میگویند تعداد زیادی از پزشکان برای رسیدن به علاقه شخصی سر از دانشگاههای پزشکی درنیاوردهاند و برای دل پدر و مادر سالهای طولانی درس خواندهاند یا هدفشان درآوردن چشم این و آن بوده است، اما بحث امروز ما بر سر این شکل از چشم و همچشمی نیست که شغل یک نفر را تعیین میکند، ما درباره مدلی از چشم و همچشمی صحبت میکنیم که جان فرد را درخطر قرار میدهد. مثلا برایتان پیش آمده که بیمار به مطب مراجعه کند و از شما داروی خاصی طلب کند؟ مثلا بگوید میدانم که افسردگی شدید دارم و باید داروی آرامبخش قوی بخورم. دلیلش را که میپرسید بگوید تمام نشانههای مرا دخترعمهام یا پسرداییام هم دارند و من هم میدانم به وضعیت آنها دچارم؟
وقتی درباره چشم و همچشمی در حوزه بیماریها صحبت میکنیم با رابطههای بیمارگونهای روبرو هستیم که گاهی هیچکس سراغ درمان آنها را نگرفته است. آدمها به سادگی آب خوردن از نگاه انداختن به جعبه داروهای یک نفر دیگر به جای احساس ترحم، احساس جلب توجه گرفتهاند. به همین دلیل دلشان میخواهد خودشان را به بیماری بزنند و پروندهای پزشکی برای خودشان بسازند تا مگر کسی به آنها توجهی نشان دهد. به همین خاطر است که گاهی بیمار از دردهای شکمی شاکی است و در ذهنش نسخهای از پیش نوشته شده دارد، اما هیچ آزمایشی صحت این دردها را تایید نمیکند. به همان اندازه که تایید نشدن آزمایشها میتواند نشاندهنده یک بیماری مخوف باشد یا دلیلی بر اشتباه پزشک، به همان اندازه ممکن است ادای یک علامت بیمارگونه باشد، یک اتفاق غیرواقعی، اما کدامیک را باید جدی بگیرید تا به دردسر نیفتید؟
راهش این است که با او وارد صحبت شوید و از سوالهای ساده شروع کنید. آیا در خانوادهتان چنین چیزی وجود دارد؟ آیا در میان دوستانتان این مشکل رایج است؟ با سوالهای به ظاهر جدی او را فریبدهید.
اگر به ذهن او این پیام را بدهید که جدی گرفته شده است، میتوانید از خلال پاسخهایش به واقعیت پی ببرید، اما فراموش نکنید، این علائم الزاما خودآگاه ایجاد نشدهاند و ممکن است ناخودآگاه بیمار او را به این وضعیت کشانده باشد. واقعیترین راه صحبت با اوست و البته جدی گرفتن علائمی که از آن صحبت میکند، اما معمولا آنکه با نسخهای از پیش نوشته شده پیش پزشک میآید، تصمیم ذهنیاش را درباره بیماری گرفته است.
حواستان را جمع کنید، چنین آدمی با چند آزمایش از میدان به در نمیرود، یا با سختی کشیدن جاخالی نمیدهد. برای آدمی که از روی جلبتوجه به پزشک مراجعه کرده، فهرست کارهای شاقی که انجام داده، مثل یک سفر پرماجرای خیالانگیز دلنشین و دوستداشتنی است. او حتی با داد و بیداد شما هم دست از کارهایش برنمیدارد. پس تلاشی برای ادب کردن او به خرج ندهید، بهتر است کار خودتان را انجام دهید و با لحن قاطع گفتارتان یا با کلمههای خوشایند، احساس لذت بردن از سلامتی را در او زنده کنید.