تصور درمان بیمار بستری در بیمارستان، بدون بهرهگیری از فراوردههای دارویی، تصوری محال است. بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی سازمان غذا و دارو، حدود یکسوم هزینههای بیمارستانی را دارو و ملزومات پزشکی تشکیل میدهد. همین آمار رسمی به وضوح از اهمیت نقش دارو در چرخه درمان در بیمارستانها حکایت دارد.
بدیهی است که چنین حجم عظیمی از داروهای توزیع شده در بیمارستانها نیاز به یک مدیریت علمی دارد تا عوارض دارویی در بیماران بستری، کاهش پیدا کرده و فرآیند تجویز منطقی دارو، اعمال شود.
اما متاسفانه در بسیاری از بیمارستانهای کشور، نقش داروسازان بسیار کمرنگ است و حتی در برخی بیمارستانهای دولتی، یک داروساز هم در بیمارستان حضور ندارد. بر اساس آمارهای اعلام شده، حدود 200 هزار پرسنل در بیمارستانهای دولتی کشور، مشغول به کار هستند، اما کمتر از 5 درصد این تعداد به عنوان داروساز در بیمارستانها فعالیت دارند. این نسبت قابل تامل بین تعداد پرسنل و تعداد داروساز در بیمارستانها، حاکی از نادیده گرفتن نقش حیاتی داروسازان در بیمارستانها است. شاید کشور ما جزء معدود کشورهایی باشد که پزشک بدون مشورت با داروساز برای بیماران بستری، دارو تجویز میکند. در بسیاری از نظامهای توسعهیافته درمان، نقش داروساز در بیمارستانها، همتراز نقش پزشک است و حتی گاهی نقش داروساز در بیمارستان، حیاتیتر از نقش پزشک میشود. ارائه آموزشهای دارویی به کادر درمان و آگاهسازی آنان نسبت به مخاطرات دارویی، سادهترین نقشی است که داروساز میتواند در بیمارستان ایفا کند.
کنترل دارویی بیماران خاص، آموزش بیماران برای نحوه مصرف دارو در زمان بستری و در زمان ترخیص، پیشگیری از تداخلات دارویی یا تداخلات دارویی و غذایی در بین بیماران، کنترل فرآیند نگهداری دارو، نظارت بر کارایی تجهیزات پزشکی بیمارستانها و توجه جدی به بحث «هزینه-اثربخشی» داروها برای صرفهجویی علمی در هزینههای بیمارستان، فقط گوشهای از فواید پرشمار حضور داروساز در بیمارستان است، اما در کشور ما برای حضور این نیروهای علمی در بیمارستانها، بهای چندانی داده نمیشود.
نباید از خاطر برد داروسازانی که دوره طرح خود را میگذرانند، سهم زیادی در ارتقای خدمات دارویی در بیمارستانها دارند که اگر آنها حضور نداشتند، بیگمان فرآیند توزیع و تجویز دارو در 550 بیمارستان دولتی با بیش از 120 هزار تخت بیمارستانی با چالشهای بیشتری مواجه میشد.
کمرنگ بودن نقش داروساز بالینی نیز مشکلات تجویز دارو در بیمارستانها را مضاعف ساخته است، آن هم در حالی که حضور این نیروهای متخصص در بیمارستانها میتواند سرعت و کیفیت درمان بیماران بستری را ارتقا بخشد و مانع از مسمومیتهای دارویی یا حتی مرگهای ناشی از تجویز غیرمنطقی دارو شود. بر اساس میانگین استاندارد، باید برای 50 تا 60 تخت بستری، حداقل یک داروساز بالینی وجود داشته باشد، اما این میانگین استاندارد در کشور ما فراموش شده است. در وضعیتی که مصرف بیرویه برخی داروها در بیمارستانها، بسیاری از اعتبارات نظام سلامت و بودجههای طرح تحول سلامت را میبلعد، حضور پررنگتر داروسازان در بیمارستانها میتواند مصرف دارو را به ریل منطقی خود بازگرداند و اجازه ندهد که اقتصاد بیمارستانها به دلیل تجویز غیرمنطقی و مصرف بیرویه دارو، به نقطه ورشکستگی برسد. امروزه در دنیای پزشکی نوین، بحث تخصصگرایی مطرح است و هر کدام از اعضای کادر درمان باید در حیطه دانش و تخصص خود ایفای نقش کنند، اما اگر قرار باشد پرستار و پزشک، نقش داروساز را هم در بیمارستان بر عهده داشته باشند و خود را بینیاز از مشاورههای داروساز بدانند، این اتفاق به تهدید مستقیم جان و سلامت بیماران منجر خواهد شد.
تجربه جهانی هم اثبات کرده که احتمال شکست درمانهای دارویی در بیمارستانها، بدون حضور داروساز خبره، چندان دور از انتظار نیست. تقسیم وظایف بین پزشک و داروساز و احترام گذاشتن به تخصص و دانش یکدیگر، رویهای است که به مصلحت بیمار نزدیکتر است. در واقع دارو در بیمارستان، حکم شمشیر دو لبهای را دارد که در صورت فقدان نظارت داروساز، میتواند از نقش مرهم بیمار به بلای جان او تبدیل شود. سخن پایانی آنکه جذب داروساز در بیمارستانها، نه تنها به افزایش هزینههای بیمارستان منجر نمیشود، بلکه اتفاقا ترمز هزینههای اضافی را میکشد و موجب افزایش رضایتمندی بیمار خواهد شد. ضمن اینکه با توجه به وقوع معضل بیکاری در میان فارغالتحصیلان جدید داروسازی، بهتر است دولت بیش از گذشته در این خصوص بسترسازی کند و با اختصاص بودجه، شرایط را برای حضور داروسازان در بیمارستانها فراهم سازد.