hacklink al duşakabin fiyatları fethiye escort bayan escort - vip elit escort dizi film izle erotik film izle duşakabin hack forum marsbahis betkom marsbahisgirtr - سپید آنلاین » با حشمت ا... کلباسی اولین جراحی که تکنولوژی لاپاراسکوپی را وارد ایران
صفحه نخست چاپ
سپید آنلاین
با حشمت ا... کلباسی اولین جراحی که تکنولوژی لاپاراسکوپی را وارد ایران

بازنشر مصاحبه اختصاصی سپید با حشمت‌ا... کلباسی در تاریخ 23 اردیبهشت 1396

«سال 1370 یعنی مصادف با سالی که دوره آندوسکوپی در اروپا شروع شد یک دوره جراحی لاپاروسکوپیک سر جری در انگلستان دیدم، بعد همان‌جا یک دستگاه لاپاروسکوپیک به مبلغ سی هزار پوند خریداری کردم و آوردم ایران. بهمن همان سال در همین بیمارستان دوازده نفر از استادی جراحی را دعوت کردم و یک دوره ورک‌شاپ برایشان تدارک دیدم. 13 عمل ظرف مدت 4 روز انجام شد. بعد هم که به‌صورت تمام‌وقت مشغول لاپاروسکوپی شدم.» کلباسی از روزهای می‌گویید که تازه دستگاه لاپاراسکوپی وارد ایران شده بود(برایم جالب بود که با 4 سوراخ در بدن می‌توانستند کیسه صفرا را عمل کنند، مریض صبح عمل می‌شد و فردا هم مرخص می‌شد. «در آمریکا متد پیشرفته‌تری داشتند و مریض همان بعدازظهر از بیمارستان مرخص می‌شد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در ابتدای ورود لاپارسکوپی به ایران مخالفت‌ها زیاد بود. هم درباره هزینه عمل و هم درباره واردکردن دستگاه‌ها مشکل داشتیم و مخالفت هم کم نبود»
کلباسی علت استقبال زیاد مردم از لاراپارسکوپی عوارض کم آن می‌داند.«درواقع نقطه تقابل دو مکتب قدیم و جدید بودیم. راز بزرگ جا افتادن لاپارسکوپی این بود که مریض‌ها بسیار از این عمل راضی بودند چون هم طول دوره درمان کمتری به نسبت روش‌های قبلی جراحی در این مدل بیماران وجود داشت و هم بازدهی عمل در درمان بیماران بالابود»
با حشمت ا... کلباسی اولین جراحی که تکنولوژی لاپاراسکوپی را وارد ایران کرد
ازخودگذشتگی شرط اول ورود به جراحی است
: چه سالی و در چه شهری به دنیا آمدید؟
من متولد سال 1318 در فیروزکوه هستم. پدرم اهل اطراف نائین هستند.
: چرا پزشکی را دوست داشتید؟
همیشه عاشق پزشکی بودم. اولین باری که کنکور شرکت کردم قبول نشدم و رشته کشاورزی را یک سال ادامه دادم ولی قلبم و روحم متعلق به مکان دیگری بود. اگر بارها متولد شوم دوباره همین رشته را برای تحصیل و کار انتخاب خواهم کرد. درست است که شغل پزشکی مشقات زیادی دارد اما به‌هیچ‌وجه از اینکه پزشک شده‌ام پشیمان نیستم.
:چرا این‌طور است؟ آیا شما و اساتید گذشته همیشه به رشته پزشکی به دید یک علم و خدمت به خلق نگاه می‌کردید یا برایتان جنبه مادی قضیه هم مهم بود؟
برای ما که اصلا مادیات مهم نبود، چراکه اگر رشته کشاورزی را ادامه می‌دادم خیلی زودتر از این رشته به پول و مادیات می‌رسیدم، هم‌دوره‌اش 4 ساله بود هم می‌توانستم سرمایه‌ای برای خودم دست‌وپا کنم. خرج زیادی برای پزشک شدن کردم حتی زمانی که خارج از کشور بودم، ابتدا که استانبول بعد هم سوئد و درنهایت انگلیس، همه اینها خرج بسیاری داشت.
: پدر مخارجتان را تامین می‌کرد؟
پدرم وقتی 8 سالم بود فوت کرد
: شغل پدر چه بود؟
پدر تاجر بودند. ایشان از مادرم بیست سال بزرگ‌تر بودند. مادرم وقتی 42 ساله بود من به دنیا آمدم.
: پس اینکه می‌گویند سن بالا برای مادران در ضریب هوشی فرزندان تاثیرگذار است ممکن است گفته صحیحی نباشد.
حالا شاید من آدم باهوشی نباشم، ولی پشتکارم حقیقتا خوب بود.
: چند خواهر و برادر دارید؟
ما هفت نفر بودیم که من فرزند آخر بودم.
: پس ازلحاظ مادی تامین بودید.
پدرم سرمایه‌ای از خود باقی گذاشته بود و وضع اقتصادی مادرم هم بد نبود. زندگی نه سطح بالا و نه سطح پایین داشتیم. یک حد وسطی از آسایش و رفاه برقرار بود.
: برای تامین مخارج تحصیل خودتان کار می‌کردید؟
خیر من تا سال‌های انتهایی تحصیل کار نمی‌کردم و مادر مخارج را تامین می‌کرد. سال‌های آخر پزشکی بود که آرام‌آرام مشغول به کار شدم
: فرزندان دیگر خانواده چطور؟ مثل شما علاقه به درس و تحصیل داشتند؟
خواهرهایم بااینکه از من خیلی بزرگ‌تر بودند وارد دانشکده نشدند اما دوره دبیرستان را به پایان رساندند. شما که بهتر می‌دانید آن دوره تحصیل برای خانم‌ها سخت بود حتی بسیاری از خانواده‌ها به دخترانشان اجازه تحصیل نمی‌دادند.
: پس تنها پزشک خانواده شما هستید؟
بله
:چرا بیشتر تحصیلاتتان را خارج از کشور گذراندید؟
دوره‌هایم را به ترتیب در ترکیه سوئد و انگلستان گذراندم. وقتی رفتم انگلستان دوره جراحی عمومی را در شهر برایتون گذراندم البته شهرهای دیگر هم بود چون جراحی عمومی به‌گونه‌ای است که باید در بیمارستان‌های مختلف دوره‌ها گذرانده شود تا درنهایت فلوشیپ به شما اختصاص پیدا کند. سال 1974 از رویال کالج لندن فلوشیب جراحی گرفتم که واقعا امر بسیار مهم و سختی است. انگلیس که بودم دومین فرزندم هم به دنیا آمد. همسرم اصرار داشت که برگردیم.
: چه سالی ازدواج کردید؟
سال 1350 برای دیدن خواهرم سفری به اصفهان داشتم. ایشان همسایه خواهرم بودند و باب آشنایی ازآنجا باز شد. باهم ازدواج کردیم و به همراه ایشان عازم انگلیس شدم. سه سال بعد از ازدواج به فاصله یک سال هر دو بچه متولد شد.
: بچه‌ها انگلستان هستند؟
بله. ما برگشتیم ایران. انقلاب شد و بعد هم که جنگ راه افتاد خانم گفتند برگردیم لندن که این تصمیم با مخالفت من روبرو شد. بچه‌ها تا دوره دبیرستان ایران بودند بعد هر دو رهسپار انگلستان شدند.
: چرا مخالفت کردید؟
برای اینکه وقتی لندن بودم در بیمارستان اسمیت لندن که بسیار بیمارستان بزرگ و مشهوری است مشغول بودم. وقتی برای اولین بار برگشتیم دیگر صحیح نبود که برگردم و آنجا مشغول باشم. کلا تصمیم را باید یک‌بار گرفت و روی تصمیم ایستاد. تازه زمانی که به ایران بازگشتم دیگر زندگی برایم جاافتاده شده بود. هم مشغول گذراندن دوره تعهد پنج‌ساله‌ام به وزارت دفاع به‌عنوان جایگزین سربازی بودم و همچنین در بیمارستان خصوصی ایران‌مهر مشغول به کارشده بودم. وقتی همه شرایط روبه‌راه شد جنگ شروع شد چون جراح بودم سالی یک ماه برای کمک به جبهه اعزام می‌شدم. من شکایتی از آن دوره ندارم اما بچه‌ها بسیار نگران و مضطرب بودند.
: اگر این دوره اجباری نبود خودتان علاقه‌مند بودید که برای کمک به جبهه بروید؟
سال 1360 اولین دوره‌ای که رفتیم سه نفر بودیم. بنده، دکتر سیرکیان و دکتر مصطفوی. آن موقع هنوز رفتن به جبهه برای پزشکان اجباری نشده بود. ما اسفند همان سال رفتیم اهواز یک ماه آنجا بودیم. موشک‌باران عراق هم همچنان ادامه داشت و زیر آتش دشمن بدون اینکه اجباری بالای سرمان باشد ایستادیم و کارکردیم. این حس وجود داشت که باید کاری برای مملکت و مردم انجام بدهیم. دوره اجباری که شروع شد بازهم رفتیم. بیشتر مواقع بیمارستان اهواز و اندیمشک مستقر بودیم اما گاهی اتفاق می‌افتاد که چهار یا پنج روز تا آخرین خط دفاعی ممکن که ده یا بیست کیلومتر با خط مقدم فاصله داشت هم می‌رفتیم. چون جراح بودیم و به این دانش در پشت جبهه نیاز داشتند. آخرهای جنگ من به همراه خانواده رفتیم لندن. سه ماه تابستان آنجا بودم بعد که برگشتم خوشبختانه اعلام آتش‌بس شد و جنگ به پایان رسید.
: چه شد که وارد دوره اندسکوپی شدید
سال 1370 یعنی مصادف با سالی که دوره آندوسکوپی در اروپا شروع شد یک دوره لاپاروسکپیک سر جری در انگلستان دیدم، بعد همان‌جا یک دستگاه لاپاراسکوپ به مبلغ سی هزار پوند خریداری کردم و آوردم ایران. بهمن همان سال در همین بیمارستان دوازده نفر از استادی جراحی را دعوت کردم و یک دوره ورک‌شاپ برایشان تدارک دیدم. سیزده عمل ظرف مدت چهار روز انجام شد. بعد هم که به‌صورت تمام‌وقت مشغول لاپاروسکوپی شدم. بهار 1371 کارگاه‌های آموزشی برای جراحان دیگر آغاز شد و از همه شهرهای کشور برای آموزش به این کلاس‌ها مراجعه می‌کردند. آهسته‌آهسته جراحی لاپاروسکوپی در ایران جا افتاد و اکنون شما می‌بینید که همه عمل‌ها را از طریق لاپاروسکوپی می‌توان انجام داد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در ابتدای ورود لاپارسکوپی به ایران مخالفت‌ها زیاد بود. هم درباره هزینه عمل و هم درباره واردکردن دستگاه‌ها مشکل داشتیم و مخالفت هم کم نبود.
: چه انگیزه‌ای باعث شد سرمایه‌گذاری کنید و اصلا آندوسکوپی را وارد ایران کنید.
دکتر اسپنسر استادم در لندن بود. اولین بار فیلمی از عمل اندوسکوپی را برایم آورد و گفت می‌خواهد نظرم را راجع به این فیلم و محتوایش بداند. من این فیلم را مشاهده کردم. خیلی برایم جالب بود. آقای دکتر دوایی پیشنهاد کردند کنفرانسی راجع به همین موضوع در بیمارستان جرجانی ترتیب بدهم، من موافقت کردم اما گفتم قرار است به‌جای صحبت کردن من فیلمی را برای جراحان جوان به نمایش بگذارم که ازلحاظ من محتوای جالبی دارد. این فیلم را خودم به‌شخصه بارها دیده بودم. برایم جالب بود که با چهار سوراخ در بدن می‌توانستند کیسه صفرا را عمل کنند، مریض صبح عمل می‌شد و فردا هم مرخص می‌شد. در آمریکا متد پیشرفته‌تری داشتند و مریض همان بعدازظهر از بیمارستان مرخص می‌شد. داخل همان کنفرانس بیمارستان جرجانی که مملو از اساتید و دانشجویان بود ما این فیلم را به نمایش گذاشتیم، در پایان عکس‌العمل بسیار مثبتی از این افراد مشاهده شد، همان‌جا با خودم فکر کردم این کار باید حتما در ایران پا بگیرد. همان سال رفتم دوره را دیدم دستگاهش را خریدم و با خود به ایران آوردم. برایم هیجان‌انگیز بود که درنهایت داریم شیوه جدیدی از عمل جراحی را وارد ایران می‌کنیم، در ثانی مخالفان بزرگی داشتیم که اگر بخواهم نامشان را ببرم به‌صورت کلی سران قم، جراحان بزرگ شهر و روسای جامعه جراحان در صف مخالفت با ما و این شیوه قرار داشتند.
: چرا این مخالفت وجود داشت؟ فکر می‌کنید برای این مخالفت می‌کردند که شما وارد حوزه عملشان شده بودید؟
فکر نمی‌کنم از این لحاظ مخالفت داشتند. بحث اصلی
مساله هزینه‌های زیاد عمل لاپاروسکوپی بود. بالاخره باید چندین دستگاه به قیمت هرکدام حداقل سی هزار پوند تهیه می‌شد و مخالفت اصلی برای خروج ارز از کشور بود. الآن خوشبختانه این موانع و مخالفت‌ها برداشته‌شده و ما توان ورود به بحث جراحی روباتیک را هم داریم ولی چون توسط دولت‌های خارجی تحریم شده‌ایم نمی‌توانیم برای ورد ابزارآلات و دانش ربوتیک اقدام کنیم و از این لحاظ دستمان بسته است.
: سال 70 که این کار را شروع کردید فکر می‌کردید که روزی این عمل آنقدر در ایران فراگیر بشود؟
اولا که از همان ابتدا من عضو فعال گروهی بودم که در بسیاری از سمینار‌های بین‌المللی شرکت می‌کردم هم کنفرانس می‌دادیم هم کنفرانس‌ها را با دقت گوش می‌کردیم. کنفرانس‌هایی مثل کنفرانس دوبلین یا کنفرانس مودنای ایتالیا و غیره
اوایل سال 2000 میلادی انجمنی ایجاد کردیم به نام مِسا این انجمن شامل کشورهای خاورمیانه و کشورهای حوزه مدیترانه می‌شد، هرسال یک کنگره دریکی از کشورهای عضو برگزار می‌کردیم. سال 1389 نوبت این کنگره به ایران و تهران رسید. سال 1396 هم قرار است مجددا میزبان این کنگره در اصفهان باشیم. اکنون هفدهمین کنگره مسا خواهد بود. مسا دو کنگره بهاری و زمستانی دارد. کنگره بهاری معمولا با شرکت جراحان داخلی انجام می‌پذیرد اما کنگره زمستانه همیشه میزبان جراحان بین‌المللی خواهد بود.
: وقتی برگشتید ایران وضعیت جراحی چگونه بود؟
وقتی من از انگلستان برگشتم عمل‌هایی را انجام می‌دادم که بسیار جدید بود و خیلی از همکارانم هنوز نمی‌توانستند آن‌ها را انجام بدهند.داخل کنفرانس‌ها وقتی ما این شیوه‌ها را معرفی می‌کردیم قدیمی‌ترها قبول نداشتند مثلا در تومورهای پستانی این‌گونه عمل می‌شد که باید تمام پستان تخلیه می‌شد، در انگلستان دیده بودم که اگر تومور کوچک بود فقط تومور خارج می‌شد و زیر بغل برق‌گذاری انجام می‌گرفت. من این روش را در ایران اجرا کردم و پشتیبانم هم عمل‌های خارجی بود که در انگلیس به این شیوه انجام می‌شد و جواب مثبت می‌گرفت. آن موقع هنوز پنج‌تا پرازول وجود نداشت، ما برای یک زخم اثنی عشر مجبور بودیم عمل جراحی ترتیب بدهیم یکی از اعمال جراحی که برای زخم اثنی عشر انجام می‌دادم و روشش مخصوص خودم بود‌هایلی سلکتد واکوتومی نام داشت ما به‌جای اینکه به معده دست بزنیم فقط عصب واووس را به‌صورت انتخاب‌شده قطع می‌کردیم، درنتیجه این عمل ترشح معده کم می‌شد و درنهایت زخم بهبود پیدا می‌کرد. آن موقع برای همین عمل هم خیلی‌ها مخالف بودند اما به‌مرورزمان مخالفت‌ها کاهش پیدا کرد. ما تکنیک‌ها را از کشور انگلستان وارد ایران کردیم درحالی‌که جراحان قدیمی‌تر تکنیک‌های مرسوم در فرانسه را قبلا پیاده‌سازی کرده بودند به همین دلیل به‌نوعی از روش‌های بهتری برای اعمال جراحی استفاده می‌کردیم. پروفسور عدل پیشگام جراحی در ایران بودند اما ایشان ایده‌ای داشتند که یک پزشک جراح باید تمام اعمال جراحی را انجام دهد اما دوره ما دیگر عمل‌ها به‌صورت تخصصی انجام می‌شد. درواقع نقطه تقابل دو مکتب قدیم و جدید بودیم. راز بزرگ جا افتادن لاپارسکوپی این بود که مریض‌ها بسیار از این عمل راضی بودند چون هم طول دوره درمان کمتری به نسبت روش‌های قبلی جراحی در این مدل بیماران وجود داشت و هم بازدهی عمل در درمان بیماران بالابود. درگذشته مسافرت به انگلستان راحت بود بسیاری از بیماران برای درمان بیماری به انگلیس مراجعه می‌کردند. داخل بیمارستان اسمیت همیشه به آن‌ها گفته می‌شد که در کشور خودشان یعنی ایران دکتر کلباسی نامی وجود دارد که می‌تواند راحت شما را مداوا کند چرا این‌همه هزینه کرده و آمده‌اید انگلستان! نصف این بیماران برمی‌گشتند ایران و من عملشان می‌کردم.
: در این 25 سالی که از شروع لاپاروسکوپی در ایران به همت شما می‌گذرد چند متخصص تربیت‌شده‌اند
حداقل 50 متخصص لاپاروسکوپی که همه جز اساتید دانشگاه هستند. این همکاران در تمام شهرهای ایران پخش‌شده‌اند.
: چند سال دوران تحصیلتان طول کشید؟
دوره پزشکی عمومی که 6 سال بود یک دوره 5 ‌ساله هم جراحی بود تا رسیدن به فلوشیپ. دوران بعد از فلو شیب هم حدود 12 سال.
: هنوز بازنشسته که نشدید؟
خیر همین پیش پای شما عمل داشتم، من به این کار عشق می‌ورزم و برایم خستگی معنا ندارد. البته یک رزیدنت خوب به نام دکتر ستایش دارم که از سال 1380 تحت نظرم هستند. هم لاپاراسکوپی را خیلی خوب انجام می‌دهد و خودش هم رفته تخصص عروق گرفته درنتیجه کارهای عروقی را هم به‌خوبی انجام می‌دهد. چون بسیار پزشک توانایی است عملم بسیار آسان پیش می‌رود.
: وقتی به گذشته برمی‌گردید از زندگی‌تان راضی هستید؟
بله من اگر دوباره به دنیا می‌آمدم بازهم جراح می‌شدم. جراحی رشته‌ای است که باید دوستش داشته باشی
: چه ویژگی یک جراح باید داشته باشد؟
ازخودگذشتگی شرط اول ورود به جراحی است، گاه‌وبیگاه به شما زنگ می‌زنند و شما همیشه باید آماده‌باشید. فداکاری باید داشته باشید و اینکه خانواده شرایط شمارا درک کنند. همسر آدم مهم است. خانم من همیشه با من همکاری کرده‌اند. برای مثال من خانمی را بیست سال پیش عمل کردم. ساعت 5 صبح با من تماس گرفتند که این مریض فشارش افتاده. گفتم گلبول قرمزش را اندازه بگیرید تا من خودم را برسانم. در مسیر که می‌آمدم زنگ زدم گفتم ببریدش اتاق عمل تا خودم برسم. دوباره یک ساعت اتاق عمل بودم تا شرایط به حالت نرمال بازگشت. داخل اتاق عمل متوجه شدیم رگی همچنان خون می‌دهد ما جراحی را به پایان رساندیم و یک واحد خون تزریق شد و مریض به حالت نرمال بازگشت، خب اگر تعهد و فداکاری شما نباشد، اگر ده دقیقه دیرتر می‌رسیدم مریض از دست می‌رفت. شما وقتی جراح می‌شوید باید سختی کار را به جان بخرید، به این کار عشق داشته باشید. موقعی که دستگاه لاپاروسکوپی را خریداری کردم همزمان دو فرزندم را فرستاده بودم خارج اینها ماهی حدود چهار تا پنج هزار پوند لازم داشتند، به من پیشنهاد شد روی ساختمان‌سازی سرمایه‌گذاری کنم؛ اما من با تمام موانع مالی که وجود داشت ترجیح دادم دستگاه لاپاروسکوپی را وارد ایران کنم و این رشته را توسعه بدهم. اگر آن دوره همان پول را در تجارت ساختمان سرمایه‌گذاری میکردم الان بنده میلیاردر بودم پس قطعا پول انگیزه شماره یک من نبوده و نیست.
: آیا تفاوت انگیزه‌ها را بین نسل خود و نسل جدید می‌بینید؟
به خاطر نسل نیست، الان عادت شده پول درآوردن، افرادی که من می‌شناسم حداقل این گونه نیستند. بسیاری از این افراد را فرستادم انگلیس تحصیلات رده بالا کسب کنند. خودشان همانجا تحصیل کردند و فرزندانشان را هم به تحصیل واداشتند تا انسان‌هایی قابل و کار امد برای کشورشان تربیت شود.
: به اخلاق پزشکی حال حاظر چه نمره‌ای می‌دهید؟
الان همه چیز خیلی مادی شده، همه افتاده‌اند دنبال جراحی پلاستیک، انگار داستان بیزینس شده و آن حد مرزها شکسته شده و مادیات حرف اول را میزند متاسفانه. روی هم رفته وضع خوبی نیست. یک پزشک عمومی به مشتری‌ها بوتاکس تزریق می‌کند. این اصلا درست نیست.
: فکر نمی‌کنید حق دارند؟ وقتی می‌بینند افرادی صاحب ثروت‌های آن چنانی هستند که کمترین سواد را دارند و به اصطلاح خودمان نه دود چراغ خورده‌اند نه مهنت ایام کشیده اند
خب مقایسه، الان وجود دارد و وقتی کل جامعه به سمت مادی‌گرایی پیش می‌رود نا گزیر این مدل ناهنجاری هم دیده می‌شود
: اگر همین الان سمت وزارت بهداشت را به شما پیشنهاد کنند اولین برنامه‌ای که به نظر شما ضروریست و انجام می‌دهید چیست؟
اولین کار این است که بین پزشکان و بدنه جامعه آرامش برقرار می‌کنم. همان قدر که مریض‌ها حق دارند از امکانات با کیفیت برخوردار شوند پزشکان هم حق دارند از حقوق بالاتری بهره‌مند باشند. بعد بحث بیمه‌هاست که باید اصلاح شود و سر و سامانی پیدا کند
: بزرگ‌ترین دستاورد زندگی حرفه‌ای شما چیست؟
من حس می‌کنم خیلی چیزها به افراد متعددی یاد داده‌ام. این یکی از بزرگ‌ترین دستاورد‌هاست. البته من به شاگردانم افتخار می‌کنم زیرا می‌بینم که کارهایی در لاپاروسکوپی انجام می‌دهند که به راستی یکتاست. من افتخار می‌کنم که این جوان‌ها در حال پیشی گرفتن از اساتید خود هستند و برای من هم همیشه این طور بوده که تمام دانش را بی کم و کاست به آنها انتقال داده ام و ذره‌ای کم کاری نکردم. اولین دانشکده‌ای که این جراحی را به صورت فوق‌تخصص راه انداخت دانشگاه ایران بود و من استاد افتخاری آن مجموعه بودم از آن دانشکده حداقل 20 یا 30 نفر فوق‌تخصص اندوسکوپی فارق التحصیل شده‌اند که باعث افتخار است.
: تاثیرگذار‌ترین آدم زندگی شما چه کسی بوده؟
حقیقتا کس خاصی مد نظرم نیست، چون از روزی که به ایران بازگشتم آشنایی یا توصیه نامه‌ای نداشتم که مرا وارد دانشگاه و یا سیستم وزارت بهداشت کنند. به ناچار جذب بخش خصوصی شدم. اکنون هم برای من بازنشستگی معنایی ندارد زیرا حقوق بازنشستگی برایم تعریف نشده
: به‌عنوان یک جراح عملکرد جامعه جراحان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
فکر می‌کنم خیلی خوب بوده. اقای دکتر فاضل شخصیت والایی دارند. ایشان شخصیت و پرستیژ جراحان را بالا بردند. بنده عضو هیئت مدیره جامعه جراحان هستم و از نزدیک در جریان تلاش این فراد بوده و هستم.
: فکر می‌کنید بزرگ‌ترین دستاورد جامعه جراحان در این سه دهه اخیر چه بوده؟
جامعه جراحان یک پشتیبانی بوده برای جراحان در ضمن نقش حمایتی برای بیماران هم عهده دار بوده. این امر امر مهمی است. جامعه جراحان تنها نهادیست که می‌تواند به هر دو طرف ماجرا کمک کند. برقراری منظم کنگره‌ها باعث ارتقا و رشد علمی جراحان شده که این امر به کمک جامعه جراحان میسر شده.
:آینده جراحی را در ایران چگونه می‌بینید؟
قطعا آینده روشنی است. ما جوان‌های باهوش و با استعداد داریم و نسل فعلی با تکیه بر اینترنت توانایی به‌روزرسانی معلوماتش را بهتر و دقیق تر از نسل گذشته به دست آورده. تصور کنید جدیدی‌ترین متد‌های جراحی هم‌اکنون از طریق اینترنت در اختیار پزشکان ما قرار دارد.
:فکر می‌کنید با توجه به حجم بالای فرار مغز‌ها جامعه ایرانی در آینده با بحران کمبود پزشکان حاذق روبرو خواهد شد؟
این مهاجرت در سال‌های اخیر کمتر شده و ما هر ساله تعداد زیادی از جراحان را تربیت می‌کنیم که جای خالی را قطعا پرخواهند کرد
وابستگی به ابزار گریز ناپذیر است
:کمرنگ شدن پزشکی بالینی و وابستگی پزشکان به دستگاه و ادوات پزشکی را شما چگونه ارزیابی می‌کنید؟
چاره‌ای نیست، دنیا به این سمت پیش می‌رود، متاسفانه اگر از این ابزار استفاده نشود و بعد اتفاق ناگواری پیش بیاید همه در نظام پزشکی و پزشکی قانونی شما را برای خودداری از استفاده این ابزارها زیر سوال خواهند برد. از این لحاظ دیگر این امر امر روتینی شده.
روند این است که مریض ابتدا باید معاینه کامل بشود و بعد، از این ابزارها هم استفاده کرد. به نظرم وضعیت بحرانی نیست و این مدل صحبتها در خصوص تشکیل مافیای پزشکی حرف نسل قدیم است که از نظر من دور از واقعیت است. ببینید ما پت اسکن نداشتیم بنا براین مریض مجبور بود برای این آزمایش هزینه کند برود ترکیه خب حالا این ادوات وارد سیستم سلامت کشور شده ایا باید واقعا این را به مافیا نسبت بدهیم؟ این نیاز جامعه سلامت ماست. همزمان نباید طب بالینی هم کمرنگ بشود اما چاره‌ای هم نیست و سیستم شما را به این سمت میراند که از این ابزار استفاده کنید. اگر بحث تجویز‌های غیرضروری را کنار بگذاریم، اگر پزشکی این کار را از روی عمد انجام می‌دهد قطعا عمل نادرستی را مرتکب شده اما اگر تجویز واقعا یاری به روند تشخیص و درمان برساند خب باید استقبال کرد.
: به نظر شما این هجمه‌ای که نسبت به جامعه پزشکی وجود دارد از چه چیزی نشات می‌گیرد.
به نظرم مادیات می‌تواند باشد،
: چرا اعتماد مردم نسبت به پزشکان کمرنگ شده؟
بازهم مادیات، فکر می‌کنم یک عده هستند که به خاطر مادیات کارهایی را انجام می‌دهند که نباید انجام دهند؛ مثلا یک پزشک عمومی چرا باید جراحی لیپوساکشن انجام بدهد ان هم بدون تخصص، ان خطا و قصور در این موارد پیش می‌آید ولی به نام تمام پزشکان نوشته می‌شود. الان حتی جراحانی هستند که عمل لیپو و عمل پلاستیک را در مطب انجام می‌دهند که کار بسیار خطرناکی است. شما برای هر عملی باید تخصص لازم را کسب کنید، چون به خطرات و موانع کار آشنایی پیدا می‌کنید و اگر خطری به وجود آمد یا خطایی شکل گرفت خیلی راحت برای اصلاح خطا اقدامات لازم را انجام می‌دهید. در انگلستان این گونه موارد را نمی‌بینیم به دلیل بودن نشنال هلت، اطبا در مراکز خصوصی هم بسیار محتاط هستند یکی به دلیل سیستم نظارتی کار آمد و دیگری وجدان کاری هست که به خرج می‌دهند.
: ما از کدام سمت ضربه خورده‌ایم.
بیشتر وجدان کاری.
: یعنی سیستم نظارتی ما کارآمد است؟
نظارت تا اندازه‌ای بد نیست زیرا بلاخره مریضی اگر ناراضی باشد می‌رود و شکایت می‌کند اما مشکل اصلی مادیاتی است که به همه بافت زندگی فردی و اجتماعی ما گره خورده. این پررنگی مادیات در زندگیست که در حال اغوای پزشکان برای انجام دادن کارهایی فراتر از تخصصشان است.
: بزرگ‌ترین چالش جامعه پزشکی را چه می‌دانید؟
هم مادیات هم اینکه ما باید به سرعت به سمت سیستم‌های نوین حرکت کنیم. برای مثال اکنون در اروپا توسط جراحی روبایتک با دو سوراخی که زیر بغل مریض ایجاد می‌شود عمل تیروئید را به راحتی انجام می‌دهند. ما باید موانع را برای ورود دستاوردهای پیشرفته پزشکی فراهم کنیم. سیاست کلی باید در جهت منفعت رساندن به جامعه سلامت کشور و مردم باشد.
: آیا جامعه جراحان به‌عنوان یک نهاد صنفی قدرت نظارت بر عملکرد جراحان را ندارد؟
خیر نه قدرت نظارتی دارد و نه قدرت اجرایی فقط می‌تواند توصیه کند و در جهت بالا بردن اگاهی کلی جراحان اقدام نماید.
: برای پزشکان جوانی که می‌خواهند وارد رشته تخصصی شما بشوند چه توصیه‌ای دارید.
تا مطمئن نباشند هیچ اقدامی بر روی بیمار انجام ندهند؛ یعنی باید حس کنند این بیمار عضو خانواده انهاست کسی شبیه خواهر یا برادر بنا براین با دقت و حساسیت ویژه پیگیر روند درمان باشند. هر وقت به این نتیجه رسیدی این کار را بر روی عزیز خود می‌توانی انجام بدهی آنوقت می‌توانی وجدانا روی بیمارت هم درمان را پیاده‌سازی کنی. حتما از اساتید مشورت بخواهند. منیت در این رشته جایی ندارد. بیماری داشتم ایشان خانم جوانی بود که کورتاژ کرده بود اما گویا سوراخی به وجود آمده بود که حال مریض را به خطر انداخته بود. من معاینه کردم و عمل با موفقیت انجام شد. مریض که به من مراجعه کرد از درد دیگری در ناحیه لگن شکایت کرد. فوری متوجه شدم این هم آبسه است و باید عمل شود اما مریض و همراهانش گفتند میروند تا فکر بیشتری کنند. آنها رفتند پیش پروفسور عدل، من که رسیدم پروفسور معاینه را انجام داده بودند تا بنده را دیدند گفتند کلباسی چرا این مریض را عمل نمی‌کنی، فوری بشکافش و عمل کن، همراهان مریض وقتی این جمله را از پروفسور عدل شنیدند انگار آبی بود بر آتش تردید‌هایشان. منظورم این است که چقدر تایید بزرگان می‌تواند در پیشرفت شما موثر باشد.
حمیده طاهری