8 نکته درباره حواشی مرگ استاد کیارستمی
13 July 2016 ساعت: 07:7



حمید نمازی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران یادداشتی را درمورد حاشیه‌های به وجود آمده پیرامون مرگ عباس کیارستمی برای سپیدآنلاین ارسال کرده که متن آن به این شرح است:
درگذشت عباس کیارستمی، کارگردان شهیر و دوران‌ساز ایرانی، ابهامات بسیاری درباره نحوه معالجه او و خطاهای احتمالی در مسیر درمان را ایجاد کرده است. به نظر می‌رسد بیش از آنکه جبهه‌گیری طبیبان در این میان به کار آید، پاسخی معقول و قانع‌کننده، موجب صیانت از حرمت طبابت خواهد شد. چند نکته اخلاقی و حرفه‌ای بدین جهت باید لحاظ شود:

یکم. فرق بسیار است میان عارضه پزشکی با خطای پزشکی. مراد از عارضه پزشکی انتظار زیاد یا کمی است که از اتفاقات ناگوار در مسیر بیماری داریم. عفونت بیمارستانی (به شرط رعایت همه ملاحظات بهداشت و درمان) عارضه‌ای ناگوار است که گاه در مراکز درمانی رخ می‌دهد و دیوار درمان را سر طبیب آوار می‌کند. خطای پزشکی اما ناشی از نقص یا عدم تبحر در کار پزشک یا سیستم بیمارستان یا حتی حوزه کلان سلامت همچون دارو یا بیمه است. تشخیص خطای پزشکی، امری تخصصی است و به چنگ قضاوت‌های عمومی نمی‌آید. بسیاری از آنچه مردمان عارضه پزشکی فرض می‌کنند، خطای پزشکی است و بالعکس!

دوم. خطای محرزی که فارغ از بررسی‌های تخصصی در این میان اتفاق افتاده است و کمتر کسی به آن توجه می‌کند، دست کم گرفتن گفت‌وگو با بیمار است. پزشکی در ایران به دلیل معطوف شدن به درمان و البته با لحاظ کثرت بیماران، نگاه زیست‌شناختی به بیماری را اولویت می‌دهد و گاه از اموری همچون گفت‌وگو با بیمار غافل می‌شود. دانستن چند و چون بیماری به زبانی که او آن را کاملا درک کند، حق بیمار است. شاید بزرگترین بحران پزشکی در ایران، همین ضعف گفت و شنود با بیماران باشد.

سوم. مرغ فرانسوی، غاز ایرانی نیست. اینکه فلان طبیب فرانسوی، عوارض جراحی کیارستمی را به ضرس قاطع خطا فرض کند- حتی اگر خطا باشد- و البته اشاره‌ای به علت لخته شدن خون کیارستمی در فرانسه که منجربه درگذشتش شد، نکند. کمی از انصاف به دور است.

چهارم. اینکه شخصیت شهیری چون کیارستمی به سفارش این و آن یا حتی تصمیم خودش، به پزشکان متعدد مراجعه می‌کند و سردرگم درمانش می‌شود و در نهایت تصمیم می‌گیرد تا برای پولیپ روده‌اش، لاپاراسکپی کولون کند، نشان از آن دارد که انجمن‌ها و حرفه‌های مختلف در ایران ساز و کاری برای محافظت از سلامت مشاهیر و سرآمدانشان لحاظ نکرده‌اند. ما وقتی بیمار می‌شویم گاهی گرفتن بهترین تصمیم دشوارترین امر ممکن می‌شود. به خاطر دارم زمانی انجمن حکمت و فلسفه ، فیلسوفانش را از حیث سلامت پایش می‌کرد تا کسی را ناگاه از دست ندهد. لزوم جدی گرفتن پزشک خانواده - به شرط اینکه پروای مدام بیماران معطوف به خود را داشته باشد- نه فقط برای معاریف، که برای همگان، به همین جهت احساس می‌شود.

پنجم. مسوولیت‌پذیری در ایران به مراتب بهتر از پاسخگویی است. ناتوانی در پاسخ‌گویی و جواب‌های کلیشه‌ای، گاه همان مسئولیت‌پذیری را ضایع می‌کند. حرفه‌ها زمانی مخدوش می‌شوند که مسئولیت‌پذیری حرفه‌مندان، قربانی ناتوانی در پاسخگویی- در اینجا به معنای توان توضیح دادن و گفتگو با بیمار – می‌شود.

ششم. پرهیز از قضاوت عجولانه در اعلان و ابراز خطای پزشکی، راز خدمت‌رسانی بهتر به سلامت مردمان است. با تعمیم شتابزده، که پزشکان، همه پول‌پرست یا مسئولیت‌گریز یا سر به هوا و خطاکارند، نتیجه‌ای جز خدشه به اعتماد همین مردمی که روز و شب در همین دیار، به هوای درمان، زیر و زار بیمارستان‌های دولتی یا خصوصی‌اند حاصل نخواهد شد. خیل عظیم طبیانی که بی مزد و منت در اکناف این مملکت به اسم طرح و ... طرحی نو در سلامت مردم افکنده‌اند، با این رویکردها توانمندتر نخواهند شد.

هفتم. اگر نتیجه بررسی‌های تخصصی نشان دهد که خطا و اهمالی چه در مورد شخص گرانمایه‌ای چون کیارستمی و چه در مورد هر شهروند دیگر صورت گرفته است، اعلام و اعلان آن و جبران خطای گذشته باید فوری‌ترین اقدام باشد. تاخیر و لاپوشانی، بیش از هر چیز، گنج اعتماد مردم به طبیبان را خرج و حرفه پزشکی را خدشه‌دار خواهد کرد.

هشتم. حوزه سلامت باید در برملا کردن خطای خویش از رسانه‌ها پیشی بگیرد. وقتی رسانه‌های غیر تخصصی پیش می‌افتند و از ظن خود طشت رسوایی کادر درمان را از بام اعتماد عمومی می‌اندازند، صدای خدمت شنیده نخواهد شد. درنگ کنیم خودافشاگری، رمز بقای اعتماد حرفه‌ای است.
برچسب ها
دیدگاه کاربران

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد