بر طبق آمارهای سازمان ملل متحد، تقاضای جهانی برای مواد غذایی تا سال 2050، سه برابر امروز خواهد بود و به همین خاطر بسیاری از کشورها از هماکنون سعی دارند بخش کشاورزی خود را تا حد ممکن توسعه دهند. اما وضعیت نامناسب کشاورزی در ایران و دستوپنجه نرم کردن آن با بحرانهای عدیده در چند سال گذشته رسیدن به رشد در این بخش از اقتصاد را بسیار دشوار کرده است، امری که نیازمند بررسی و توجه بیشازپیش است. عدم مدیریت صحیح بحران آب و موضوعات مرتبط با آن، عدم سرمایهگذاری کافی و توسعه روشهای موثر کشاورزی برای پاسخگویی به نیازهای کشور، ضعف در توسعه فناوریها و همچنین عدم آموزشهای لازم، موضوعهای اساسی در شکلگیری و ادامه بحران در کشاورزی امروز کشور است.
ازجمله راههای افزایش سرعت خروج از بحران فعلی در کشاورزی کشور مدیریت صحیح برای استفاده هرچه بهتر از موقعیتهای پیش رو در شرایط پساتحریم و برنامهریزی دقیق در این زمینه است. موضوعی که به برنامهریزان و متصدیان بخش کشاورزی کمک خواهد کرد تا در ابتدا به وضعیت نامطلوب فعلی کشاورزی سامان داده و در آینده شیب رشد این بخش از اقتصاد کشور را سمتوسوی مثبت دهند، که البته به پیشنیازی چون دقیق شدن در گزارههای عملی برای رسیدن به رشد با توجه به شرایط کشور خواهد بود.
برای بررسی شرایط فعلی در کشاورزی کشور و چگونگی خروج از این وضعیت نامناسب، توجه به بحران آب و چگونگی مدیریت آن ازجمله مهمترین موارد قابلتوجه است. البته مسئله کمبود منابع آب، تنها یک بحران داخلی محدود به ایران نیست اما گزارش سازمان ملی هوانوردی و فضایی ایالاتمتحده آمریکا، که در مجله ملی اقلیمشناسی در ایران نیز منتشرشده، ایران را در رتبه چهارم در میان ۴۵ کشور در معرض خطر خشکسالی قرار داده است. این آمار زنگ خطر جدی را برای توجه هرچه بیشتر و تسریع در اصلاح الگوهای موجود برای تامین، مدیریت منابع و مدیریت مصرف آب به صدا درآورده است.
برخی از کارشناسان ازجمله ناصر کرمی اقلیمشناس، بحران خشکسالی را نهفقط مهمترین بحران زیستمحیطی ایران بلکه بزرگترین چالش کنونی کشور در همه ابعاد میدانند. کرمی معتقد است: «خشکسالی تا همین حالا، بخش قابلتوجهی از تنوع زیستی و غنای اکولوژیک ما را بلعیده، نیمی از کشاورزی و حیات روستایی در ایران را نابود کرده و گسترههای وسیعی از زیستبوم ایران را در معرض قهقرا و مرگ زمین قرار داده است. ادامه قهقرای طبیعی درنهایت به قهقرا در چشماندازهای انسانی هم میانجامد.» صرفنظر از علل طبیعی خشکسالی برخی از کارشناسان سیاستهای دولتهای مختلف را از علل تشدید شرایط بحرانی موجود و کمبود آب میدانند. محسن رنانی، عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان در این زمینه معتقد است سیاستهای سدسازی و حفر بیرویه چاه در ایران یکی از علل به وجود آمدن بحران آب است. وی در توضیح این مسئله میگوید: «اولین موضوع این است که امروز شاهد وجود بیش از 600 سد در کشور هستیم، بدون احتساب آنهایی که در دستساخت است. دوم اینکه دولت زمان جنگ، باسیاست خودکفایی گندم و استفاده بیرویه و غیر بهینه از آب روبهرو بودیم، در دوران سازندگی با تب توسعهگرایی و ساختن سد مواجه بودهایم و در دوران احمدینژاد بهویژه در سال ۸۹ شاهد بردن لایحهای به مجلس و دادن پروانه به حفر ده هزار چاه غیرمجاز بودیم. در دولت فعلی اما تا حدودی این سیاستها کمتر شده اما هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیاری داریم.»
به نظر بسیاری از کارشناسان، راههایی که میتواند باعث کاهش منابع طبیعی آب شود، یکی نابود کردن جنگلها و پوشش گیاهی است که هردو از ذخیرهسازان آبهای زیرزمینی هستند و دیگری برداشت بیرویه آب، مثل حفر چاههای عمیق و ساخت بیرویه و کارشناسی نشده سدها است.
در همین زمینه ناصر کرمی بر این باور است که هر آنچه را که میتوان در قالب توسعه ناپایدار بگنجد در این زمینه روا داشتهایم. وی همچنین میافزاید: «از توسعه بیرویه اراضی کشاورزی تا تخریب منابع طبیعی، از جنگلزدایی تا بیابانزایی، از افزایش بیرویه جمعیت تا الگوی مصرف نامنطبق با توان اکولوژیک سرزمین و از تخریب نظام هیدرو شناختی زمین، که سدسازی فقط یکی از مصادیق آن است، تا تبدیل ایران به صدرنشین غالب فهرستهای قهقرای محیطی همچون فرسایش خاک و نابودی تنوع زیستی. اصطلاحاً در قالب یک مهندسی منفی همه چشماندازها را در کشور دستخوش تغییر کرده است که در صورت ادامه تمام افقهای مثبت برای رشد و توسعه در کشاورزی را نابود خواهد کرد.»
میزان مصرف آب نشان میدهد که در ایران حدود ۹۴ درصد آب مصرفی در بخش کشاورزی مورداستفاده قرارگرفته و تنها حدود ۶ درصد به مصرف خانگی و صنعت اختصاص دارد. محسن رنانی بر این باور است که اگر حتی مردم مصرف آب را ۵۰ درصد هم کاهش دهند، مشکل کمبود آب حل نمیشود. بنابراین مشکل را باید در بخش کشاورزی جستجو کرد. در همین زمینه عبدالغفار شجاع، دبیر پیشین سازمان نظاممهندسی کشاورزی در گفتگو با سایت آفتاب گفته است: «در ایران ما حدود ۱۸ میلیون هکتار زمین زراعی و باغ داریم که از این میزان ۸ میلیون هکتار آبی و ۱۰ میلیون هکتار دیم کشت میشود. اما از ۸ میلیون هکتار تنها یکمیلیون آن از سیستم آبیاری پیشرفته و یا تحتفشار استفاده میکند.»
مشکل دیگر مدیریت بحران آب، در هدر دادن آب نهفته است. عبدالغفار شجاع دراینارتباط نیز ارزش آب را غیرقابلتصور توصیف کرده و میگوید: «بیش از 10 میلیارد مترمکعب آب شیرین از ایران وارد عراق و ترکیه و حدود 15 میلیارد مترمکعب از رودهای جنوب مثل کرخه، کارون و جراحی به خلیجفارس ریخته شده و بدون استفاده تبدیل به آبشور میشود.»
بدون شک این آمارها حکایت از عدم مدیریت صحیح برای فائق آمدن به چالش بزرگی چون بحران آب است که در صورت ادامه تبدیل به بحرانهایی عمیقتر در بخشهای گوناگونی چون کمبود مواد غذایی، ناپایداریهای بینالمللی، مهاجرت اجباری میلیونی، فجایع زیستمحیطی و ... خواهد شد. بر طبق آمارهای موجود 60 در صد آب دنیا، صرف آبیاری زمینهای کشاورزی میشود اما بسیاری از کشورهای دنیا سرمایهگذاریهای زیادی برای به کنترل درآوردن این بحران کردهاند و در کشور ما نیز درصورتیکه مدیریتها و سازوکارهای موجود در این زمینه اصلاح شود و با موقعیتها و فرصتهای پیش رو برای بهرهمندی هرچه بیشتر، مواجهه درستی صورت گیرد، میتوان امیدوار بود که این بحران به فرصتی در آینده تبدیل شود.
سجاد خدا کرمی