میگویند مرده است. مرگی حتمی. مرگی ناشی از سیاستهای غلط و اجرای برنامهریزیهای غیر کارشناسانه. منطقهای که در دهههای گذشته بهعنوان نگین خاورمیانه شناخته میشد و بزرگترین دریاچه آبشور دنیا بود، امروز به دشتی پرنمک بدل شده که با هر نسیمی، خاک را مهمان ناخوانده حلقوم شهروندان حاشیهنشینش میکند و اشک به چشمها میآورد. ارومیه. دریاچهای که روزبهروز وضعیت اسفناک تری پیدا میکند و همچنان دغدغه نخست فعالان محیطزیست است، اما در مسیر مرگ حتمی گام برمیدارد و اجرای طرحهای مختلف نیز اثرگذار نیست. تا جائیکه روز گذشته بار دیگر محمد اسماعیل سعیدی، نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی خطاب به رئیسجمهور اعلام کرد که سیاستهای محیطزیستی دولت یازدهم، حاکی از آن است که دریاچه ارومیه برای سومین سال متوالی به ورطه فراموشی سپرده شده است و به وضعیت آن توجهی نمیشود. اعتراضی که به گفته وی، صدای مردم تبریز است. باوجود تمام این اعتراضها این ارومیه است که در بستر احتضار افتاده و به دست فراموشی سپرده شده است. بهویژه در سال جاری که بر اساس اعلام سازمان پیشبینی هواشناسی، میزان بارندگی در این منطقه با کاهش چشمگیری مواجه خواهد شد و مرگ این منطقه سرعت مییابد.
اختصاص میلیاردها تومان به احیای دریاچه ارومیه
یک هزار و ۹۵۰ میلیارد تومان به احیای دریاچه ارومیه اختصاصیافته است. آنهم در شرایطی که دولت ازلحاظ مالی در بدترین وضعیت قرار دارد. این سخن را عیسی کلانتری، دبیر ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه به سپید میگوید و در تشریح چگونگی و جزئیات تخصیص این بودجه اعلام میکند: «دولت عزم خود را برای احیای دریاچه جزم کرده و بر این اساس 680 میلیارد تومان از آبهای مرزی، 300 میلیارد تومان از ردیف دستگاههای اجرایی و یک هزار و 70 میلیارد تومان از محل حوادث غیرقابلپیشبینی، به احیای دریاچه ارومیه تخصیص داده است. اما وضع این دریاچه بیش ازآنچه تصور میشود وخیم است.»
وی بابیان اینکه حق آبه دریاچه 2هزار و 576 میلیون مترمکعب است که از آن تنها 900 میلیون مترمکعب وارد دریاچه شده است، متذکر میشود: «اگر بخواهیم بهطور دقیق بگوییم علت مرگ دریاچه ارومیه چیست، باید بگویم از یکسو سدسازیها باعث شده است آبی وارد دریاچه نشود و بخش عمدهای از منابع آبی پشت سدها برای کشاورزی ذخیره شوند. از سویی دیگر برداشتهای بیرویه آب از طریق چاههای حاشیهای سبب شده حکم مرگ ارومیه به امضای اجرای سیاستهای غلط مسئولان گذشته برسد.» دبیر ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه با تاکید بر لزوم جدیت بیشتر مسئولان آذربایجانشرقی در مورد احیای دریاچه متذکر این مهم میشود که هماکنون 89 درصد آب دریاچه از آذربایجانغربی و 11 درصد آن نیز از آذربایجانشرقی تامین میشود. آنهم در شرایطی که خشک شدن آب دریاچه، تهدید جدیتری برای مردم آذربایجان شرقی محسوب میشود نه غربی. ضمن آنکه همه میدانند خطراتی جدی شهرها و روستاهای مجاور دریاچه را تهدید میکنند. بااینوجود باید به جد بگویم هنوز هیچ تغییر خاصی در وضعیت دریاچه ارومیه حاصل نشده است.
کاهش 7 سانتیمتری تراز دریاچه ارومیه
«کاهش 7 سانتیمتری تراز دریاچه ارومیه در مقایسه با سال 93، نشاندهنده تحقق وعدههای ستاد احیاء دریاچه است، اما وضعیت این دریاچه بهقدری وخیم است که با حرکت لاکپشتی طرحهای کنونی، روند احیا کمی امکانناپذیر به نظر میرسد.» این بخشی از گفتههای قربانعلی سعادت، استاندار آذربایجانغربی درباره آخرین وضعیت دریاچه ارومیه است. درحالیکه وی معتقد است دریاچه ارومیه هرسال نسبت به سال گذشته، با 35 تا 40 سانتیمتر کاهش تراز مواجه است و امسال این میزان به 7 سانتیمتر رسیده است. وی با ابراز امیدواری از ادامه روند تثبیت تراز دریاچه ارومیه، متذکر این نکته میشود که اگر این وضع تا دو سال آینده با شرایط کنونی ادامه یابد، احیای دریاچه ارومیه تحققپذیر است. اما پیشبینیهای سازمان هواشناسی حاکی از آن است که سال آبی پیش روی دریاچه ارومیه با کاهش بارندگیها شروع خواهد شد، نه افزایش. سعادت مهمترین راهکاری را که منجر به احیای مجدد دریاچه ارومیه میشود، همکاری مردم در راستای احیای بزرگترین دریاچه نمکی دنیا میداند و میافزاید: «در هفته دولت امسال 1357 هکتار از باغهای آذربایجانغربی به آبیاری قطرهای مجهز شدند. در ارومیه نیز 52 مالک زمین، 65 چاه مجاز و غیرمجاز خود را از بین بردند و از آبیاری قطرهای استقبال کردند. حدود 25 کیلومتر حفر کانال برای وصل زرینهرود به سیمینهرود نیز یکی دیگر از پروژههای احیا دریاچه ارومیه بود که امروز با مشارکت شهروندان پیشرفت قابلتوجهی کرده است. اما هنوز جای کار باقی است.» استاندار آذربایجان غربی با تاکید بر اینکه همه نهادهای دستاندرکار درزمینه احیای دریاچه ارومیه از شرکت آب منطقهای و سازمان جهاد کشاورزی استان گرفته تا شهروندان همگی باید به مدیریت آب اهتمام بورزند، متذکر میشود که احیای دریاچه ارومیه نیازمند یک عزم منطقهای و ملی است، در غیر این صورت بیتوجهی هر نهادی منجر به تسریع روند مرگ دریاچه میشود و لا غیر.
واقعیتی از جنس مرگ و بحرانیاز جنس محیطزیست
نزدیک دو دهه است دریاچه ارومیه آهنگ خشک شدن را به صدا درآورده که یک دهه از آن، با بیتوجهی مسئولان وقت گذشت تا اینکه در سالهای اخیر همایشهای بینالمللی، ملی و استانی برگزار شد. حتی شورای منطقهای مدیریت حوضه آبخیز دریاچه ارومیه نیز تشکیل و طرحهای مختلفی در مسیر احیای این دریاچه نمکی تدوین شد، اما باگذشت تمام سالهای طلایی نجات ارومیه، هنوز مسئولان و کارشناسان اندر خم یک کوچهاند و ارومیه در دام مرگ تدریجی دستوپا میزند. چراکه آمارها از میزان پیشرفت پروژههای احیای این دریاچه و نظرات کارشناسی، تفاوتهای فاحشی با یکدیگر دارند. تا جائیکه برخی کارشناسان حوزه محیطزیست، پایین بودن راندمان آب در بخش کشاورزی و مصرف بالای این بخش در مصرف آب را علت مرگ ارومیه میدانند. برخی دیگر نیز اجرای طرحهای سدسازی بیرویه و بستن مسیر برونرفت آب از درون زمین در حاشیه این دریاچه را علت مرگ بزرگترین دریاچه نمکی خاورمیانه عنوان میکنند. از همین رو است که به نظر هنوز باگذشت دو دهه از آغاز بحران تا امروز که بحران به نهایت خود رسیده است، هنوز مسئولان به نظر واحد و راهکارهای عملی مشخص و مدونی برای حل هرچه سریعتر بحران ارومیه نرسیدهاند. بحرانی که نویدبخش اتفاقات ناگواری در آینده نهچندان دور است و اکولوژی این محیط را با خطراتی جبرانناپذیر مواجه خواهد کرد.
چکاوک ابراهیمی