زندگی سرطان خلاصهای از زندگی بدن است، وجود آن آینهای بیمارگونه خود ماست.
دکتر حمید زند، استاد انستیتو تغذیه دانشگاه شهید بهشتی
ارتباط ذهن و بیماریها قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد. ذهن و بدن ما به شدت به هم مرتبط هستند و بر هم تاثیر میگذارند. به عنوان نمونه افکار، احساسات، اضطرابها و خلق و خوی ما بر پاسخ سیستم ایمنی، التهاب و عملکرد اندامها و حتی در روند بهبود زخمها اثرگذار میباشند. بهطور کلی حالات روحی علاوه بر عملکرد سیستم ایمنی بر تعادل هورمونی نیز اثر گذارند و به این طریق میتوانند بر روی ساز و کارهای حفظ هومئوستاز بدن به شکل غیرمستقیم اثرگذار باشند. از طرف دیگر برخی شرایط بدن مانند التهاب میتوانند بر شرایط روحی فرد موثر باشند. ادوارد بالمور در کتاب ذهن ملتهب به تاثیر التهاب بافتها و اندامهای مختلف بدن بر خلق و خو و افسردگی میپردازد. او استدلال میکند که داروهای ضد افسردگی مرسوم به مشکل اصلی نمیپردازند و بایستی به درمانهای مبتنی برکاهش التهاب در مغز که در بسیاری موارد متاثر از التهاب سیستمیک هستند، تمرکز کنند. او به پژوهشهای متعددی اشاره میکند که ارتباط التهاب و بیماریهای روانی را تائید میکنند.
مغز مسئول کنترل تمام عملکردهای بدن است. علیرغم میزان نامشخص کنترل، سیستم عصبی مرکزی (CNS) علاوه بر بر اعمال بازتابی و رفلکسی، رشد و ترمیم بافتها را نیز در طول زندگی تنظیم میکند. از آنجایی که به طور کلاسیک اعتقاد بر این است که بین ذهن و بیماریها رابطه متقابلی وجود دارد، بررسی تاثیر افسردگی، اضطراب و احساسات بر پیشرفت سرطان موضوع جالبی و جدیدی در تحقیقات سرطان است.
عصبشناسی سرطان یک رشته نوظهور است که هدف آن درک تعاملات بین نورونها و سلولهای سرطانی است. فیبرهای عصبی یکی از اجزای ریزمحیط تومور به همراه ماتریکس خارج سلولی، سلولهای استرومائی، سلولهای اندوتلیال، و سلولهای ایمنی هستند. مشابه ساخت رگهای خونی جدید، سلولهای تومور باعث رشد رشتههای عصبی جدیدی در ریزمحیط خود میشوند. در عین حال، رشتههای عصبی میتوانند سلولهای سرطانی را به سمت خود جذب کنند، پدیدهای که به عنوان تهاجم اطراف عصبی یاperineural invasion (PNI) شناخته میشود. گاهی اوقات، تومورها از طریق اعصاب به بافتهای دور منتشر میشوند و به عنوان یکی از مسیرهای متاستاز عمل میکنند.
مغز مکانیسمهای مختلفی را به طور مستقیم و غیرمستقیم به کار میگیرد تا اثر خود را بر هموستاز و انعطافپذیری بافت اعمال کند. بنابراین، به نظر منطقی است که فرض کنیم این مکانیسمها نقش اساسی در شروع، رشد و انتشار سرطان دارند. اثر مستقیم CNS روی تومورها از طریق سیگنالدهی مولکولی ناشی از عصبدهی سیستم عصبی محیطی (PNS) در ریزمحیط تومور اعمال میشود. این از طریق انتشار انتقال دهندههای عصبی یا عوامل نوروتروفیک اتفاق میافتد. این عوامل عصبی و برخی ناقلهای عصبی میتوانند رشد سلولهای تومور خاص را از طریق گیرندههای خود تحریک کنند.
سیستم عصبی خودمختار (ANS) از طریق مکانیسمهای مختلف در تنظیم رشد و متاستاز تومور نقش دارد، اگرچه مکانیسمهای دقیق هنوز به طور کامل شناخته نشده است. در زیر راههایی وجود دارد که ANS ممکن است بر رشد و متاستاز تومور تاثیر بگذارد. ANS انتقال دهندههای عصبی و نوروپپتیدهایی را آزاد میکند که میتوانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر سلولهای تومور تاثیر بگذارند. به عنوان مثال، آدرنالین و نورآدرنالین آزاد شده توسط اعصاب سمپاتیک میتوانند رشد سلولهای تومور خاصی را از طریق گیرندههای آدرنرژیک تحریک کنند. با این حال، اثرات سیستم عصبی پاراسمپاتیک بر رشد و انتشار تومور پیچیدهتر است و میتواند بر اساس نوع و محل تومور و همچنین عوامل فردی متفاوت باشد. نکته جالب این است که تعادل سیستم سیستم عصبی خود مختار در شرایط در بدن تغییر میکند که از مهمترین آنها پیری و نیز چاقی است. مطالعات نشان دادهاند که در چاقی و نیز افزایش سن، تعادل سیستم عصبی خود مختار به سمت افزایش فعالیت سیمپاتیک و کاهش عملکرد پاراسمپاتیک میل میکند و جالب است بدانیم که در هم در پیری و هم چاقی، ما عوارض افزایش فعالیت سیستم سیمپاتیک مثل افزایش فشارخون و عوارض قلبی عروقی را مشاهده میکنیم. همینطور هم در چاقی و هم در کهولت سن با افزایش بروز انواع سرطانها مواجه هستیم. با این حال، اثرات غیرمستقیم مغز بر سلولهای سرطانی با تاثیر آن بر سیستم ایمنی و هورمونی مشخص میشود.
سیستم اعصاب مرکزی ( CNS ) میتواند بر سیستم ایمنی تاثیر بگذارد، که نقش مهمی در کنترل و از بین بردن سلولهای تومور ایفا میکند. خود CNS به طور مداوم توسط میکروگلیاهای ساکن و سلولهای ایمنی برآمده از جریان خون، از جمله ماکروفاژها، سلولهای دندریتیک و سلولهای T نظارت میشود. نقش آنهاشناسایی عوامل مضری است که میتوانند تعادل و عملکرد صحیح این اندام ضروری را مختل کنند. اختلال در CNS متقابلا بر پاسخ ایمنی تاثیر میگذارد. این اختلال در پاسخ ایمنی مثل هر اختلالی در پاسخ ایمنی مانند بیماریهای خود ایمنی و یا شرایطی که عملکرد ایمنی را سرکوب میکند (به عنوان مثال، استفاده از داروهای سرکوبکننده سیستم ایمنی در پیوند اعضا و یا ویروس HIV)، ممکن است به طور بالقوه به رشد و گسترش تومور کمک کند. به طور خلاصه، CNS پاسخ ایمنی در برابر سلولهای سرطانی را از طریق کنترل ارتشاح سلولهای ایمنی و مستقیما از طریق ناقلهای عصبی و گیرندههایشان که در سطح سلولهای ایمنی وجود دارند، تنظیم میکند.
هیپوتالاموس و غده هیپوفیز نقش عمدهای در تنظیم سنتز و ترشح هورمون دارند. هورمونها میتوانند در موارد خاص بر رشد تومور تاثیر بگذارند. به عنوان مثال، تومورهایی که به هورمون حساس هستند، مانند انواع خاصی از سرطان سینه یا سرطان پروستات، ممکن است در پاسخ به هورمونهای خاص رشد کرده و گسترش یابند. بنابراین، اختلال در کنترل CNS بر تنظیم هورمون میتواند به طور غیرمستقیم بر رشد و گسترش تومور تاثیر بگذارد.
استرس روانی مزمن و افسردگی میتواند عملکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) را مختل کند و در نتیجه سطح کورتیزول را افزایش دهد. استرس مزمن، افسردگی و اضطراب میتواند سیستم ایمنی بدن را در طول زمان تضعیف کند و مبارزه با سلولهای سرطانی را برای بدن دشوارتر کند. کورتیزول، هورمون استرس اولیه بدن، میتواند باعث سرکوب عملکرد سیستم ایمنی گردد. مثل احساسات، استرسها، اضطرابها، همچنین شرایط اقتصادی/اجتماعی و نیز وضعیت تغذیه فرد میتوانند توان سیستم ایمنی را به عنوان مهمترین سلاح انسان در برابر تومورها تحت تاثیر قرار دهند. این مولفهها میتوانند ما را مستعد ابتلا به بیماریهای عفونی و بسیاری از سرطانها کنند.
آنژیوژنز فرآیند تشکیل عروق خونی جدید است که برای رشد تومور و متاستاز ضروری است. سیستم عصبی خود مخنار (ANS) میتواند با تنظیم آزادسازی فاکتورهای رگزایی، مانند فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، که تشکیل عروق خونی در اطراف تومورها را تقویت میکند، بر رگزایی تاثیر بگذارد.
نکته جالب توجه دیگر در مورد ارتباط دو طرفه تومورها و سیستم عصبی، علاقه برخی تومورهای به سیستم عصبی است. تسلولهای سرطانی میتوانند به سیستم عصبی جهت رشد و گسترش خود پیشروی کرده و از آن استفاده کنند. اعصاب محیطی مسیری را برای سلولهای تومور برای مهاجرت و حمله به بافتهای دور فراهم میکنند.
به طور خلاصه، به نظر میرسد که سیستم عصبی مرکزی (CNS) نقش موثری در تومورزایی و توسعه سرطان ایفا میکند. دقیقاً مانند تاثیری که در نگهداری، ترمیم و بازسازی بافتهای طبیعی دارند. با این حال، میزان تاثیر CNS بر سرطان مشخص نیست و نیاز به بررسی بیشتر دارد. سیستم عصبی مرکزی با تاثیر بر سیستم ایمنی و هورمونی و نیز تاثیر مستقیم بر خود تومور بوسیله اعصاب حسی و یا پایانههای سیستم عصبی سیستم عصبی خود مختار بر رشد و توسعه سلولهای سرطانی تاثیر بسیار داشته باشد. در پدیدهای جالب برخی سلولهای توموری نیز به سمت اعصاب اطراف کشیده شده و از طریق آنها به گسترش به سایر بافتها مبادرت میکنند. احتمالا برخی ترکیبات شیمیایی، مانند عوامل التهابی، که از تومورها آزاد میشود نیز متقابلا میتوانند با عبور از سد خونی مغزی بر شرایط روحی و روانی بیماران تاثیرگذار باشند. این حوزه تحقیقاتی نوظهور میتواند با مطالعات آتی خود به دستاوردهای مهمی در زمینه شناخت بیماری سرطان نظیر مقاومت به درمان و یا متاستاز و نیز ایجاد فرصتهای درمانی جدید منجر گردد.