هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه راتگرز و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه آمریکایی، که معمولا از سوی رسانههای اصولگرا به «دلالی برای برقراری رابطه با آمریکا» متهم میشود؛ دیروز گفتوگویی تفصیلی با خبرگزاری فارس انجام داد. وی که از منتقدان روند توافق هستهای است، در بخشی از این مصاحبه گفت: «من خیلی آقای خامنهای را دوست دارم و به ایشان ارادت دارم، اما صادقانه باید بگویم این روند مذاکرات در مسقط آغاز و قرارداد ژنو در مسقط نوشته شد، من معتقدم این پرونده نباید بهدست دولت و وزارت خارجه داده میشد.» وی با بیان اینکه «من با این حرف مخالفم که برجام نشان داد که به آمریکا نمیشود اعتماد کرد»، تصریح کرد: «آمریکا هر تعهدی که در برجام داد، به آن عمل کرد. آنها بدقولی کردند، اما برجام را نقض نکردند. اگر ایران فکر میکند آمریکا برجام را نقض کرده باید به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کند و آنجا آبروی آمریکا را هم ببرد.» وی همچنین به مقامات ایرانی پیشنهاد کرد: «آمریکاییها یک فرهنگ نظامی ـ سیاسی دارند و بهترین نیرو برای مذاکره سپاه است. تنها نیرویی که در کشور آمریکا آن را جدی میگیرند، سپاه ایران است. من نمیگویم خودِ سپاه برود، بلکه یک تیم مقتدری باید درست شود که در آن سپاه هم حضور داشته باشد.» امیراحمدی گفت که ژنرالهای آمریکایی بهعنوان یک دشمن قابل احترام، قاسم سلیمانی را قبول دارند و برخی از آنها عکس او را در اتاقهای خود نصب کردهاند. وی که در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد چندبار به ایران آمده بود و گفته میشد روابط نزدیکی با اسفندیار رحیممشایی دارد؛ دراینباره گفت: «در مورد آن رابطه اغراق میکنند، ما با مشایی دوست نبودیم، اما متاسفانه چیزهایی را که من میگفتم، دقیقا برعکسش را انجام میدادند. به آنها گفتم اگر میخواهید به آمریکا نزدیک شوید، لبه تیز خود را به سمت اسرائیل ببرید و طرفداران اسرائیل در آمریکا را تضعیف و طرفداران آمریکایی را قوی کنید و احمدینژاد یکباره رفت و هولوکاست را مطرح کرد. آقای مشایی خواست که تصحیح کند که نشد. احمدینژاد آدم معتقدی بود و اینکه اسرائیل باید نابود شود، از سوی امام هم مطرح شده بود. احمدینژاد هم با همینها بزرگ شده بود، او یک جوان 18 ساله بود که وارد انقلاب شد، وارد سپاه شد، به جبهه رفت و بعد بخشدار و استاندار شد و وقتی رئیسجمهور شد دشمنش شدند و گفتند باید توسریخور میماندی.» امیراحمدی با اشاره به جلسه احمدینژاد در اولین سفر خود به نیویورک با ایرانیان مقیم آمریکا گفت: «در جلسهای که با احمدینژاد برگزار شد، من هم حضور داشتم، وقتی نوبت معرفی من رسید، به او گفتم در انتخاباتی که شما رئیسجمهور شدید، من هم کاندیدا بودم و اگر رد صلاحیت نمیشدم، من الان جای شما نشسته بودم. احمدینژاد هم شروع به خنده کرد. وقتی شروع به مسخره کردن کرد، گفتم اینبار من را تایید کنید تا ببینید که این بار رئیسجمهور میشوم یا نه. او هم به خنده و شوخی گرفت. احمدینژاد از من پرسید به ایران میآیی، گفتم هشتسال است که نیامدهام. به او گفتم نمیتوانم به ایران بیایم؛ چراکه گفتهاند دستگیر و اعدام میشوی. برگشتن من به ایران هم هیچ ربطی به مشایی نداشت. الان هم هیچ مراودهای با احمدینژاد ندارم.»