هرچند مرگ سرنوشت مشترک همه انسانها است، اما درباره اینکه پزشکی در مراحل پایانی حیات چه نقشی میتواند داشته باشد، سوءتفاهمهای فراوانی وجود دارد.
هدف طب تسکینی نه درمان بیماری، بلکه تخفیف علائم آن و بهبود کیفیت زندگی است.
سرطان پیشرفته ریه را مشکل بشود درمان کرد، بنابراین اگر درمانی هم بتوان برای آن تصور کرد، همانا کاهش عوارض جانبی بیماری است که نهتنها کمیت زندگی را بیشتر میکند، بلکه میتواند بر کیفیت آن هم اثر مطالب داشته باشد.
درواقع بر اساس مطلبی که در نشریه پزشکی نیوانگلند منتشر شده است، چنین روشی وجود دارد که به آن طب تسکینی میگویند.
برای بسیاری از بیماران و خانوادههای آنها طب تسکینی به معنای رسیدن به پایان راه است. همواره از من پزشک میپرسند، آیا طب تسکینی برای موقعی نیست که دیگر امیدی وجود نداشته باشد؟ نمیتوان منکر بود که طب تسکینی به کار درمان بیماری نمیآید و فقط میتواند علائم آنرا، از درد و اضطراب گرفته تا یبوست، تعدیل یا درمان کند. یک طب تسکینی خوب میخواهد اقدامات درمانی خود را برای بهبود کیفیت زندگی انجام میدهد و نه برای درمان سرطانی که در سیتیاسکن آمده است.
در همین راستا، نتایج بهدستآمده گاه غیرمنتظره است: بیمارانی که مراقبتهایتسکینی اولیه را دریافت میکنند، بیش از بیمارانی عمر میکنند که تحت درمانهای تهاجمی قرار میگیرند. آیا نباید برای زندگی طولانیتر بیماران را تحت درمانهای کامل شیمیدرمانی یا پرتودرمانی قرار داد؟
بیشک در درمان بسیاری از سرطانها روشهای درمانی تهاجمی میتوانند موثر باشند، اما منظور بررسیهایی که در ایالات متحده صورت پذیرفته، بیمارانی است که گرفتار سرطان ریه پیشرفته هستند. در این بررسی، به یک گروه، درمانهای استاندارد سرطان داده شد. گروه دیگر علاوه بر درمانهای سرطان تحت درمانهای اولیه طب تسکینی هم قرار گرفتند.
درمان گروه دوم کمتر تهاجمی بود، اما بهطور متوسط 2 ماه بیشتر از گروه درمانهای تهاجمی عمر کردند و نیز از خلقوخو و کیفیت زندگی بهتری هم برخوردار بودند. نتیجه کلی اینکه بسیاری از درمانهای متعارفی که در گذشته انجام میگرفتند، بیشتر ضرر میرساندهاند تا منفعت. باید گفت، طب تسکینی قدم آخر نیست، بلکه میخواهد طول و کیفیت زندگی را بالا ببرد.
وقتی قرار است تصمیمی برای درمانهای آتی گرفته شود، برای بیماران دانستن این اطلاعات بسیار مهم است. باوجوداینکه مرگ سرنوشت مشترک همه ما است، اما کجفهمیهای عجیب و فراوانی همواره در اطراف نقش پزشکی در مراحل پایانی حیات بوده است. یکی از این کجفهمیها درباره مورفین است. مورفین دارویی قدیمی و از ابزارهای مهم در مراحل آخر زندگی است. داستانهای زیادی را در رسانهها میبینیم که اگر مورفین بهقدر کافی تجویز نشود، درد و رنج بیمار جانکاه است.
20 سال پیش که دانشجوی پزشکی بودم، به ما یاد میدادند که مورفین را در مقادیر کم تجویز کنیم، زیرا به دلیل اثری که در کاهش تنفس دارد، ممکن است باعث توقف تنفس بیمار شود. برخی بیماران به دلیل تجویز زیاد مورفین از دنیا میروند، نه به خاطر خود بیماری.
از طرفی دیگر، بسیاری از بیماران و بستگان آنها فکر میکنند، تحمل درد بهتر از اعتیاد به مورفین است، اما باید گفت، اعتیاد به مورفین برای بیماران سرطانی امری بسیار نادر است. همینطور برای این ادعا که مورفینی که درد را تسکین میدهد، باعث مرگ زودهنگام هم میشود، شواهد علمی وجود ندارد. بهعنوانمثال، یک تحقیق ژاپنی که مصرف داروهای مشتق از تریاک (اوپیوئیدها) را در افراد بستری در بیمارستان مقایسه کرده، نشان داده است که بین مصرف مقادیر مختلف این داروها و زمان مرگ ارتباطی وجود ندارد.
مصرف بیشازحد مورفین بهطورقطع تنفس را دچار اخلال کرده و مرگ را تسریع میکند، اما در مراحل پایانی بر میزان مصرف بهدقت نظارت و بهتدریج اضافه میشود. با این روش، افت تنفسی اتفاق نمیافتد. از مشکلات تنفسی که بگذریم، مورفین به بیمار کمک میکند کمتر احساس کمبودنفسی داشته باشد. درواقع میتوان در صورت ضرورت حتی مقادیر بالای مورفین را هم تجویز کرد. دلیلی، ندارد، بیمار از درد فریاد بزند و برای مورفین التماس کند. کلمات «مورفین» و «تسکینی» آنقدر با ترس درهم تنیده شدهاند که کادر پزشکی و حتی من پزشک هم از نامبردن آنها ابا و اگر، اما درحقیقت، همین ترس از ذکر آنها است که ضرر میرساند. امروزه، تنها نیمی از افرادی که مایلند پایان عمر خود را در خانه سپری کنند، به آخرین آرزوی خود میرسند. مراقبتهای تسکینی درست سبب میشود، تعداد این افراد بیشتر شود.
شاید بیان این حقیقت آسان نباشد، اما همه ما با دانستن برخی اطلاعات میتوانیم زندگیمان را با درد و اضطراب کمتر پایان ببریم.
منبع: Bio Atik
منبع: Time
مارگرت مککارتنی
ترجمه: مرجان یشایایی