یک صبح زیبا در سال 2008 نائومی جاکوبز 32 ساله بیدار که شد، پسرش را نشناخت، اما از آن عجیبتر این بود که فکر کرد که 17ساله است. او بر اثر یک بیماری نادر به نام دیسوشیتیو آمنزیا دچار پاک شدن نیمی از خاطراتش شد. او میگوید: «من اتاقم را به خاطر میآوردم و بعضی از وسایلم را، فکر میکردم شب قبل در تختخواب دوطبقه با خواهرم خوایبده بودیم، اما در یک تخت بزرگ بیدار شدم... به شدت ترسیده بودم و نمیدانستم چه کنم... از دیدن تصویرم در آئینه شوکه شدم» او یک پسر 10 ساله داشت، اما این پسر را نمیشناخت: «من در شوک کامل بودم، میفهمیدم این پسر که شبیه من است، ربطی به من دارد، اما هیچ خاطره ای از او نداشتم.»
پاک شدن خاطرات او را دچار احساسات عجیبی کرده بود: «من حس میکردم در سال 1993 خوابیدهام و بعد در سال 2008 بیدار شده ام، باید 32 ساله میبودم اما حس آدم 17 ساله را داشتم. تلفنهای همراه، تلویزیونهای دیجیتال متفاوت و اتومبییلهای جدید همه برایم جالب بودند، اما دنیا آن جوری نشده بود که فکر می کردم...»
کتاب جاکویز به نام «دختر فراموش شده» این هفته در بازار کتاب توزیع شده است.
منبع: BBC