دادگاههای خانواده هرروز مملو از زنان و مردانی است که بهقصد جدا شدن از یکدیگر، طلاق توافقی را انتخاب میکنند؛ چراکه معتقدند این نوع طلاق، آسان و سریعترین راه برای دور شدن از یکدیگر بهجای چندین ماه وقت تلف کردن در راهروهای دادگاه است. به همین علت است که امروز جامعه با پدیده طلاق توافقی مواجه است. پدیدهای که آمارهای متفاوت و گاه ضدونقیضش مانع از آن میشود که کارشناسان بتوانند برای بررسی عوامل و ارائه راهکارهای عملیاتی اقدامی کنند. بهطوریکه بر اساس آمارهای رسمی پایگاه اطلاعات جمعیت سازمان ثبتاحوال، طی 6 ماه نخست سال جاری، 83 هزار و 27۷ مورد طلاق به ثبت رسیده که از این تعداد، 27 هزار و 320 مورد آن توافقی بوده است. اما آمارها در این رابطه بسیار محدود هستند بهطوریکه این تنها آمار رسمی که بهتازگی اعلامشده همین ارقام است و آمار قبلی به چند سال پیش بازمیگردد. زمانی که در سال ۸۵، سید ابراهیم رئیسی، معاون وقت قوه قضائیه اعلام کرد که 90 درصد طلاقها را طلاقهای توافقی تشکیل میدهند. اما بهراستی چه قیدوبندهایی در مسیر طلاقها وجود دارد که بسیاری از زنان توافق را به گرفتن حقوحقوق قانونیشان ترجیح میدهند.
دوسوم طلاقهای موجود در کشور توافقی است
«زوجه میتواند با توافق در مورد حقوحقوق خود یا گذشتن از حقوقش از قبیل، مهریه، حضانت و ملاقات فرزند، جهیزیه، نفقه و غیره بهراحتی به دادگاه مراجعه کند و پس از مدت کوتاهی بهصورت توافقی از همسرش جدا شود.» این سادهترین نوع تعریف از جدیدترین نوع طلاق است که به طلاق توافقی معروف است و به گفته محمد اسحاقی، معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان، دوسوم از آمار کل طلاقهای موجود در کشور را تشکیل میدهد. به گفته وی، موافقان طلاق توافقی معتقدند این نوع از طلاق از مشاجرهها و اختلافهایی که پیرامون انواع دیگر طلاق وجود دارد، میکاهد. علاوه بر این بهجای اینکه قاضی حکم دهد، خود طرفین درباره مسائلی مانند مهریه، حضانت و سایر موارد به جمعبندی میرسند. اسحاقی با تاکید بر اینکه آن روی این ماجرا، مخالفان قراردادند، میافزاید: «بسیاری از مخالفان، از تبدیلشدن این نوع طلاق به یک هنجار در جامعه میگویند و از تاثیر زیادی که این نوع از طلاق برافزایش آمار طلاق در جامعه دارد. نوعی از جدایی که عاملی در جهت فروپاشی بیشتر و آسانتر خانوادههاست و شیوع آن در جامعه زنگهای خطر را به صدا درمیآورد.
در قانون طلاق توافقی نداریم
در همین راستا شیما قوشه، وکیل پایهیک دادگستری با اشاره به اینکه در قانون، اصطلاحی تحت عنوان طلاق توافقی نداریم، به سپید میگوید: «در بحث جدایی، ما دو نوع طلاق اصلی داریم. مورد اول طلاق رجعی است که مرد، زن را طلاق میدهد و هر وقت بخواهد، میتواند رجوع کند و این رجوع حتماً باید ثبت شود، در غیر این صورت جرم حساب میشود. مورد دوم طلاق بائن است که این نوع طلاق چند قسم دارد، خلع و مبارات.»
وی با تاکید بر اینکه در طلاق خلع، یکی از طرفین میخواهد جدا شود، میافزاید: «در طلاق مبارات نیز دو طرف به مرحلهای رسیدهاند که میخواهند از هم جدا شوند و بین طرفین کراهت وجود دارد. از آن جائیکه در قانون اصطلاحی به نام طلاق توافقی وجود ندارد، به نظر من طلاق توافقی همان مبارات است، اما متاسفانه قضات دادگاهها، طلاق توافقی را به لحاظ قانونی با مواد مربوط به خلع توجیه میکنند.» این وکیل دادگستری در تشریح شرایط طلاق توافقی تصریح میکند: «در طلاق توافقی، هر توافقی که طرفین بکنند، دادگاه عیناً به همان رای میدهد و قاضی دادگاه بههیچعنوان وارد توافق خصوصیای که بین زن و مرد صورت گرفته، نمیشود. بهطور مثال در بعضی از طلاقهای توافقی، مرد مهریه و تمام احتیاجات مالی زن را میدهد و بهصورت توافقی از هم جدا میشوند که متمدنانهترین حالت همین است که حقوق مالی زن پرداخت شود. اما مهمترین نکته آن است که به گفته قوشه، بیشتر زنانی که طلاق توافقی میگیرند، به دلیل نداشتن حق طلاق، برای اینکه به خواسته خود برسند، مجبور میشوند از حقوق مالی خود بگذرند از همین رو است که طلاق توافقی منجر به تضییع حقوق زنان میشود.»
فشارهای روانی طلاق هم متوجه کودکان و هم والدین
فرید براتی سده، استاد علم روانشناسی نیز در واکاوی تاثیرات طلاقهای توافقی بر زندگی زنان به «سپید» میگوید: «آسیبهایی که بعد از طلاق توافقی متوجه فرزندان و زوجین است، تفاوت چندانی با سایر طلاقها ندارد. زیرا ماهیت اصلی طلاق، جدایی و دوری طرفین از یکدیگر است. در اینجا تفاوت تنها در چگونگی و ظاهر جدایی است.»
وی با اشاره به اینکه آسیبهای روانی و عاطفی حاصل از طلاق بیشتر از زوجین متوجه کودکان است، به سپید میگوید:«در هر نوع طلاقی، بیشترین آسیب متوجه فرزندان و بهخصوص کودکان کمتر از 3 سال است؛ زیرا دلبستگی به مادر در این کودکان فرآیند خود را بهطور کامل طی نکرده و وابستگی به پدر نیز مشهود است.»
این استاد روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، میافزاید: «پیامدهای منفی طلاق توافقی فقط متوجه فرزندان نمیشود و زن و مرد هم قسمت عمدهای از این فشار روانی را تجربه میکنند. زیرا جدایی یک شکست در زندگی است که یک نوع احساس ناکامی و عدم خودکارآمدی در فرد به وجود میآورد. به این معنی که فرد احساس میکند نتوانسته در مهمترین کار زندگیاش خوب ظاهر شود. اما باوجود تمام این تبعات منفی همچنان شاهد رشد آمارهای طلاقهای توافقی هستیم که بیشتر جنبه دوری دارند تا طلاق واقعی.»
سختی راه، عامل اصلی رشد طلاقهای توافقی
اگرچه گفته میشود قبح طلاق در چند سال اخیر در جامعه ما ریخته شده است، اما هنوز هم بیشترین آسیب از محل این واقعه به زنان و مردان مطلقه وارد میشود. دلیل آنهم نگاه متفاوت اجتماعی است. جدایی که به گفته کارشناسان تیشه به ریشه بنیان خانواده در جامعه میزند و بدنه جامعه را متزلزل میکند، اما همچنان در صف نخست آمارهای منفی کشور جا خوش کرده است. مسئله مهمی که به گفته براتی سده، نیازمند توجه هر چه بیشتر کارشناسان حوزههای اجتماعی است تا از پدیده به معضل تغییر چهره ندهد. اما به گفته قوشه، وکیل پایهیک دادگستری تلاش برای گرفتن طلاق از نوع عادی بهقدری سخت و زمانبر و فرساینده است که زوجین جداییهای خواسته بر پایه توافق را به جداییهایی از جنس دیگر ترجیح میدهند، حتی اگر مجبور به چشمپوشی از حقوحقوقشان شوند.