دکتر حافظ باجغلی
روانپزشک
بدن انسان یک سیستم بسیار پیچیده است. جریان فعالیت در این سیستم پیچیده به این شکل نیست که مغز از بالا فرمان بدهد و اعضای مختلف اجرا کننده صرف این فرمان باشند. ارتباط مغز و اعضای مختلف بدن یک ارتباط دوطرفه است. بخش بیشتری از اعصاب دوازدهگانه فیبرهای آوران (Afferent) هستند که سیگنالهای حسی را از اعضای مختلف به مغز میرسانند و بخش کمتری فیبرهای وابران (Efferent) هستند که سیگنالهای حرکتی را از مغز به اعضای مختلف میرسانند. در این بین، ارتباط روده با مغز از جنبههای مختلف پیچیدگیهای زیادی دارد. عصب دهم مغز یا عصب واگ (Vagus nerve) که بلندترین عصب مغزی است، به صورت مستقیم مغز و روده را به هم متصل میکند.
جالب است بدانید ۸۰ تا ۹۰ درصد فیبرهای عصب واگ، آوران هستند. یعنی عصب واگ بیشتر از اینکه از طرف مغز به روده فرمان بدهد، پیامهای روده را به مغز مخابره میکند. از طرف دیگر بخش عمدهی انتقالدهندههای عصبی-شیمیایی مانند سروتونین، دوپامین و گابا در روده تولید میشود، نه در مغز.
چرا به روده مغز دوم گفته میشود؟
درست به همین دلیل است که گاهی از روده به عنوان مغز دوم یاد میشود. اینجا سوال مهم این است که این مواد چگونه در روده ترشح میشوند؟ بخشی از آنها توسط سلولهای انتروکرومافین جدار روده و بخش دیگری توسط میکروبهای مفید ساکن روده که به آنها «میکروبیوتا» (Microbiota) گفته میشود، تولید و ترشح میشوند.
ما برای سلامت جسمی و روانی به وجود این میکروبهای مفید در روده نیازمندیم. متاسفانه در شرایطی نظم میکروبیوتا در روده به هم میخورد. مصرف آنتی بیوتیکها یکی از مهمترین عوامل ایجادکنندهی این مساله است. در واقع، کشتن میکروبهای مفید روده یکی از عوارض جانبی مهم آنتیبیوتیکهاست. همچنین مصرف سیگار، الکل و موادغذایی فرآوریشده تعادل میکروبیوتا را به هم میزنند. غذاهای شیرین باعث رشد بیشتر میکروبهای مضر میشود و از این طریق موازنه میکروبیوتا به هم میخورد.
میکروبیوتای ما از زمان نوزادی شکل میگیرد و البته در طول زمان عوامل مختلفی روی آن اثر میگذارد. نوزادانی که از طریق زایمان طبیعی به دنیا میآیند، به دلیل مجاورت واژن و مقعد مادر، در حین عبور از کانال زایمانی ترشحات واژن و میکروبهای مدفوع مادر را میبلعند و میکروبیوتای غنیتری پیدا میکنند. زایمان سزارین در شرایط استریل، نوزاد را از این موهبت ترشحات واژن و روده مادر محروم میکند.
تغذیه مناسب و حفظ موازنه میکروبیوتا تامینکننده سلامت مغز است
مساله وقتی جدیتر میشود که بدانیم میکروبیوتای روده فقط منحصر به سلامتی دستگاه گوارش نیست. همانطور که گفتهشد، از طریق تولید انتقالدهندههای عصبی شیمیایی و انتقال سیگنالها توسط عصب واگ به مغز، تمام اتفاقات روده به صورت مستقیم روی مغز تاثیر میگذارد.
این محور به نام محور رودهای-مغزی (Gut-Brain Axis) شناخته میشود. از این منظر سلامت دستگاه گوارش ما، همچنین تغذیه مناسب و حفظ موازنه میکروبیوتا تامینکنندهی سلامت مغز ماست. پس اگر میخواهیم از اختلالات روانی و همچنین بیماریهای مغزی در امان باشیم نیاز است به سلامت گوارش و تغذیه مناسب اهمیت بیشتری بدهیم. ورزش منظم، نوشیدن مایعات به میزان کافی، خوردن غذاهای پر فیبر و تازه و خودداری از مصرف زیاد شیرینی، گوشت قرمز و غذاهای فرآوری شده به غنای میکروبیوتای روده ما کمک میکند. همچنین مصرف ماست به دلیل داشتن باکتری مفید لاکتوباسیل برای سلامت روان ما مفید است. درواقع لاکتوباسیل موجود در ماست نقش «پروبیوتیک» (Probiotic) دارد. مخصوصا در کسانی که در پی ابتلا به یک بیماری عفونی، آنتیبیوتیک مصرف کردهاند، مصرف مواد پروبیوتیکی مثل ماست میتواند دوباره موازنه میکروبیوتا را برقرار کند. پروبیوتیکها همان میکروبهای زنده مفید هستند. مانند مخمر یا باکتریهایی مانند لاکتوباسیل و بیفیدوباکتریوم. همچنین بعضی از مواد غذایی نقش پرهبیوتیک (Prebiotic) دارند. پرهبیوتیکها میکروب زنده نیستند، در عوض غذاهای میکروبهای مفید هستند؛ مانند فیبرهای غیر قابل هضم گیاهی. مواد پروبیوتیک و پرهبیوتیک به صورت قرصهای مکمل در دسترس هستند و مصرف آنها میتواند نقش پیشگیریکننده در بیماریهای عصبی و روانی داشته باشد، هرچند شواهد و مدارک علمی در این زمینه هنوز آنچنان قطعی و ثابتشده نیستند.
به هر حال، ما برای داشتن روان و مغز سالم ناچاریم به مغز دوم خود که همان روده است بهای بیشتری بدهیم و هر چیزی را وارد آن نکنیم. واقعیت این است که مشکلات گوارشی به رودهها محدود نمیشود. بلندترین عصب مغزی، یعنی عصب واگ، به صورت مستقیم ارتباط احشا با مغز را برقرار میکند. مساله تاملبرانگیز این است که تاثیر روده روی مغز بیشتر از تاثیر مغز روی روده است. آگاهی به این ارتباطهای پنهانی درک عمیقتری از سلامت به ما میدهد.