احتمال این که شما هنگام بیماری جسمی دچار اضطراب و افسردگی شدید شوید، بالا است، خصوصا اگر:
از قبل مضطرب یا افسرده بوده باشید.
خانواده یا دوستی ندارید که بتوانید با ایشان در مورد بیماریتان صحبت کنید.
مونث هستید (زنان بیشتر از مردان اضطراب و افسردگی را بروز میدهند).
در زندگیتان، همزمان مشکلات و استرسهای دیگری دارید. بهعنوان مثال، اخراج از کار، طلاق یا مرگ یکی از نزدیکان.
درد زیادی را تجربه میکنید.
بیماری شما از نوع خطرناک و تهدید کننده زندگی است.
بیماریتان شما را از مراقبت از خودتان باز میدارد.
در موارد زیر ما بیشتر در معرض ابتلا به اضطراب و افسردگی هستیم:
هنگامی که برای اولین بار در مورد بیماریتان با شما صحبت میشود.
بعد از یک عمل جراحی بزرگ یا اگر عوارض ناخوشایندی در درمان وجود دارند.
اگر بیماری شما بعد از این که به نظر میرسد در حال بهبودی هستید، عود کند، مثلا عود سرطان یا دومین سکته قلبی.
اگر بیماری شما دیگر به درمان جواب ندهد.
چه زمانی باید به دنبال کمک باشید؟
اگر احساس اضطراب و افسردگی شما بدتر از ترسها، نگرانیها و احساس غمی است که شما قبلا داشتهاید،
اگر به نظر نمیرسد که با گذشت زمان در حال بهبودی است،
در حال ایجاد تغییر در احساس شما نسبت به اعضای خانواده و دوستان و در کار و علائق شما است،
اگر شما احساس میکنید که زندگی دیگر ارزش ندارد یا دیگران بدون وجود شما احساس بهتری دارند.
شما ممکن است متوجه افسردگی خود نباشید، اگر:
فکر میکنید که همه علائم شما مربوط به بیماری جسمیتان است.
خود را به دلیل تنبل یا ضعیف بودن ملامت کنید.
دیگران ممکن است در این مورد به شما اطمینان خاطر بدهند. آنها ممکن است به شما بگویند که کمک گرفتن نشانه ضعف نیست.
بعضی از ما سعی میکنیم با مشغول نگه داشتن خودمان، با احساس اضطراب و افسردگی مقابله کنیم. این کار در بعضی افراد موثر است اما همچنین میتواند به شدت باعث افزایش استرس و خستگی شود.
بعضی اوقات، اضطراب و افسردگی ممکن است خود را به صورت احساس عدم شادی و ترس نشان ندهد و در عوض ممکن است باعث ایجاد درد در بدن، سردرد یا بیخوابی شود.
ممکن است صحبت کردن با یک خویشاوند یا دوست که قادر است شما را در این موقعیت مشکل کمک کند، موثر و کافی باشد. اما در مواردی که این راه کمککننده به نظر نمیرسد، احتمالا صحبت کردن با یکی از پزشکان یا پرستارانی که تحت مراقبتشان هستید، راه خوبی به نظر برسد.