نگاهی به نقش والدین در شکل‌گیری و مدیریت امنیت عاطفی در کودکان
وابستگی کودکان؛ مرز بین امنیت و نگرانی

24 آذر 1403 ساعت: 00:9

وابستگی‌های کودکان به اشیایی مانند عروسک، پتو یا حتی افراد خاص، بخشی از فرایند طبیعی رشد آنها است. این وابستگی‌ها، که در نگاه والدین ممکن است گاهی بامزه یا حتی نگران‌کننده به‌نظر برسد، در واقع نقشی کلیدی در ایجاد حس امنیت و آرامش در کودکان دارند.

یکتا فراهانی
اشیای امنیتی یا روابط خاص کودکان با دیگران، بخشی از سیستم حمایتی آنها محسوب می‌شود و به آنها کمک می‌کند تا احساسات خود را مدیریت کنند. اما مرز باریکی میان وابستگی طبیعی و وابستگی‌های ناایمن و اضطراب‌آور وجود دارد که شناخت آن برای والدین ضروری است.
والدین باید بدانند چگونه این وابستگی‌ها را به‌درستی مدیریت کنند، تا هم نیاز کودک به امنیت عاطفی تامین شود و هم از شکل‌گیری وابستگی‌های بیش‌ازحد و مخرب جلوگیری کنند. این شناخت، نه‌تنها به رشد روانی سالم کودک کمک می‌کند، بلکه به او توانایی استقلال عاطفی در آینده را نیز می‌دهد. برای آشنایی بیشتر با این موضوع با دکترحمید هاشمی، روان‌شناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی، مدرس و رئیس کمسیون پژوهش انجمن روان‌شناسی تربیتی ایران گفت‌وگو کرده‌ایم.


: آقای دکتر، وابستگی کودک از بدو تولد چه تاثیری بر رشد و شخصیت او دارد؟
وابستگی نوزادان و تاثیر آن بر رشد و شخصیت آینده آنها یکی از موضوعات مهم در روان‌شناسی رشد است. وابستگی اولیه نوزاد به مراقبان خود مانند مادر یا پدر برای بقای او ضروری است و اساس ایجاد دلبستگی‌های سالم در آینده می‌شود. این وابستگی‌ها می‌توانند به چیزهای زیادی باشند.
وابستگی اولیه نوزاد به مراقبانش درواقع به‌عنوان «دلبستگی» (Attachment) شناخته می‌شود. نظریه دلبستگی «جان بالبی» و «ماری اینزورث» بر این باور است که روابط اولیه بین کودک و مراقب اصلی او (معمولاً مادر) نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری احساس امنیت و الگوهای دلبستگی در طول زندگی دارد. وابستگی سالم به مراقب باعث می‌شود کودک احساس امنیت کرده و به‌طور طبیعی در مراحل بعدی به سمت استقلال حرکت کند.


: عوامل تاثیرگذار بر وابستگی نوزادان چیست؟
ویژگی‌های شخصیتی، یکی از مهم‌ترین عوامل در این‌باره هستند. بعضی نوزادان از لحاظ خلق‌وخو حساس‌تر و نیازمندتر هستند؛ در حالی‌که بعضی دیگر ممکن است مستقل‌تر باشند. این تفاوت‌ها می‌تواند بر نوع و شدت وابستگی آنها تاثیر بگذارد. جنسیت نیز عامل مهم دیگری است. پژوهش‌ها نشان داده‌اند ممکن است تفاوت‌هایی در الگوهای دلبستگی بین پسران و دختران وجود داشته باشد، اما این تفاوت‌ها معمولاً به تاثیرات فرهنگی و تربیتی نیز نسبت داده می‌شود. سبک فرزندپروری می‌تواند به وابستگی‌های بیش‌ازاندازه کودکان منجر شود. در واقع رفتار والدین نقش کلیدی در شکل‌گیری نوع دلبستگی کودک دارد. سبک فرزندپروری حساس، پاسخ‌گو و ثابت معمولاً دلبستگی ایمن را شکل می‌دهد؛ درحالی‌که بی‌توجهی یا رفتارهای متناقض احتمال ایجاد دلبستگی ناایمن را افزایش می‌دهد.


: تاثیر اشیای آرامش‌بخش بر وابستگی کودکان به چه صورتی است؟
اشیای آرامش‌بخش مانند پتوی خاص یا بعضی از اسباب‌بازی‌ها یا عروسک‌ها نقش مهمی در ایجاد آرامش برای کودکان دارند. این اشیا که به‌عنوان «انتقال‌دهنده‌های دلبستگی» شناخته می‌شوند، به کودک کمک می‌کنند در شرایط مختلف احساس امنیت داشته باشد. چنین وابستگی‌هایی معمولاً طبیعی هستند و به‌مرورزمان با افزایش سن کودک، نیاز او به این اشیا کاهش می‌یابد.


: آیا وابستگی‌های کودک در آینده او تاثیر منفی دارد؟
وابستگی‌های دوران کودکی لزوماً منفی نیستند و تا زمانی که در چارچوب مناسبی مدیریت شوند، می‌توانند به‌عنوان مرحله‌ای طبیعی از رشد کودک در نظر گرفته شوند. اما وابستگی شدید و طولانی‌مدت به اشیا یا به مراقب؛ درصورتی‌که مانع از استقلال کودک شود، ممکن است در آینده مشکلاتی برای او به‌دنبال داشته باشد. در چنین شرایطی والدین می‌توانند با تشویق کودک به انجام فعالیت‌های مستقل و ایجاد فرصت‌های یادگیری، به او در کاهش تدریجی این وابستگی‌ها کمک کنند


: چطور می‌توان مرزهای وابستگی طبیعی و غیرطبیعی کودکان را از هم تشخیص داد؟
مرزهای وابستگی طبیعی و غیرطبیعی در نوزادان و کودکان به میزان، شدت و مدت‌زمان وابستگی آنها به مراقبان یا اشیای آرامش‌بخش بستگی دارد. وابستگی یک مرحله طبیعی و ضروری از رشد کودک است، اما وقتی از حدی فراتر رود، می‌تواند نشان‌دهنده مشکلاتی در دلبستگی یا رشد عاطفی باشد. در این بخش به معیارهای تشخیص وابستگی طبیعی و غیرطبیعی و راهکارهای مدیریت آن می‌پردازیم.


: چگونه می‌توان معیارهای وابستگی طبیعی کودک را تشخیص داد؟
وابستگی در دوران نوزادی و اوایل کودکی به‌عنوان یک‌روند طبیعی و بخشی از رشد عاطفی کودک در نظر گرفته می‌شود. بعضی از ویژگی‌های وابستگی طبیعی عباربتد از:
سن مناسب: در سنین نوزادی (تولد تا دوسالگی)، وابستگی به مراقبان برای احساس امنیت و رفع نیازهای اولیه کاملاً طبیعی است. در این دوره، کودک به‌شدت نیازمند حضور والدین یا مراقب اصلی خود است و جدایی می‌تواند منجر به اضطراب کوتاه‌مدت شود.
شدت ‌پذیرش و رفتار قابل‌قبول: اگرچه کودک در صورت جدایی از مراقب ممکن است گریه کند یا ناراحت شود، اما وقتی مراقب بازمی‌گردد، به‌راحتی آرام می‌شود و می‌تواند به فعالیت‌های خود ادامه دهد. این واکنش‌ها نشان‌دهنده دلبستگی ایمن هستند.
کاهش تدریجی وابستگی با افزایش سن: با افزایش سن و رشد مهارت‌های شناختی و عاطفی کودک، میزان وابستگی به مراقبان باید به‌تدریج کاهش یابد. کودکانی که دلبستگی ایمن دارند، در حدود سه تا پنج‌سالگی به‌تدریج مستقل‌تر می‌شوند و می‌توانند با جدایی‌های کوتاه‌مدت بهتر کنار بیایند.


: چطور می‌توان وابستگی غیرطبیعی کودک را تشخیص داد؟
وابستگی غیرطبیعی زمانی مطرح می‌شود که میزان و شدت وابستگی از حد معمول فراتر رفته و در رشد عاطفی یا اجتماعی کودک مشکل ایجاد کند. ویژگی‌های وابستگی غیرطبیعی عبارتند از:
وابستگی شدید و طولانی‌مدت: اگر کودک پس از سنین نوپایی همچنان به‌شدت به حضور فیزیکی مراقب وابسته باشد و نتواند در موقعیت‌های اجتماعی جدا از او به‌خوبی عمل کند، ممکن است نشانه‌ای از وابستگی غیرطبیعی باشد. چنین مشکلی به‌ویژه در سنین مدرسه (۵ سال به بالا) نگران‌کننده است. زیرا در این دوره انتظار می‌رود کودک بتواند با استقلال بیشتری در محیط‌های اجتماعی و آموزشی عمل کند.
عدم کاهش اضطراب جدایی: در دلبستگی طبیعی، با رشد کودک، اضطراب ناشی از جدایی کاهش می‌یابد. اما در وابستگی غیرطبیعی، کودک ممکن است حتی در سنین بالاتر همچنان اضطراب شدیدی در مواجهه با جدایی از مراقب داشته باشد. این اضطراب می‌تواند به شکل رفتارهای مقاومتی یا ناتوانی در انجام فعالیت‌های مستقل بروز کند.
وابستگی شدید به اشیای خاص: اگر کودک به شکلی غیرعادی به اشیای خاصی مانند پتوی خاص، عروسک یا دیگر اشیا وابسته باشد و نتواند بدون آنها به خواب برود یا احساس آرامش کند، این رفتار می‌تواند از وابستگی طبیعی فراتر رفته و به یک رفتار اجباری تبدیل شود. چنین حالتی ممکن است به بررسی عمیق‌تر برای شناسایی دلایل زمینه‌ای و ارائه راهکارهای مناسب نیاز داشته باشد.


: علل وابستگی غیرطبیعی کودک چیست؟
عوامل مختلفی می‌توانند در ایجاد وابستگی غیرطبیعی نقش داشته باشند مانند:
تجربه‌های ناگوار: کودکانی که تجربه‌های ناگواری مانند بستری ‌شدن در بیمارستان، جدایی طولانی از والدین، یا تجربه‌های استرس‌زا داشته‌اند، ممکن است وابستگی بیشتری به مراقبان یا اشیای آرامش‌بخش پیدا کنند.
فرزندپروری بیش از حد حمایتی: والدینی که بیش از حد کودک را حمایت می‌کنند و به او فرصت کافی برای تجربه استقلال نمی‌دهند، می‌توانند باعث ایجاد وابستگی شدید در کودک شوند. این امر مانع از رشد مهارت‌های مقابله با اضطراب و استقلال در کودک می‌شود.
اضطراب والدین: والدینی که خودشان هم از اضطراب‌های جدایی رنج می‌برند یا در جدایی‌های کوتاه‌مدت نگران هستند، ممکن است این اضطراب را به کودک منتقل کنند و باعث تقویت وابستگی او شوند.


: چه راهکارهایی برای مدیریت وابستگی‌های غیرطبیعی کودکان می‌توان لحاظ کرد؟
والدین و مراقبان می‌توانند برای کاهش وابستگی غیرطبیعی و کمک به کودک در حرکت به سمت استقلال، چنین اقداماتی را مدنظر قرار دهند:
ایجاد روتین‌های ثابت: ایجاد برنامه‌های روزانه منظم و قابل‌پیش‌بینی می‌تواند به کودک احساس امنیت و ثبات داده و اضطراب او را کاهش دهد.
تشویق به بازی‌های مستقل: ایجاد فرصت‌هایی برای انجام بازی‌های مستقل و تشویق کودک به فعالیت‌های بدون نیاز به کمک والدین می‌تواند اعتمادبه‌نفس او را تقویت کرده و وابستگی را کاهش دهد.
کاهش تدریجی وابستگی به اشیای آرامش‌بخش: والدین می‌توانند به‌مرور استفاده از اشیای آرامش‌بخش را محدود کنند و زمان‌هایی را برای فعالیت کودک بدون این اشیا مشخص نمایند.
آموزش مهارت‌های مقابله با اضطراب: در صورت تجربه اضطراب شدید، آموزش مهارت‌های مقابله با اضطراب، مانند تمرین تنفس عمیق و روش‌های آرام‌سازی می‌تواند به کودک در مدیریت این حالت کمک کند.
مشاوره تخصصی: اگر وابستگی غیرطبیعی مشکلات جدی در زندگی کودک ایجاد کند، مراجعه به متخصص روان‌شناسی کودک می‌تواند در تشخیص و درمان موثر باشد.