فرزام پروا نوشتههایش را در سایت شخصیاش به نام اورفه منتشر میکند. با هم کمی سرک میکشیم در هزارتوی پر رمزوراز «اورفه».
سپید: اورفه به چه معنی است؟
وقتی دوستان میپرسند اورفه به چه معنی است میفهمم که کتاب سیرانو دوبرژراک را نخواندهاند یا اگر هم خواندهاند از مقدمه آن گذشتهاند. در مقدمه کتاب میخوانیم : در اساطیر یونانی اورفه از بزرگترین و مشهورترین نوازندگان آسمانی و ملکوتی بود و زمانی که چنگ مینواخت هر چیزی خواه جاندار خواه بیجان را به دنبالش راه میانداخت. او حتی صخرههای روی تپهها را از جای تکان میداد و مسیر رودخانهها را عوض میکرد. در ادامه کتاب راجع به عشقش به «اوریدیس» نیز مطالبی می خوانیم. از آنجا که موضوع کمی غمناک است مخاطبان را به مقدمه کتاب سیرانو دو برژراک ارجاع میدهم. پس از مرگ، اورفه را در مقبرهای در پای کوه المپ دفن کردند و تا امروز بلبلان آن سرزمین دلانگیزتر از بلبلان سرزمینهای دیگر میخوانند.
سپید: علاقه شما به اسطوره از کجا سرچشمه میگیرد؟
سیرانو پر از اسطوره بود، من را به اسطوره علاقهمند کرد. اما علاقهام به شاهنامه فردوسی قدیمی تر است، شاهنامه یک مرجع کامل است. شاهکار ادبیات دنیا است چنین کتابی با یک همچین حجمی و همچین گسترهای در هیچ فرهنگی نیست. کسی که گفت شاهنامه مثل «ایلیاد و ادیسه» است خیلی در حق شاهنامه جفا کرد. فردوسی عصاره فرهنگ ایرانی را در طول سی سال با هزینه شخصی جمع آوری کرد. کار جالبی که فردوسی انجام داد وصل کردن این داستانها به تاریخ ایران است. آمیختگی تاریخ و اسطوره از کیومرث تا حمله اعراب. اسطورههای یونانی در مقابل اسطورههای ایرانی خیلی کممایه و فقیرند الان خیلی جذابتی برایم ندارند.
سپید: کالینو و بورخس خیلی به ادبیات شرق علاقه داشتند.الگوی داستانهای هزارتو را از شرق گرفته و جذاب بودن ادبیات شرق برای غربیها همین پیچیده بودن است. شرقیها مثل هزارتوهایشان پیچیدهاند اما غربیها ذهن سادهتری دارند.
یکی از مولفههای فرهنگ غرب همین گم شدن در سادگی است همهچیز به سمت سادگی رفته به همین دلیل متنهای سطحی با کلمات فقیرانه مرسوم شده که بتوانی کنار چیپس و پاپ کورن از آن استفاده کنی سینما هم همینطور است. اگر سراغ آثار کلاسیک سینما برویم میبینیم تمامی ندارد. مثل فیلم «زندگی شگفتانگیز»از«فرانک کاپرا» که با یک ایده ساده شروع میشود اما به زیباترین شکل سینمایی به عمیقترین سوال بشر میپردازد: «از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود؟» من فکر میکنم هر هنری وقتی به اوج شکوفایی فرمیاش برسد، ازآنجا به بعد رو به پایین حرکت میکند. مثل شعر که بالاتر از حافظ در فرم نداریم.