رمان «دنیای آشنا» نوشته ادوارد پی. جونز، با ترجمه شیرین معتمدی، از سوی نشر «شورآفرین» منتشر شد. ادوارد پی. جونز از بزرگترین نویسندگان قرن بیستویکم است که با رمان «دنیای آشنا»، بار دیگر صدای سیاهپوستان را بلندتر و رساتر، بهگوش جهانیان رساند. رمانی که عنوان برترین و بزرگترین رمان قرن را بر پیشانی خود دارد؛ رمانی که جایزه حلقه منتقدان ملی کتاب آمریکا، 2003، جایزه پولیتزر 2004 و جایزه ایمپک دوبلین 2005 را از آن خود کرد. همچنین «دنیای آشنا» فینالیست جایزه کتاب ملی آمریکا، در سال 2003 نیز بوده است. از دیگر جوایز و افتخارات جونز، میتوان به جایزه پنهمینگوی، پنمالامود، و نامزدی جایزه پنفاکنر و کتاب ملی آمریکا اشاره کرد.
«دنیای آشنا»، داستانی درباره دنیای سیاهان در آمریکای قرن نوزدهم است. داستان در سال 1855 در مزرعه مرد سیاهپوستی به نام هنری تاونسند میگذرد. او یک برده به دنیا آمده اما حالا یک ارباب است. ارباب سیاه به آیندهای میاندیشد با مزرعهای 50 هکتاری، با 33 برده سیاه. او با بردهها به همان شکلی برخورد میکند که ارباب سفیدپوستش ویلیام رابینز، با او رفتار میکرد. داستان حول محور دو نفر میچرخد: هنری تاونسند، ارباب سیاه و برده سیاهش موسا، هرچند میتوان به نوعی شخصیت اصلی داستان را هنری تاونسند برشمرد اما او قهرمان رمان نیست، زیرا ویژگیهای یک قهرمان را ندارد؛ بلکه شخصیت محوری داستان است که از زوایای مختلف مورد کنکاش قرار میگیرد. در کنار زندگی تاونسند، قصههای عاشقانه و کمدی شخصیتهای دیگر نیز طی
چند دهه روایت میشود که داستان بر شخصیت محوری موسا میچرخد.
جان فریمن، منتقد ایندیپندنت درباره جونز و شاهکارش مینویسد: «جونز در دنیای آشنا از سبکی موجز بهره میگیرد و هرچه داستان پیش میرود ریتم آن نیز تندتر میشود و لحن نویسنده نیز جان میگیرد. جونز چنان با زبان بازی میکند و گاه در خلال داستان گریزی پرشور، به گذشته و آینده میزند که به طرزی خیرهکننده، قدرت تسلط بر قلمش را به رخ میکشد و چنان آگاهیاش را با شکیبایی درمیآمیزد که به راستی چیزی کم از معجزه ندارد.» هارپر پرننیال، منتقد گاردین نیز درباره این شاهکار مینویسد: «خوانش دنیای آشنا آسان نیست اما یک تجربه قدرتمند و فراموشناشدنی است.» از شیرین معتمدی مترجم اثر پیش از این در نشر شورآفرین رمان «روایت یک مرگ در خانواده» برنده جایزه پولیتزر 1958، نوشته جیمز ایجی، منتشر شده بود.