در ایران در دهه ۶٠ و سالهای قبل از انقلاب، ۴۵درصد جمعیت کشور زیر ١۵سال بودند و تنها سه درصد سالمند داشتیم و ۵١ درصد هم میانسال و جوان بودند. در آن زمان با مشکل جوانی جمعیت روبهرو بودیم چون درصد افراد زیر ١۵سال بالا بود و هزینههای زایمان، تامین شیر خشک، مدرسه و آموزش و غیره برای این تعداد افراد وجود داشت. این موضوع البته مختص ایران نیست و هر کشوری که باروریاش بالا باشد با مشکل جوانی جمعیت مواجه است. نکته دیگر این است که کشورها همیشه تلاش میکنند که به شاخصهای توسعه دسترسی پیدا کنند که یکی از مهمترین شاخصها هم افزایش امید به زندگی است. وقتی امید افزایش پیدا میکند که تعداد افراد سالمند هم افزایش پیدا میکند.
 در کل یکی از پدیدههای توسعهیافتگی، افزایش تعداد سالمند است و نباید این موضوع را یک بحران بدانیم و یکجانبه به قاضی برویم. اما موضوع اینجاست که زمانی که سهم جمعیت جایگزین برای سالمندان کم شود و باروری کم باشد، سالمندی به یک مسئله اجتماعی تبدیل میشود. این مسئله اجتماعی زمانی مشکلساز میشود که کشوری سالمندان ناتوان داشته و از تمکن اقتصادی و بیمهای مناسب برخوردار نباشد، از نظر خانوادگی حمایت نشوند و غیره، آن کشور آن موقع با بحران سالمندی روبهرو میشود. بهترین راه برای حل مسئله سالمندی در ایران، تاسیس یک سازمان برای رسیدگی به وضع سالمندان است. وزارت بهداشت از همین الان باید تمهیداتی برای تاسیس بیمارستانهایی برای سالمندان تدارک ببیند. تکریم سالمندان و مسائل فرهنگی سالمندان هم مسئله بسیار مهمی است. این در حالی است که سالمندان ایرانی از هیچ نوع حمایت اجتماعی برخوردار نیستند. سالمندی یک پدیده اجتماعی نیست، زمانی اجتماعی میشود که سالمندان ما از سلامت جسمی، روحی، اقتصادی و عاطفی برخوردار نباشند. اگر هم بخواهیم این مسئله را حل کنیم نمیتوانیم بگوییم باید سن سالمندی پایین بیاید. در چند سال گذشته میبینیم که همه میگویند برای حل مسئله سالمندی در ایران باید باروری را بالا ببریم، درحالیکه باروری از تعداد سالمندان کم نمیکند و فقط باعث تعدیل ساختاری جمعیت میشود.
 برای اینکه بتوانیم موضوع سالمندی را حل کنیم باید سیاستهای فعال در حوزه سالمندی را فعال کنیم. به این معنی که کسانی را که قرار است در ٣٠ سال آینده سالمند شوند و الان در سن فعالیت هستند، باید از نظر اقتصادی، تامین پوششهای بیمهای و غیره حمایت کرد. مسئولان باید سیاستهایی را اتخاذ کنند که آنها به حداقل بیماری مبتلا شوند و باید روی آموزش مهارتهای زندگی کار کرد. این موضوع یعنی اینکه الان کسی را که ٣۵ سالش است رها نکنیم و فقط به دنبال افزایش باروری نباشیم.