این روزها همه از زیاد شدن خشونت در جامعه نگرانیم. از اینکه همیشه حق با ما باشد، خسته شدهایم. دنبال این هستیم که بفهمیم چرا با کوچکترین بگومگو مثل خروس جنگی به هم میپریم و رگگردن باد میکنیم؟ یا اینکه چرا در خیابان بدون برداشتن قفل فرمان نمیتوانیم حرفمان را به کرسی بنشانیم؟
اصولا ما ایرانیها همه از روز اول کارشناس متولد میشویم و در بررسی خشونت هم همهمان دست به کار شدیم. همه مشغول ریشهیابی بودیم و شب و روز دنبال کشف علت این همه نامهربانی و خشونت خیابانی میگشتیم. اما انگار دلیل آب شده بود و رفته بود به ناکجاآباد. تا این که یهویی خبر آمد که آبلیموهایی که تا حالا میخوردیم حتی یک قطره هم آبلیمو نداشته و فقط معجونی بوده از اسید سولفوریک و گوگرد!
من که با شنیدن این خبر اولش جا خوردم و به چیزهای بد فکر کردم. بوی بد گوگرد و اسید سولفوریک همه جانم را گرفت. معدهام میسوخت و هر روز منتظر انفجار دل و رودهام بودم. چند روزی که گذشت و دیدم فعلا خبری از آتشسوزی نیست و اعضا و جوارح با حوصله کارشان را انجام میدهند، یواش یواش به کُنه مطلب پی بردم و فهمیدم این خبر یک رویداد مهم است.اصلا یک کشف ملّی روانشناسی-اجتماعی است.
خب وقتی ما به خیال آنتیاکسیدان، مرتب با غذایمان آبلیمو میل میکنیم در واقع هر روز قطره قطره گوگرد در وجودمان ذخیره میکنیم و به مرور هرکدام دارای منابع غنی گوگرد شدهایم! به همین دلیل است که اخلاقمان باروتی شده و با کوچکترین جرقه از کوره درمی رویم.
شاید حالا با کشف گوگرد خوراکی به عنوان عامل خشونت بالاخره اختلافنظرهای کارشناسی درمورد ریشه خشونت در جامعه خاتمه یابد.
جالب اینکه این پایان داستان نبود. چند روز بعد سازمان استاندارد از توقیف15 برند آبلیموی غیراستاندارد و وزارت بهداشت از ارجاع 51 برند آبلیموی متخلف به مراجع قضایی خبر داد.
حالا شما فکرش را بکنید بعد از جمعآوری این همه آبلیموی خشونتزا از جامعه چه آرامشی به خیابانها برمیگردد. بوقها از کار میافتند.همه در خط خودشان رانندگی میکنند. دیگر با قفل فرمان از ماشین پیاده نمیشوند. پشت چراغ قرمزها به هم تعارف میکنند و فقط لبخند میزنند...
خلیل کاظم نیا