بیماران اورژانسی تمام تختها را اشغال کرده بودند حتی در بخش روماتولوژی و نفرولوژی گرفته تا بخش گوارش و داخلی. آنقدر بیمارستان با کمبود تخت در بخشها مواجه بود که ناچارشده که بیماران را به هرطریق در بخشهای دیگر بستری کنند تا بتوانند حداقل تختی را در اورژانس خالی کنند. اما این وضعیت، وضعیتی نبود که رئیس بخش بتواند با آن کنار بیاید چون دیگر تختی باقی نمانده بود که بتواند بیماران سرپایی را بستری کند تا دانشجویان بتوانند آموزش بالینی موارد غیراورژانسی را فراگیرند. بحث کردن با رئیس اورژانس هم بی فایده بود چون قطعا میگفت: «انتظار ندارید که بیمار اورژانسی پذیرفته نشود!» ضرورت خاتمه دادن به چالش بین درمان و آموزش در بیمارستانهای آموزشی به بهانهای تبدیل شد تا پروندهای به این مسئله اختصاص پیدا کند که در ذیل میخوانید.
شاید این سوال بارها مطرح شده باشد که اگر یک بیمارستان پسوند آموزشی را در کنار خود داشته باشد، باید آن را بیشتر یک بیمارستان دانست یا دانشگاه و اولویت با کدامیک است؟ آیا باید درمان را اولویت خود بداند و آموزش را فدای درمان کند یا اینکه آموزش باید اصل قرار دهد و درمان زیر مجموعه آن قرار میگیرد. مهمتر اینکه چطور باید سیاستگذاری کند تا تعادل ایجاد شود ودرمان به آموزش و آموزش به درمان آسیب وارد نکند. دو گروه به این سوال پاسخ داده اند یک گروه بر این باورند که بیمارستان یک مکان، درمانی است و باید دانشجویان پزشکی به فراگیری دانش عملی بپردازند. تا زمانی که پزشک کار عملی نکند و به قولی در دوران دستیاری عرق خستگی نریزد، نمی توان به او اعتماد کرد و بیماری را به او سپرد تا جان او را نجات دهد. دسته دیگر اعتقاد دارند که بیمارستان در گام نخست وظیفه دارد تا بیماران را درمان کند. حال چالش مهم دیگری به وجود می آید. اگر شلوغی بیمارستان موجب شود تا امر آموزش مختل شود در این موارد باید چه سیاستی را در پیش گرفت و برای برون رفت از این مشکل، چه تدابیری را اجرایی کرد؟ آیا می توان امر درمان را به دلیل مختل شدن امر آموزش نادیده گرفت؟
واقعیت آن است که شلوغی بیمارستانهای آموزشی تا پیش از طرح تحول سلامت آنقدر آزار دهنده نبود، اما از زمانی که فاز اول طرح تحول سلامت به منظور ارتقای وضعیت سلامت مردم اجرایی شد بسیاری از بیمارستانها با بارکاری بالایی مواجه شدند. البته این نکته پیشتر قابل پیشبینی بود.کمااینکه بیمار تنها میخواست 10 درصد از هزینهها را بپردازد. وضعیت به سمتی پیش رفت که بیش از دو برابر ظرفیت اورژانس در آن بیمار بستری میشدو بسیاری از این بیماران به صورت اکسترا بستری میشدند. بستری شدن به صورت اکسترا و درمان شدن بر روی ویلچر و صندلی هم نتوانست وضعیت اورژانس را سر و سامانی دهد. به همین دلیل تلاش میشد تا بیمار در اولین ساعات ممکن به بخش انتقال داده شود. فرقی نمیکرد که این فرد چه بیماری دارد، مهم این بود که به بخشی غیر اورژانس انتقال داده شود. پیرو همین تفکر بود که بیمار جراحی در بخش چشم وقلب و ...بستری می شد تا حداقل تختی در اورژانس خالی شود. اشغال بیش از حد تختهای بیمارستانی توسط بخش اورژانس شرایطی را فراهم کرد که روسای بخشها معترض شدند چون جایی برای بستری بیماران سرپایی باقی نمانده بود و همین روند آموزش را با مشکل روبرو کرده بود. بسیاری از مدیرگروهها حضور گسترده بیماران اورژانسی در بخشها را عاملی مزاحم برای یادگیری دستیاران دانستند. آنها بارها بر این نکته تاکید کردند که روند آموزشی دچار مشکل شده است و دستیاران در آموزش سایر موارد موفق نیستند. حتی برخی پا را فراتر گذاشته و گفتند که بیمارستانهای آموزشی بعد از اجرای طرح تحول سلامت و متمرکز شدن بیش از حد بر امر درمان، وجاهت آموزشی خود را از دست دادهاند و به امر آموزش به عنوان اولویت
نه چندان ضروری مینگرند. همین مسئله بستر نگرانی بسیاری از دانشگاهیان و متولیان حوزه سلامت را فراهم کرده است آنها مرتب این دغدغه را رسانهای کردند که مبادا شلوغی بیش از حد بیمارستان موجب شود که دستیاران خوب آموزش نبینند.
تاخیر در درمان
این نکته تا حدودی توسط دستیار جراحی بیمارستان امام مورد تایید قرار گرفت. وی که نخواست نامش بازگو شود درگفتگو با روزنامه سپید گفت: «خودتان میدانید من در بیمارستان امام خمینی(ره) کار میکنم که شلوغترین بیمارستان محسوب میشود. از زمان شروع طرح تحول سلامت حجم کاری ما بسیار زیاد شده است. بیمارستان در اوایل اجرای طرح تحول آنقدر شلوغ شده بود که همه بیماران در بخش غیر مرتبط بستری میشدند. مثلا بیمارجراحی عمومی در بخش کانسر بستری شده و این مسئله موجب میشدتا مراقبت از مریض کاهش یابد.»
وی در ادامه افزود: «بیمارما قبل از این دوران دو بار ویزیت میشد، اما بعد از بستری شدن در بخشهای غیرمرتبط به دلیل بعد مسافت، مراقبت از بیمار کاهش زیادی یافت. با توجه به کمبود تخت، بیماران ما به صورت اکسترا در بخشهای قلب، عفونی و ارتوپدی و ... بستری میشدند.
بستری شدن بیمار در بخشهای غیرمرتبط موجب شده که گاهی اوقات پزشک فراموش کند تا بیمار را ویزیت کند. فراموش نمیکنم که یک بار پیش آمد که بیمار من به دلیل بستری شدن در بخش داخلی بعد از عمل جراحی، ویزیت نشد.»
این دستیاران جراحی به اعتراض گروهها اشاره کرد و گفت: «بستری شدن بیماران در بخشهای غیرمرتبط موجب شد که این بخشها نسبت به بستری این بیماران اعتراض کرده و بگویند که چرا تختهای ما با مریض غیرمرتبط اشغال شده است. در بسیاری از موارد جراحی بیمار کانسری به تعویق میافتاد به دلیل اینکه تخت وی با یک مریض اورژانس جراحی پر شده بود. البته عمل وی انجام میشد، اما این کار با تاخیر بیشتری صورت میگرفت.» وی در ادامه افزود: «البته این وضعیت مزیتهای زیادی دارد چون دستیاران ما موارد بیشتری مشاهده میکنند. به هرحال تعداد زیادی از بیماران توانایی رفتن به بیمارستان خصوصی را ندارند. دستیاران با روی خوش از موارد جدید جراحی استقبال میکنند، اما این انتظار وجود داشت که بیمارستان امام بیشتر شرایط دستیاران را درک کند و برای آنها کارانهای را در نظر بگیرد کما اینکه برای تمام پرسنل کارانهای به نام کارانه نظام سلامت در نظر گرفته شده است چون بار کاری آنها بالا رفته است، اما این کارانه به دستیاران این بیمارستان تعلق نمیگیرد. در حالیکه بیمارستان امام حسین(ع) به دستیاران سال سوم و چهارم کارانه میدهد که این موضوع در بیمارستان ما عملیاتی نمیشود.»
دغدغه وجهه آموزشی
دغدغه حفظ وجهه آموزشی از معاونان آموزشی دو بیمارستان بزرگ و شلوغ تهران پرسیده شد، چون معاونان آموزشی بیمارستانهای بزرگ، بیشتربا این مشکل مواجه شدهاند. سوال اساسی این است که معاونان آموزشی در مواجهه با این مشکل چه تدابیری را لحاظ کرده اند؟ علی موافق معاون آموزشی بیمارستان شریعتی در پاسخ به این سوال که شما برای حفظ وجهه آموزشی بیمارستان چه کار کردید؟ به روزنامه سپید گفت: «بیمارستان ما مشکلات زیادی را در این مسیر متحمل شد علاوه بر طرح تحول نظام سلامت یک سری بازسازیها در درون بیمارستان شروع شد. این بازسازیها، محدودیتهایی را برای بیمارستان شریعتی ایجاد کرد. در این شرایط، نیروهای آموزشی در بخشهای فعال تقسیم شدند تا به روند آموزشی آسیبی وارد نشود. تمام نیروهای آموزشی به واحدهای فعال انتقال داده شدند. مثلا، وقتی بخش طبی دو به مدت 2 ماه به منظوربازسازی تعطیل شد، نیروهای آن بخش در واحدهای روماتولوژی و نورولوژی تقسیم شدند. در حال حاضر که بخش جراحی در حال بازسازی است نیروهای آموزشی به بخش ارتوپدی انتقال داده شدند.» وی درپاسخ به این سوال که فکر می کنید که اعتراض دستیاران نسبت به وضعیت موجود، تمام میشود، اظهار داشت:«اعتراضها قطعا تمام نخواهد شد. به هر حال کشور در یک مقطع ملی قرار گرفته است در این شرایط به همه فشار وارد میشود. تلاش ما این بوده که نارضایتی کمتر شود. تلاش شده که وضعیت آموزشی و پژوهشی بهتر شود. دستیاران هم در این زمینه با بار کاری بالایی مواجه شدهاند همچنانکه کادر درمانی پرستاری و اینترنها هم مشکلاتی دارند. ازهمه مهمتر اینکه مردم فشار زیادی را متحمل میشوند. در حال حاضر اورژانس ما گاهی 102 نفر بیمار را پذیرش می کند در حالیکه تنها 30 تخت مصوب دارد.»
درست همان زمانیکه معاون آموزشی بیمارستان شریعتی تلاش کرد تا با دستیاران همراهی کند، محمدرضا خواجوی معاون آموزشی بیمارستان سینا موضع متفاوتی را در پیش گرفت. وی در پاسخ به اینکه دستیاران معترض بوده و بر این باورند که به خاطر شلوغی بیمارستان وضعیت آموزش آنها آسیب دیده است، به روزنامه سپید گفت: «این صحبت درست نیست. بیمارستان
10 درصد شلوغتر شده است. به هرحال دستیاران در این شرایط باید کار کنند. دستیاران با انجام کار بیشتر توانمندتر میشوند. اگر بیمارستان شلوغ نباشد که دستیاران چیزی یاد نمیگیرند. این نکته را مد نظر قرار بدهید که پزشکی با سایر رشتهها فرق میکند. هرچقدر مورد بیشتری را معاینه کنند، تجربه بیشتری پیدا کنند.» وی در مورد اینکه بار کاری بالا و تعداد پایین دستیاران موجب شده که آنها کار بیشتری را انجام دهند و فرصتی برای درس خواندن پیدا نکنند، گفت:« این نکته نادرست است چون تعداد دستیاران 30 درصد بیشتر شده است. به گونهای که برخی از رشتهها عمل ندارند. به نظر من تعداد بیماران برخی از رشتهها بسیار کم است. در رشته جراحی اعصاب 5 سال پیش یک دستیارگرفته میشد، اما الان 3 دستیارپذیرش میشود. به نظر من دستیاران تنبل شدهاند. پزشکان با عمل تجربه کسب میکنند. متاسفانه برخی از دستیاران میخواهند بدون زحمت متخصص شوند.»
سخن آخر
بیمارستان در صورت عدم مدیریت بهینه میتواند شرایطی را فراهم کند که امر آموزش دچار مشکل شود. اگر قرار باشد که تمام تختها توسط بیماران اورژانسی اشغال شود دیگر تختی باقی نمیماند که بیمار الکتیو در آن بستری شود تا دستیار بتواند بر دانش خود بیافزاید. در حال حاضر، بیمارستانهای آموزشی رسالت بزرگی بر دوش دارند از یک سو وظیفه دارند تا بیماران را درمان کنند و از سوی دیگر متعهد هستند تا نسل آینده پزشک را با کار تجربی بیشتر آشنا کنند. در صورت مدیریت بهتر تختها در هر بخش و اختصاص بخشی از آنها به بیماران الکتیو این بستر فراهم میشود که دستیاران به صورت همه جانبه این تخصص را فرا گرفته و بتوانند موارد غیراورژانسی بیشتری را مشاهده کنند. بیان این نکته را نباید نادیده گرفت که دستیاران بنا بر ذات کاری خود باید از دیدن بیماران بیشتر استقبال کنند چون بسیاری از این بیماران همان افرادی هستند که توانایی رفتن به بیمارستان خصوصی را ندارند و طرح تحول سلامت موجب شده تا آنها به بیمارستان دولتی بیایند. مواجه بیشتر دستیاربا بیماران متنوع، شرایطی را فراهم میکند که دستیار تجربه بیشتری را کسب کند. در این صورت میتوان گفت که بیمارستان توانسته عنوان بیمارستان آموزشی را به خوبی حفظ کند.
معصومه ستوده