شما نسخهای نوشتهاید پروپیمان برای کسی که به شدت بیمار است و راهی به جز تزریق آمپولها و خوردن کپسولها ندارد، اما او به جای آنکه به نسخه شما اعتماد کند، ترجیح میدهد حرفهای این و آن را بپذیرد. ترجیح میدهد خودش را با رمل و اسطرلاب سرگرم کند و با رمالی بیماریاش را خوب کند. میگوید؛ راهی به جز این نیست، هفت پشتش اینطور از شر بیماری رها شدهاند. حالا هرچقدر به او بگویید بیماریاش شوخیبردار نیست، باورش نمیشود. در این شرایط چه میکنید؛ آیا میتوانید یک تنه با سالها خرافات که در فرهنگ ما ریشه دوانده، مبارزه کنید؟
روزی که ریشههای علم تا بدن انسان پیشرفت کرد، مردمانی بودند که ترجیح میدادند به جای نگاه انداختن به چهرههای گیج و ناامید پزشکان، خودشان را با عواملی ماورای زمینی بهبود بخشند و حس میکردند هرکاری از دستشان برمیآید، انجام دادهاند. معجونهایی سرمیکشیدند که هیچ پزشک عاقلی تجویزش نمیکند و فکر میکردند اگر خودشان را به رمال نشان دهند، نتیجهای بهتر میگیرند. هرچند سالهای طولانی است که از آن روزها گذشتهایم و هرچند علم پزشکی پاسخ بیشتر سوالهای موجود در بدن انسان را میداند و با این وجود که میتوان برای رها شدن از شر بیماریها به پزشکان متخصص مراجعه کرد، اما هنوز هم آدمهایی پیدا میشوند که دلشان میخواهد با روشهای گذشته خودشان را بهبود بخشند. آدمهایی که فکر میکنند آتش زدن پر پرندگان میتواند آنها را از شر بیماری رها کند یا اگر معجون قدیمی را سر بکشند، سرطان دست از سرشان برمیدارد.
برای مواجهه با این آدمها، باید توی درسهای پزشکی 2 واحد عامهپسندی هم پاس کنید. چون داد و فریاد بر سر بیمار تغییری در اعتقادها و باورهای او ایجاد نمیکند. او شما را دست نینداخته است، او واقعا باور دارد که دوای دردش چیزی فراتر از داروهای شیمیایی است. او فکر میکند اگر پمادی آماده کنید و با دستمال به نافش ببندید، بهتر از آنست که داروهای شیمیایی با اسمهای سخت به او بخورانید. راهکارش چیست؟ توضیح بیشتر درباره داروها. تا میتوانید به او و سوالهایش پاسخ دهید، حتی اگر یک سوال را بارها و بارها تکرار کرد. درباره تکتک داروهایی که برایش نوشتهاید، صحبت کنید. به صورتی ساده علت تجویز آن را برایش بگویید. بگذارید باور کند این دارویی که برایش نوشتهاید قرار است چه تاثیری روی اعضای بدنش و روند بیماریاش بگذارد.
هر چقدر سادهتر و عامیانهتر با او صحبت کنید، احتمال تاثیر بیشتری وجود دارد. حتی میتوانید برایش توضیح دهید که روشهای سنتی آنقدر بیجواب بودهاند و آنقدر آدم کشتهاند که دیگر از دور خارج شدهاند. کمی داستانوار با او صحبت کنید. با کلمههایی ساده و مفاهیمی سادهتر. به هر حال قدرت شما در این است که با تمام قشرهای جامعه ارتباط برقرار کنید، چه کسی که باورهای عامیانه دارد و چه کسی که مدعی تفکر مدرن است.
نگار مفید