تصاویر در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند باعث اضطراب، ترس و سردرگمی در کودکان شود. در شرایطی که اخبار جنگ و درگیری ذهن همه را درگیر کرده، والدین با چالشی جدی روبه‌رو هستند؛ این که آیا باید با فرزندم درباره جنگ حرف بزنم؟ چگونه بدون ایجاد ترس، او را آگاه و آرام کنم؟ والدین نقش مهمی در ایجاد حس امنیت و آرامش برای فرزندان خود دارند. در ادامه به شیوه‌های مؤثر برای صحبت کردن با کودکان درباره جنگ پرداخته می‌شود. این مطلب به والدین کمک می‌کند تا با زبانی ساده و مطمئن، احساسات کودک را بشناسند، به پرسش‌هایش پاسخ دهند و احساس امنیت روانی را در او تقویت کنند.


جنگ، برای همه مفهومی دردناک و نگران‌کننده است؛ اما زمانی که پای کودکان به میان می‌آید، این نگرانی چندبرابر می‌شود. کودکان به‌ویژه در سنین پاینن‌تر، برخلاف بزرگسالان، هنوز درک کاملی از واقعیت‌های جهان ندارند و مغزشان در حال رشد و شکل‌گیری است. به همین دلیل، مواجهه با مفاهیمی همچون خشونت، مرگ، آوارگی یا بمباران می‌تواند اثرات روانی عمیق و ماندگاری در ذهن آن‌ها بر جای بگذارد. در دنیای امروز که اخبار و تصاویر جنگ به‌سرعت از طریق رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتقل می‌شود، حتی کودکانی که در مناطق جنگی زندگی نمی‌کنند نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرند. والدین لازم است بدانند چگونه باید درباره جنگ با کودکان صحبت کنند؛ نه برای ترساندن آن‌ها، بلکه برای کاهش اضطراب، پردازش هیجانات و ایجاد حس امنیت در آنان.


چرا باید درباره جنگ با کودک صحبت کنیم؟
برخی والدین تصور می‌کنند اگر با کودک درباره مسائل نگران‌کننده مانند جنگ صحبت نکنند، او در آرامش خواهد ماند. آن‌ها بر این باورند که نباید کودکان را درگیر مسائل ناراحت‌کننده کرد، چرا که آن‌ها هنوز کوچک‌اند و نیازی به دانستن ندارند. اما واقعیت این است که بیشتر کودکان، به‌ویژه در سنین مدرسه، از طریق گفت‌وگوهای اطرافیان، اخبار، تصاویر تلویزیونی یا گفت‌وگوهای دیگر کودکان، متوجه اضطراب‌ها می‌شوند و اطلاعاتی درباره جنگ کسب می‌کنند. وقتی این اطلاعات بدون توضیح بزرگ‌ترها به کودک می‌رسد، ممکن است به برداشت‌های نادرست، اضطراب شدید و احساس ناامنی منجر شود.


باید توجه داشت که صحبت کردن درباره جنگ، به معنای ایجاد رعب نیست؛ بلکه فرصتی است برای تصحیح برداشت‌های غلط، پاسخ به سؤالات ذهنی کودک و کمک به پردازش احساسات پیچیده‌ای مانند ترس، سردرگمی یا خشم.


در دوران بحران، کودکان بیش از هر زمان دیگری نیازمند امنیت روانی و حضور آگاهانه والدین هستند. صحبت درباره جنگ، اگر با زبان مناسب، صداقت، همدلی و توجه به احساسات کودک انجام شود، نه‌تنها اضطراب او را کاهش می‌دهد، بلکه فرصتی است برای آموزش مهارت‌هایی چون همدلی، امید و تاب‌آوری. والدین با گفت‌وگوی آگاهانه، می‌توانند از تجربه‌های سخت، بستری برای رشد هیجانی، شناختی و اخلاقی کودک بسازند. توجه توصیه‌های زیر در این زمینه به والدین کمک می‌کند.


1. متناسب با سن کودک صحبت کنید
اولین گام در گفت‌وگو با کودک درباره جنگ، شناخت سن، مرحله رشدی و ظرفیت درک اوست. برای مثال؛ کودکان ۳ تا ۶ سال بیشتر از طریق بازی، نقاشی یا داستان احساسات خود را بیان می‌کنند. در این سن، نیازی به دادن اطلاعات دقیق نیست، بلکه ایجاد حس امنیت و حضور بزرگ‌ترها مهم‌ترین عامل اطمینان‌بخش برای کودک است.
کودکان ۷ تا ۱۲ سال شروع به درک مفاهیم پیچیده‌تری می‌کنند و ممکن است سؤالات دقیق‌تری بپرسند. آن‌ها همچنین به‌شدت تحت تأثیر اخبار یا حرف‌های دیگران قرار می‌گیرند.
نوجوانان معمولاً دیدگاه‌هایی خاص و حتی انتقادی نسبت به مسائل دارند و نیازمند گفت‌وگویی همدلانه و همراه با احترام هستند.


2. شنونده خوبی باشید
در گفت‌وگو با کودک بسیار مهم است که ابتدا به صحبت‌ها و دغدغه‌های او گوش دهید. قبل از اینکه اطلاعاتی را در اختیارش قرار دهید، از او بپرسید؛ «تا حالا چیزی درباره جنگ شنیدی؟ چه چیزهایی در این باره می‌دانی؟»
این سؤال ساده به شما کمک می‌کند تا بفهمید ذهن کودک با چه اطلاعاتی مواجه شده و چه برداشتی از موضوع دارد. بسیاری از کودکان اطلاعاتی نصفه‌ونیمه یا اغراق‌آمیز شنیده‌اند که بدون راهنمایی بزرگ‌ترها موجب ترس یا احساس خطر می‌شود.


3. با صداقت و به زبان ساده صحبت کنید
صداقت، پایه‌ای‌ترین اصل در تربیت کودک است؛ اما این صداقت باید متناسب با درک کودک و به زبان ساده ارائه شود. نیازی نیست همه جزئیات را بگویید یا صحنه‌های دلخراش را بیان کنید. بسته به سن کودک، توضیحات را به شکلی ساده، واقعی و قابل فهم ارائه دهید. برای مثال می‌توانید بگویید: «همانطور که گاهی آدم‌ها با هم دعوا می‌کنند بعضی کشورها، با هم درگیر می‌شوند و این باعث می‌شود مردم ناراحت شوند، آسیب ببینند و گاهی مجبور شوند خانه‌شان را ترک کنند؛ ولی ما تلاش می‌کنیم تا امن و آرام باشیم.»
سعی کنید در حین بیان واقعیت، تأکید کنید که بسیاری از افراد مانند پزشکان، امدادگران و داوطلبان در حال تلاش برای کمک به مردم هستند. این موضوع حس امید را در کودک تقویت می‌کند.


4. به احساسات کودک احترام بگذارید
به احساسات کودک گوش دهید و آن‌ها را تأیید کنید. اگر کودک احساس ترس، ناراحتی یا خشم داشت، او را سرزنش نکنید و احساسش را نادیده نگیرید. نگویید؛ «نترس»، «چیزی نشده» یا «بچه نباید این چیزا را بفهمد.» در عوض، می‌توانید بگویید؛ «کاملاً درکت می‌کنم. می‌فهمم که این چیزها ترسناک هستند. من هم گاهی نگران می‌شوم. گاهی شنیدن این چیزها ناراحت‌کننده‌ست. من هم گاهی نگران می‌شوم ولی ما با هم هستیم تا از هم مراقبت کنیم.»
صحبت کردن درباره احساسات به کودک کمک می‌کند تا هیجاناتش را به رسمیت بشناسد، آن‌ها را سرکوب نکند و بداند تنها نیست.


5. فضایی امن و آرامش‌بخش ایجاد کنید
در دوران بحران یا انتشار اخبار نگران‌کننده، کودکان بیش از هر زمان دیگری به ثبات، پیش‌بینی‌پذیری و حضور والدین نیاز دارند. حفظ نظم روزانه مانند وعده‌های غذایی منظم، خواب کافی، بازی و ارتباط عاطفی می‌تواند احساس امنیت درونی کودک را تقویت کند.
می‌توانید فعالیت‌هایی مانند نقاشی، قصه‌گویی، ساخت کاردستی، یا ورزش سبک خانوادگی را در برنامه روزانه بگنجانید. این فعالیت‌ها هم به تخلیه هیجانات کمک می‌کند، هم باعث نزدیک‌تر شدن رابطه والد و کودک می‌شود.


6. رسانه را مدیریت کنید
تصاویر و اخبار مربوط به جنگ می‌تواند برای کودک آسیب‌زا باشد. دسترسی کودکان به اخبار جنگ باید به‌شدت مدیریت شود. بسیاری از تصاویر و روایت‌ها، برای ذهن حساس کودک نامناسب‌اند. حتی صدای اخبار در پس‌زمینه تلویزیون یا تلفن همراه می‌تواند تأثیر منفی بگذارد. تلاش کنید میزان مواجهه کودک با تلویزیون، رادیو یا اینترنت را محدود کنید و محتوای مناسب سن او را در اختیارش بگذارید. توصیه می‌شود؛ زمانی مشخص برای تماشای اخبار انتخاب کنید و آن را در حضور کودک محدود نگه دارید.
اگر کودک تصویری ناراحت‌کننده دید، در صورت مشاهده اضطراب ناشی از رسانه‌ها، درباره‌اش صحبت کنید و احساسات او را پردازش نمایید. از منابع خبری مناسب و قابل اعتماد استفاده کنید و اجازه ندهید کودک قربانی شایعات و اطلاعات غلط شود.


7. به سؤالات کودک پاسخ دهید، حتی اگر جواب قطعی ندارید
کودکان ممکن است سؤالاتی مانند «آیا ما هم در خطر هستیم؟» یا «آیا جنگ به ما هم آسیب می‌رساند؟» بپرسند که پاسخ روشنی ندارند. در این مواقع، به‌جای طفره رفتن یا نادیده گرفتن، به سوالات پاسخ دهید. اشکالی ندارد که بگویید؛ «نمی‌دانم دقیقاً چه اتفاقی می‌افتد، ولی می‌دانم که تو تنها نیستی و ما همیشه از تو مراقبت می‌کنیم.»
پذیرفتن ندانستن، اگر با آرامش و محبت همراه باشد، برای کودک قابل پذیرش است.


8. تاب‌آوری را تمرین کنید
از طریق تجربه‌های روزمره تاب‌آوری را به کودک آموزش دهید. بحران‌ها، فرصت‌هایی برای آموزش مهارت‌های زندگی هستند. شما می‌توانید مفاهیمی مانند همدلی، کمک به دیگران، مسئولیت‌پذیری و امید را در قالب تجربه‌های کوچک و روزمره به کودک بیاموزید و راه‌هایی برای تقویت حس کنترل و آرامش ارائه دهید.
می‌توانید از کودک بخواهید نقاشی بکشد، داستان بنویسد یا درباره احساساتش حرف بزند. همچنین فعالیت‌های مشترک مثل بازی، قصه‌خوانی یا پیاده‌روی خانوادگی می‌تواند به کاهش اضطراب کمک کند. در برخی موارد، معرفی تمرینات ساده تنفس یا تن‌آرامی نیز مفید است. این فعالیت‌ها باعث می‌شود کودک احساس قدرت، کنترل و ارزشمندی کند.


9. در صورت لزوم، از مشاور یا روانشناس کمک حرفه‌ای بگیرید

اگر اضطراب کودک طولانی شد و دچار نشانه‌هایی مانند بی‌خوابی، کابوس‌های مکرر، کاهش اشتها، افت عملکرد تحصیلی، گوشه‌گیری، پرخاشگری یا نگرانی‌های شدید و مداوم شد، حتماً با روانشناس کودک یا مشاور مشورت کنید. درمان زودهنگام می‌تواند از آسیب‌های بلندمدت روانی پیشگیری کند.
منبع: mindfulparenting


چطور استرس پس از بحران را پشت سر بگذاریم؟
 دکتر سیدوحید شریعت
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران
وقتی یک اتفاق ناگهانی، دور از انتظار و غیرمترقبه رخ می‌دهد به طور طبیعی افراد دچار استرس می‌شوند و در اثر مواجهه با استرس شدید، به ناچار برای حفظ بقاء به واکنش‌های دفاعی روی می‌آورند. وقتی بحران رفع می‌شود، خطر می‌گذرد و زندگی به روال عادی برمی‌گردد، ممکن است دلشوره، نگرانی و استرس در برخی افراد باقی بماند و تا مدتی آرامش قبل را نداشته باشند. عده‌ای ممکن است دچار حالات اضطرابی مانند حساسیت به صدا، پرخاشگری، عصبانیت و زودرنجی شوند و یا دچار اختلال خواب شوند. رعایت توصیه‌ها و مواردی که در ادامه ذکر شده است، کمک می‌کند که زودتر به وضعیت طبیعی برگردیم.
یکی از راه‌ها این است که افراد سعی کنند زودتر به برنامه‌های پیش از وقوع اتفاق برگردند و در تعطیلی و شرایط شبه بحرانی باقی نمانند. هر چه زودتر به روال عادی برگردند، مغز باور می‌کند شرایط طبیعی شده است و ذهن زودتر به آرامش می‌رسد.


علائم محدود و گذرا
واکنش افراد نسبت به شرایط بحران و تجربه‌های پراسترس یکسان نیست. برخی افراد اضطراب بیشتری دارند. این گروه احتمالاً افرادی هستند که از قبل زمینه اضطراب دارند و یا در این دوره با اضطراب شدید مواجه شده‌اند. برخی افراد ممکن است دچار حالاتی مانند حساسیت به صدا، یا ترس و از جا پریدن با صداهایی مانند بسته شدن درب یا زنگ تلفن شوند؛ اگر مشکل صرفاً محدود به همین باشد و تاثیر دیگری در زندگی‌شان نداشته باشد، خیلی نیاز به اقدام خاصی ندارند و با گذشت زمان و انجام اقدامات غیردارویی مانند تکنیک‌های تن‌آرامی، تنفس عمیق و حرکات کششی این حالات به تدریج برطرف می‌شود.


علائم بیشتر و گسترده‌تر
اما اگر علائم تنها محدود به از جاپریدن نباشد، موارد دیگر مانند یادآوری صحنه‌های حادثه را تجربه کنند و علائم اضطرابی دیگر مانند زود عصبانی شدن و از کوره در رفتن هم داشته باشند و استرس روی خواب‌شان تاثیر گذاشته باشد و آرامش قبل را نداشته باشند، تاثیرات بحران بر زندگی‌شان گسترده‌تر باشد، نیاز است که توسط پزشک متخصص بررسی بیشتری انجام شود و در صورت لزوم درمان دارویی انجام شود.


لزوم توجه به سالمندان
یکی از گروه‌هایی که در شرایط پس از بحران ممکن است نیاز به توجه و مراقبت بیشتری داشته باشند سالمندان هستند. مواردی که ذکر شد در مورد سالمندان هم صادق است و تفاوت چندانی ندارد اما این گروه چون اغلب بازنشسته هستند و سر کار نمی‌روند، ممکن است مشغولیت زیادی نداشته باشند و ساز و کار کنار آمدن با استرس‌ها برایشان سخت‌تر باشد و آسیب‌پذیری بیشتری داشته باشند. به ویژه اگر از قبل اختلال خواب داشته باشند یا بیماری مزمنی داشته باشند ممکن است بیشتر آسیب ببینند. بنابراین لازم است سریع‌تر به متخصص مراجعه کنند و اضطراب و بی‌قراری و ناآرامی را رفع کنند.


همه دچار اختلال نمی‌شوند
طبیعی است که بیشتر افراد در اثر استرس به هم ریخته می‌شوند و درجاتی از علائم اضطرابی را تجربه می‌کنند اما همه افراد دچار اختلال نمی‌شوند. عده‌ای ممکن است دچار علائم گذرا شوند که همانطور که اشاره کردم با گذشت زمان و روش‌های غیردارویی مانند تکنیک‌های تن‌آرامی، تنفس عمیق و حرکات کششی رفع می‌شود.


درصد کمی نیاز به مداخله و درمان دارند که باز هم همانطور که اشاره کردم این افراد به طور معمول و به احتمال زیاد افرادی هستند که از قبل زمینه‌های اضطرابی داشته‌اند و در حال حاضر مشکل‌شان تشدید شده است. این گروه ممکن است بیشتر از دیگران آسیب ببینند و اذیت شوند و ممکن است نیاز به درمان دارویی داشته باشند. توصیه می‌شود این افراد برای حفظ آرامش و بهبود وضعیت سلامت روان‌شان در اسرع وقت به پزشک متخصص مراجعه کنند. نسبت به علائم و نشانه‌هایی که دارند بی‌توجهی نکنند و در زمان مناسب از کمک‌های لازم بهره ببرند.