نیاز به توجه و رسیدگی بیشتری به امر پاسخگویی به انتظارات غیرپزشکی در نظام بهداشت روانی در ایران، بیماران احساس میشود و سنجش و ارزیابی این مهم میتواند کشور را از کیفیت تعامل نظام بهداشت روانی با جامعه آگاه سازد. اینها مسائلی است که آمنه ستاره فروزان، روانپزشک، در دانشکده پزشکی بالینی و بهداشت عمومی دانشگاه اومیای سوئد، در پایاننامه دکترای خود به آنها اشاره نموده است. وی میگوید: «نتایج تحقیقات ما نشان میدهد که اصل و مفهوم «پاسخگویی» برای نظام بهداشت روانی در ایران امری ضروری و قابلاجرا است.» در این مطالعه وضعیت عملکرد نظام بهداشت روانی ایران در زمینه احترام به کرامت و حفظ اسرار بیمار مطلوب گزارش شد، درحالیکه کیفیت تسهیلات اولیه و امکان دسترسی فوری به خدمات بسیار ضعیفر به نظر میرسید. سازمان بهداشت جهانی در سال۲۰۰۰، با مرتبط ساختن تجربیات مردم و یک مجموعه مشترک از استانداردهای مراقبت، مفهوم پاسخگویی به نیاز بیمار را تحت عنوان یک مراقبت مردم محور و عنصری کلیدی در کیفیت مراقبتهای بهداشتی تعریف نمود. دولت ایران نیز بهمنظور دستیابی به بالاترین سطوح قابل حصول بهداشتی و برای ایجاد یک رویکرد هماهنگتر در نظام مراقبتهای بهداشتی کشور، ساختاری منحصر به فرد را بر اساس استراتژی مراقبتهای اولیه بهداشتی بینالمللی آلماتی (۱۹۷۸) پایهگذاری کرد. مدل مراقبتهای اولیه بهداشتی(PHC) در دهه۱۹۸۰ و با تاکید بر مشارکت جامعه و همکاری بخشهای مختلف مراقبتهای بهداشتی جهت تامین نیازهای جامعه تاسیس شد و ادغام بهداشت روان در شبکه بهداشت و درمان عمومی کشور نیز از سال ۱۹۸۶ کلید خورد. اگرچه تلاشهایی برای ارزیابی عملکرد نظام بهداشت روانی پس از ادغام آن در نظام بهداشت عمومی کشور انجام پذیرفت، اما ارزیابی کیفیت مراقبتهای بهداشت روانی همواره کمتر موردتوجه قرار گرفته است. این مطالعه بر اساس مفهومی که توسط سازمان جهانی بهداشت برای اصل پاسخگویی تعریف شده است، شواهدی را بر چگونگی پاسخگویی به نیاز بیماران در سیستم خدمات سلامت روان در تهران، پایتخت ایران فراهم میکند. تحقیقات فروزان نشان میدهد، پاسخگویی به خواسته بیمار که در کنار بهبود سلامت و تامین مالی عادلانه آنها یکی از اهداف مهم نظام بهداشت روانی به شمار میرود، تعاملات مردم با نظام بهداشت روانی کشور را ارزیابی میکند. دامنه امر مهم پاسخگویی مواردی چون عزت، استقلال فردی و خود استواری، حق انتخاب در مراقبتهای بهداشتی، ارتباط شفاف با بیمار، حفظ اسرار بیمار، کیفیت امکانات اولیه، دسترسی به حمایت اجتماعی، و توجه بهموقع به نیاز بیمار را در بر میگیرد. مزمن بودن بیماریهای روانی و همچنین داغ ننگی که کماکان به این قبیل اختلالات زده میشود، نقش پاسخگویی را برای نظامهای خدمات بهداشت روانی بسیار حیاتی میکند. فروزان ادامه میدهد: «اندازهگیری متداول میزان و کیفیت پاسخگویی به بیماران روانی، نظامهای بهداشت روانی را بیمار محورتر کرده و احترام به بیماران را بهبود میبخشد. در آینده، طرحهای تحول نظام بهداشت روانی باید به سمت حوزههایی مانند رسیدگی به بیمار و دسترسی فوری آنها به مراقبتهای بهداشت روانی، که درواقع در درجه اهمیت بالاتری قرار داشته اما ازنظر عملکردی پایین هستند، هدایت شود.