صفحه نخست چاپ
پایگاه خبری سلامت
جوانان مستعد را سرخورده کرده‌ایم

علی ابراهیمی
دکتر حمید اکبری، مشاور معاون آموزشی وزارت بهداشت در گفت‌وگویی مفصل با هفته نامه سلامت به تشریح ابعاد مختلف افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی و راهکار مواجه با کمبود احتمالی پزشک در آینده پرداخت که در ادامه متن این مصاحبه را می‌خوانید.


: برخی نمایندگان مجلس می‌خواهند نامه‌ای به رئیس‌جمهور بنویسند مبنی بر اینکه که مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص افزایش 20 درصدی ظرفیت پذیرش دانشجوی در سال از سوی وزارت بهداشت عملیاتی نشده است. واقعیت ماجرا چیست؟
موضوع افزایش ظرفیت‌های پزشکی از بدو تشکیل وزارت بهداشت در سال 1364 تاکنون هرازچندگاهی مطرح شده و به آن دامن زده می‌شود. البته موارد مختلفی پیرامون آن مطرح است و بعضی مواقع هم منجر به مصوباتی از مراجع قانونی شده است؛ ازجمله مجلس شورای اسلامی، شورای انقلاب فرهنگی و... که وزارت بهداشت را ملزم می‌کند ظرفیتی اضافه‌تر از توان مراکز آموزشی در نظر گرفته شود. البته بازه‌های زمانی هم که بحث مطرح می‌شود دلایل مختلفی دارد. زمان تشکیل وزارت بهداشت پذیرش دانشجو بسیار محدود بود. یکی از دلایلی که وزارت بهداشت تشکیل شد همین موضوع بود. آن زمان تعداد دانشکده‌های پزشکی بسیار کم بود و طبیعتاً ظرفیت هم پایین بود و بیمارستان‌ها در اختیار وزارت بهداری وقت بود و آموزش و تربیت دانشجوی پزشکی در اختیار وزارت فرهنگ و آموزش عالی آن زمان بود. در سال 64 با مصوبه مجلس شورای اسلامی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تشکیل شد. دانشکده‌های پزشکی و به‌طورکلی گروه علوم پزشکی از دانشگاه‌های وزارت آموزش عالی جدا شدند و به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ملحق شدند تا با استفاده از ظرفیت بیمارستان‌ها که آن زمان در اختیار وزارت بهداری بود بتوانیم در کشور ظرفیت دانشجو در گروه پزشکی را افزایش دهیم و کمبود را جبران کنیم چون آن زمان واقعاً پذیرش دانشجو در سال برای جمعیت حدود 40 میلیون نفری، 700 نفر بود.
البته در سال‌های قبل از انقلاب ظرفیت خیلی کمتر هم بود به‌نحوی‌که کشور پر از پزشکان سایر کشورها ازجمله پزشکان پاکستانی و هندی بود. برای کشور ما مناسب نبود که با این اندازه از توانمندی، پزشکش را از سایر کشورها تامین کند چون به‌هرحال امر سلامت امری است که با جان مردم سروکار دارد و خطا به دلیل عدم ارتباط کامل بین بیمار و پزشک زمانی که پزشک خارجی باشد، بیشتر است و می‌تواند خطرات جدی را متوجه بیمار کند. به همین دلایل همه همت کردند که به نحوی کمبود جبران شود و پزشک مورد نیازمان را در گروه پزشکی داخل کشور تربیت کنیم و هم به پزشک خارجی احتیاج نداشته باشیم و هم از اعزام دانشجو به خارج از کشور برای آموزش پزشکی عمومی، دندانپزشکی و داروسازی فاصله بگیریم و نیازمان برطرف شود.
ضمنا اعزام دانشجو با برخی مسائل فرهنگی و دوری از خانواده همراه بود که با جلوگیری از آن، این موارد از بین رفت. وقتی دانشگاه‌های علوم پزشکی تشکیل شدند ظرفیت به شکل اتوماتیک اضافه شد یعنی می‌توان گفت که تشکیل وزارت بهداشت و آغاز به کار دانشگاه‌های علوم پزشکی با یک ظرفیت اضافه‌تر از توان این دانشگاه‌ها شروع شد چون دانشگاهی که سال قبل در رشته پزشکی 30 نفر می‌گرفت ناگهان ظرفیت به 100 نفر رسید و در سال‌های بعد به‌صورت تصاعدی اضافه شد درحالی‌که هنوز هیچ ساختاری ایجاد نشده بود. البته آن زمان کشور درگیر جنگ هم بود و نیاز به شرایط ویژه بود و کشور به هر شکلی که بود با افزایش ظرفیت ناگهانی کنار آمد و سعی کرد همه توانش را بگذارد و سعی کند کیفیت آموزش پزشکی که نوپا هم محسوب می‌شد، آسیبی نبیند و بتواند روی پای خود بایستد.
کادر آموزش پزشکی توانستند با جان‌فشانی از آسیب دیدن زیاد کیفیت جلوگیری کنند و سعی کردند تاحدامکان با کیفیت مناسب ادامه دهند. روند تا جایی پیش‌ رفت که در سال‌های بعد با مصوباتی مبنی بر افزایش مجدد ظرفیت‌ها مواجه شد. طبیعتاً وزارت بهداشت در طول سالیان متمادی پس از تشکیل، توسعه دانشکده‌های علوم پزشکی را هم پیگیری کرد و روزبه‌روز شاهد ایجاد دانشگاه‌های علوم پزشکی در استان‌های مختلف و دانشکده‌های پزشکی، دندانپزشکی، پیراپزشکی و رشته‌های مختلف علوم پزشکی بودیم به‌نحوی‌که می‌بینیم ما در اوایل انقلاب 13-14 دانشکده داشتیم و حالا مجموعاً در بخش خصوصی و دولتی به بیش از 80 دانشکده پزشکی رسیدیم، درحالی‌که جمعیت‌مان این اندازه رشد نداشته و حدوداً دو برابر شده است، اما تعداد دانشکده‌های علوم پزشکی چند برابر شده است. در پذیرش دانشجو هم همین روند تصاعدی وجود داشته است یعنی از 700 دانشجوی پزشکی در سال 1364 به حدود 14 هزار پذیرش در سال 1403 رسیده‌ایم. درحال‌حاضر بیش از 50 هزار دانشجوی رشته پزشکی، شاغل به تحصیل در دانشگاه‌های علوم پزشکی حضور دارند و به‌طور متوسط 7 تا 8 هزار پزشک در سال وارد جامعه می‌شود و در سطوح مختلف ارائه خدمت می‌کنند. در رشته‌های تخصصی و تربیت تخصص و فوق تخصص در اوایل انقلاب حدود سال‌های 59 -60 و قبل از تشکیل وزارت بهداشت کمبود داشتیم، اما حالا در تمام رشته‌ها در مقاطع تخصص و فوق تخصص داریم به‌نحوی‌که هیچگونه نیازی به اعزام پزشک به خارج از کشور برای تحصیل در مقاطع تخصص و فوق تخصص نیست.
در طول این مدت دانشگاه‌های علوم پزشکی در همه مقاطع توسعه پیدا کرده و دانش‌آموختگان زیادی را تربیت و وارد بازار کار می‌کنند به ‌نحوی که وقتی‌ اعلام می‌کنیم قدری ظرفیت برای پذیرش دانشجوی خارجی وجود دارد با اقبال دانشجویان خارجی مواجه می‌شویم زیرا دانشگاه‌های ما به لحاظ کیفیت آموزش پزشکی از کیفیت بالایی برخوردار هستند. البته برای توسعه نیاز است که زیرساخت ایجاد شود، هیئت‌علمی تربیت شود تا در دانشگاه مشغول به کار شود، بیمارستان ایجاد شود، همچنین گروه پزشکی علاوه بر بیمارستان به بیمار نیاز دارد و در بیمارستان آموزشی باید بیمار باشد که دانشجو بتواند یاد بگیرد. بالاخره با هر سختی که بود تمام موارد تامین شد و هزینه‌های لازم فراهم شد تا با حفظ کیفیت آموزش در همه زمینه‌ها به خودکفایی برسیم و پزشکانی تربیت شوند که در سطوح عمومی، تخصص و فوق تخصص ارائه خدمت کنند.
موضوع حائز اهمیت به‌خوبی طی کردن این مسیر بود که اجازه ندادیم خللی در این مسیر بوجود آید زیرا وزارت بهداشت در کنار توسعه آموزش پزشکی و حفظ کیفیت، تامین نیروی انسانی را هم انجام داد. وقتی در سال حداقل 7 تا 8 هزار پزشک را وارد بازار کار می‌کنیم، نیاز است که بتوانیم از این نیروی انسانی که بسیار ارزشمند است نگهداشت و به‌کارگیری مناسبی داشته باشیم زیرا در هر کشوری ارزشمندترین سرمایه نیروی انسانی است و با عدد و رقم و مسائل مالی قابل جبران و مقایسه نیست.
اگر هراز چند گاهی بحث افزایش ظرفیت‌ها به لحاظ کمبود پزشک مطرح می‌شود باید در کنار آن به این نکته توجه شود که وقتی ما در سال 14 هزار دانشجوی پزشکی می‌گیریم و همین تعداد وارد جامعه می‌شود و ما این اندازه پزشک بازنشسته نداریم، چون نیروی پزشکی خوشبختانه بازنشستگی ندارد و تا سنین بالا می‌تواند به امر خطیر درمان مشغول باشد.
البته اکثریت پزشکان ما که در طی سال‌های گذشته تربیت شده‌اند هنوز به سن بازنشستگی نرسیده‌اند که بگوییم به این دلیل خروجی داریم، اما متاسفانه به دلایل دیگر خروجی داریم که اگر به آن دلایل توجه نشود هرچه بیشتر هم پزشک تربیت کنیم باز هم کمبود خواهیم داشت. اگر پزشک ما ببیند که خیلی شرایط و فضای کاری مناسبی ندارد یا از رشته پزشکی خارج می‌شود که متاسفانه بسیار زیاد شاهد هستیم که دانشجویان خارج می‌شوند و به امور دیگر می‌پردازند یا با توجه به اینکه دنیا با کمبود نیروی پزشکی مواجه است، سعی می‌کند نیروی پزشکی ما را جذب کند. پس اگر ما به دلایلی که ذکر شد خروج نیرو داشته باشیم طبیعتاً افزایش ظرفیت‌ها با فشاری که به آموزش عالی سلامت می‌آورد، نمی‌تواند کمبود را جبران کند؛ چون از طرف دیگر ما نیروهایمان را از دست می‌دهیم.
بحث تربیت نیروی پزشکی، افزایش ظرفیت و تعادل در آن موضوعی چندوجهی است که فقط از یک وجه نگاه کردن به آن مشکلی از ما حل نمی‌کند و شاید مشکلاتی را به سیستم اضافه کند. اگر شرایط دانشگاه از لحاظ فضا، امکانات، هیئت‌علمی، تخت بیمارستانی آموزشی، بیماری که باید وجود داشته ‌باشد که دانشجو بر بالین او خوب آموزش ببیند، مهیا نباشد نمی‌توان پزشکان خوبی تربیت کرد. نوجوان 18 ساله که با هزاران امید و آرزو وارد دانشگاه می‌شود می‌بیند جایی که باید 5 نفر بالای تخت بیمار برای آموزش بروند 20 نفر حضور دارند. در گروه 20 نفره آموزش به‌خوبی صورت نمی‌گیرد و انگیزه دانشجو کم می‌شود و نهایتاً باعث می‌شود پزشکانی که تربیت می‌کنیم؛ چون بیمار کافی ویزیت و معاینه نکرده‌اند و با بیماری‌های مختلفی آشنا نشده‌اند، پزشکان باسوادی نباشند. همین سرآغاز سرخوردگی برای دانشجوی ما می‌شود. نیروی نخبه که ما وارد دانشگاه شده تا شاداب و سرزنده بیرون بیاید، سرخورده خواهد داشت و سرمایه کشور در همان مرحله اول ناامید می‌شود که تبعاتی زیادی را به دنبال دارد. اگر او آموزش ببیند، اما در هنگام خروج از دانشگاه ببیند که فضا و امکانات لازم وجود ندارد که بتواند به‌صورت عادی زندگی‌اش را بچرخاند، طبیعتاً مسیرهای دیگر را انتخاب می‌کند. یا از پزشکی خارج می‌شود که خسرانی برای کشور است و هزینه‌ای که از خزانه مملکت شده از بین می‌رود یا از کشور خارج می‌شود که خسارت بزرگ‌تری است و ما سرمایه‌ای را که 25 سال در این کشور زندگی کرده و برایش هزینه شده را از دست می‌دهیم.
هر فرد توانمندی‌های خاص و منحصر به خودش را دارد یعنی نمی‌توانیم بگوییم با خروج یک نفر فرد دیگری را جایگزین او می‌کنیم. هر نفر که برود دیگر رفته است و خداوند در خلقتش همان یک نفر را خلق کرده بود و با حضور فرد دیگر اصلاً قابل جبران نیست؛ بنابراین اگر در تصمیم‌گیری‌ها به این نتیجه می‌رسیم که کمبودهایمان را با افزایش ظرفیت کنکور جبران کنیم تا مشکل حل شود، به‌هیچ‌عنوان مشکل حل نخواهد شد. ازاین‌رو باید به مشکلاتی که در تامین نیروی پزشکی در کشور داریم جامع و همه‌جانبه نگاه شود و فقط در یک جهت اقدام نکنیم زیرا دچار عوارض و تبعات جبران‌ناپذیر بزرگ‌تری خواهیم شد.


: به چندوجهی بودن موضوع اشاره کردید منتهی دوستانی که طرح نامه را دادند معتقدند که این مصوبه قانونی است و وزارت بهداشت موظف به اجرا است؛ زیرا اگر نمی‌خواست اجرا کند باید در چند سال گذشته اعلام می‌کرد و امروز اجرایی نشدن مصوبه تخلف است. ازسوی دیگر سال‌هاست که شاهدیم گفته می‌شود که تربیت دانشجو زیرساخت می‌خواهد و حتی زیرساخت به‌تنهایی کافی نیست و استاد لازم است و حتی استاد هم به‌تنهایی کافی نیست و مرکز بیمارستان لازم است. این زنجیره تکمیل نمی‌شود و وزرایی هم که با نیت خیر آمده‌ و رفته‌اند این موضوع را عنوان کرده‌اند، اما ظاهراً هیچ‌ وقت عملیاتی نشده است. دلیل این موضوع چیست؟ چرا این امکانات فراهم نشده است؟ امروز بسیاری از بیمارستان‌های آموزشی ما بیش از 50 سال عمر دارند. چرا در این سال‌ها بیمارستان آموزشی جدید ساخته نشده است؟ مگر یکی از وظایف وزارت بهداشت تامین زیرساخت‌های سلامت نیست؟
مبنای سوال شما اشکال دارد زیرا نگاهتان این است که افزایش ظرفیت داده نشده است.


: با شیبی که باید اتفاق می‌افتاد رخ نداده است. چرا زیرساخت‌ها فراهم نشده است؟ من هم شخصاً موافق افزایش ظرفیت بی‌برنامه نیستم چون درنهایت پزشکانی با سواد کم تربیت خواهند شد که برای آینده نگران‌کننده است؟
درباره تخلف وزارت بهداشت از قانون و عدم افزایش ظرفیت در ادامه توضیح خواهم داد. سال 1400 شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه‌ای دارد که می‌گوید «وزارت بهداشت در طی 4 سال، سالیانه 20 درصد ظرفیت را اضافه کند.» وزارت بهداشت دقیقاً این کار را انجام داده و مصوبه را اجرا کرده و تا سال 1404 اجرا خواهد کرد. موضوعی که اخیراً درباره آن بحث شده این است که وزارت بهداشت می‌گوید طبق ارقام و آمار در سال سوم تقریباً کل مصوبه‌ای که مدنظر شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده را اجرا کرده است و تعداد مورد نظر دانشجو را پذیرفته‌ است پس مصوبه قبل از رسیدن به سال 1404 محقق شده است؛ بنابراین لزومی ندارد در 1404 هم آن را ادامه دهد زیرا اگر ادامه دهد اضافه‌تر خواهد شد.
شاید شنیدید و من هم در جراید دیدم که شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد وزارت بهداشت را تصویب و اعلام کرد که اگر وزارت بهداشت 20 درصد اضافه ظرفیتی که به این وزاتخانه تکلیف بود تا در 4 سال انجام دهد را در 3 سال انجام داده لزومی ندارد که اضافه‌تر از میزان مصوب، جذب داشته باشد؛ البته ما حدود 90 درصد را انجام داده‌ایم و 10 درصد دیگر را باید در سال بعد اجرا کنیم و تخلفی صورت نگرفته است. پس وزارت بهداشت به دنبال کاهش ظرفیت نبوده و در 3 سال سقف مصوبه را اجرا کرده است و در سال چهارم لزومی به ادامه دادن نیست.
نامه‌ای هم که برخی از نمایندگان محترم مجلس نوشته‌اند و خواستار استمرار شده‌اند، جای تامل دارد که اصلاً به چه دلیل چنین نامه‌ای نوشته‌ شده‌ است؟ پس علی‌رغم اینکه امکانات و زیرساخت‌های لازم را نداشتیم چنین مصوبه‌ای اجرا شده است.
امروز اگر به دانشکده‌های پزشکی مراجعه شود ازدحامی که وجود دارد را می‌بینید. وظیفه وزارت بهداشت منعکس کردن موضوع است. اگر باز هم ظرفیتی اضافه شود باید بر همین مبنا زیرساخت‌ها اضافه شود. همانطور که عرض کردم ما از 14 دانشکده پزشکی به 80 دانشکده در بخش خصوصی و دولتی رسیده‌ایم. همه این‌ها هزینه‌بر بوده‌ است و بودجه لازم داشته و خودش زیرساخت محسوب می‌شود. اگر نبود ما امروز نمی‌توانستیم در اقصی نقاط کشور دانشکده پزشکی و بیمارستان آموزشی داشته باشیم. درست است که برخی بیمارستان‌ها 50 سال سابقه دارد، ولی بعضی دیگر تازه افتتاح هستند. در همین یکی دو سال گذشته بیمارستان‌هایی ایجاد شده است که سبب شده برخی شهرستان‌ها دانشکده پزشکی افتتاح کند و دانشجو بپذیرد. پس مملکت برای همه این‌ها هزینه کرده است، اما بالاخره بودجه مملکت هم محدودیت دارد.
آموزش پزشکی هم برای خودش استانداردی دارد که ما روز‌به‌روز داریم بیشتر از آن استانداردها فاصله می‌گیریم. چون بر اساس افزایش ظرفیتی که صورت می‌گیرد، امکانات تامین نمی‌شود و حتی بعضاً اصلاً نمی‌تواند تامین شود. مگر در اروپا مشکل بودجه وجود دارد؟ خیر ولی اروپا کمبود پزشک دارد و دلیل اینکه نمی‌تواند پزشک تربیت کند، نداشتن امکانات است. یکی از امکانات لازم وجود بیمار و بیمارستان است، وقتی بیمار نیست، بیمارستانی ساخته نمی‌شود. وقتی بیمار و بیمارستان نیست، دانشجوی پزشکی نمی‌تواند آموزش ببیند. دانشجویی که می‌خواهد مثلاً در فیلد مامایی کار کند باید چیزی حدود 50 زایمان ویزیت انجام دهد. وقتی زایمانی وجود ندارد و این دانشجو نمی‌بیند که زایمان چطور انجام می‌شود و فقط باید در شبیه‌ساز ببیند، چگونه می‌خواهد در آینده زایمان انجام دهد.
نمی‌شود یک شبه مصوب کنیم که باید 20 درصد افزایش ظرفیت صورت بگیرد؛ یعنی اگر پیش از این 100 دانشجو داشتیم حالا باید 120 دانشجو داشته باشیم ولی برایش بیماری وجود ندارد که او ویزیت کند. همراه دانشجویان باید استاد حضور داشته باشد، در وضعیتی که درآمد هیئت‌های علمی متناسب افزایش پیدا نکرده است، تمایلی به هیئت‌علمی شدن هم وجود ندارد. وقتی هیئت‌علمی نداریم، نمی‌توانیم دانشجو را به کلاس خالی بفرستیم. یک شبه هم هیئت‌علمی ایجاد نمی‌شود، حتی اگر بودجه هم داده شود، باید در حدی باشد که برای افراد بالینی جذابیت داشته باشد که بتواند بیمارستان و پست کاریش را رها کند و جذب هیئت‌علمی شود. روند سال‌های اخیر طوری بوده که استادها هم تمایلی ندارند که به دانشگاه علوم پزشکی بیایند و استاد دانشگاه شوند. چنین اموری نیاز به برنامه‌ریزی دارند و طوری نیستند که با شعار دادن و یک مصوبه حل شود و باید به‌تدریج مسائل کارشناسی انجام شود. علاوه بر آن باید به آینده هم نگاه کرد. وقتی هرسال 14 هزار پزشک از دانشگاه بیرون بیاید، چند سال دیگر تعداد زیادی پزشک خواهیم‌ داشت که وقتی ببیند وضعیت کاریشان نامتناسب است، سرخورده می‌شوند و یا از کشور خارج می‌شود یا به دنبال شغل دیگری می‌رود و با این کار ما نیروی انسانی‌مان را هدر می‌دهیم.


: فکر می‌کنید آنها که در مجلس و یا در شورای عالی انقلاب فرهنگی بر این امر معتقدند که کمبود پزشک داریم چه هدفی را دنبال می‌کنند؟
در این بحث چندین مسئله وجود دارد که هرازگاهی یکی یا چند بخش از آن برای نمایندگان محترم مجلس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی جلب ‌توجه می‌کند و فکر می‌کنند باید راه‌حلی ارائه دهند. به‌عنوان‌مثال فرض کنید در شهرستانی ما پزشک نداریم. اگر درمجموع و بر اساس استانداردهای دنیا نگاه کنیم، پزشک به‌قدر کافی وجود دارد، اما فکر می‌کنند باید همه متخصصین در همه شهرستان‌ها باشند و به صرف اینکه مثلاً یک فوق تخصص در جایی که جمعیت کمتر از حد معمولی دارد، حضور ندارد فکر می‌کنند به لحاظ فوق تخصص کمبود داریم. در حالی که جمعیت باید از یک حدی بیشتر باشد تا پزشک فوق تخصص حضور داشته باشد و نمی‌شود پزشک فوق تخصصی را در یک شهر نگهداریم و او هفته‌ای یک بیمار ببیند، چنین کاری هدر دادن نیروی انسانی است. گاهی اوقات به دلیل عدم وجود امکانات رفاهی مناسب در برخی شهرها برای زندگی خوب پزشک و خانواده‌اش، طبیعتاً پزشک آنجا نمی‌ماند و نوع دیگری پوشش داده می‌شود. همه دوست دارند پزشک در دسترس باشد و نزدیک‌ترین مسیر را به پزشک داشته باشند، در همه دنیا هم همین است و به ازای یک جمعیت مشخصی پزشک حضور دارد. نماینده ما می‌بیند که در فلان روستا پزشک متخصص نداریم، پس یعنی ما پزشک کم داریم، درحالی‌که این دیدگاه اشتباه است و اگر صدها پزشک دیگر هم تربیت کنیم، هیچ پزشکی در آن روستا و با آن امکانات رفاهی مستقر نخواهد شد.
قانون برقراری عدالت آموزشی مصوب شد و از سال 92 در حال اجرا است که طبق آن 30 درصد از سهمیه هر بوم وارد دانشگاه علوم پزشکی همان منطقه می‌شود که همانجا باشد، همانجا درس بخواند و بعد هم در همانجا ارائه خدمت کند، اما می‌بینیم که سهمیه همانجا هم مقاومت می‌کنند بمانند. چرا؟ چون امکانات و مسائل دیگر فراهم نیست.


: پس در بحث بومی‌گزینی و ماندگاری هم مشکل داریم؟
بله می‌بینیم که افرادی که سهمیه همانجا هستند نمی‌خواهند همانجا بمانند و می‌گویند من بیماری ندارم چرا باید آنجا بمانم؟ از سوی دیگر برخی از عزیزان جمعیت مشتاق ورود به رشته‌های پزشکی را می‌بینند و می‌گویند که حالا اینقدر متقاضی زیاد است پس ظرفیت را بیشتر کنیم و بگذاریم بجای آنکه دیپلم بمانند، پزشک شوند حتی اگر بیکار هم بمانند بالاخره 7 سال درس خوانده‌اند. چنین نگاهی خطا است زیرا ما به سرمایه‌های محدودمان نگاه نادرست داریم. نباید برای آنکه جوانی بیکار و در سطح دیپلم نماند و صرفاً دوست دارد که وارد رشته پزشکی شود، چنین خطایی کنیم. دوست داشتن الزاماً به معنی استعداد داشتن نیست، گاهی به معنی آن است که فرد فقط به دلیل اینکه رشته پزشکی را رشته خوبی می‌داند وارد آن می‌شود بعد هم به هر قیمتی شده وارد می‌شود، اما یا نمی‌کشد که در رشته پزشکی تحصیل کند یا بی‌انگیزه است و به‌هرحال ممکن است همه مراحل سخت پزشکی را پشت سر بگذارد، اما پس از ورود به جامعه درآمدی نداشته باشد.  امروز بسیاری از پزشکان ما با درآمدی خیلی کم زندگی‌شان را می‌گذرانند و تعداد قابل توجهی از پزشکان زمانی که از دانشگاه خارج می‌شوند چنین وضعیتی دارند. ما جوان مستعدی را سرخورده و دچار مشکلات روانی کرده‌ایم و او می‌خواهد در جامعه زندگی کند. چنین تصمیماتی جامعه را از حالت نرمال خارج می‌کند. ما می‌خواهیم فردی وارد پزشکی شود و چند سالی خوشحال باشد، اما عاقبت به یک خانواده و یک جوان آسیب می‌زنیم چون برنامه‌ریزی متعادلی انجام نداده‌ایم.
امروز ما در برق، آب و انرژی ناترازی داریم و به نظر من چیزی که ناترازی‌ها را ایجاد می‌کند ناترازی در تصمیم‌گیری‌ها است. ناترازی در مصوباتی که با هم همگون نیستند و بیرون می‌آیند ولی در اجرا عواقبی دارند که ناترازی‌های بدتری در جامعه ایجاد و تشدید می‌کند که باید مدت زیادی پیگیری شود که عوارض از بین رود یا به حداقل برسند.


: برخی هشدار می‌دهند که ما در آینده نزدیک شاهد برگشت پزشکان هندی خواهیم بود، در مقابل برخی هم این هشدارها را وارد نمی‌دانند و می‌گویند که ما نه‌تنها کمبود نداریم بلکه از استانداردهای جهانی هم عقب نیستیم، اما باید پیگیری کنیم که برای پزشکان تربیت شده‌ درآمد و زیرساخت و امکانات لازم ایجاد شود که هم موجب ماندگاری‌ آنها شود و هم آینده تخصص‌ها دچار چالش نشود؛ نظر شما در این خصوص چیست؟
امروز ظرفیت دوره‌های تخصصی ما خالی مانده است. پزشک داریم، ولی وارد دوره تخصص نمی‌شود. چرا؟ چون پزشک 7 سال درس خوانده و پزشک عمومی شده است و وضعیت مناسبی ندارد و اگر 4 سال دیگر هم درس بخواند و وارد تخصص شود و وضع باز هم همین‌طور بماند، عمرش را تلف کرده است. به همین علت ما در ورودی به دوره‌های تخصصی با کمبود مواجه می‌شویم. کشوری با جمعیت 85 – 86 میلیون نفر آیا بیش از 14-15 هزار پزشک در سال نیاز دارد؟ با هر استاندارد و آمار و ارقامی در سطح دنیا نگاه کنید پاسخ منفی است. یک کشور 86 میلیونی به‌هیچ‌عنوان بیش از 14-15 هزار پزشک نیاز ندارد و ما در حال حاضر چنین ظرفیتی داریم. علاوه بر آنها باید دانشجویانی که در خارج درس می‌خوانند و سالیانه برمی‌گردند که عدد قابل توجهی هم است را باید در نظر گرفت. در حوزه تخصص اما ظرفیت 5 هزار نفر دوره‌های تخصصی ما در حال حاضر پر نمی‌شود. ما کمبود ظرفیت نداریم، ولی اتفاقاتی افتاده و رفتار‌هایی داشتیم و روش‌هایی را پیش بردیم که آن ظرفیت‌ها پر نمی‌شود، به این‌ دلایل ما می‌گوییم که اگر کمبودی هم احساس می‌شود، افزایش ظرفیت حلال مشکل نیست و نگاه جامع‌تر و برنامه‌ریزی کامل‌تری می‌خواهد که بتواند امکانات لازم برای نگهداشت پزشکان تربیت‌شده و به‌کارگیری مناسب همین نیروی موجود را فراهم کنیم تا احساس خطر از کمبود نکنیم؛ زیرا هرچه نیرو تربیت شود، اما به کار گرفته نشود از کشور خارج می‌شود و ما کماکان باید نگران کمبود باشیم و اگر همین وضع پیش رود باید پزشک خارجی بیاوریم. پس مشکل کمبود با افزایش ظرفیت حل نمی‌شود بلکه با به‌کارگیری درست نیروی انسانی و ظرفیت‌های ایجاد شده این چالش برطرف می‌شود.
ازاین‌رو بسیار مهم است که دست‌اندرکاران قانون‌گذاری و برنامه‌ریزی در مراجع قانون‌گذار به نظرات کارشناسی هر حوزه اعتماد کنند. اگر تامین نیروی انسانی و تربیتش به وزارت بهداشت که متخصص این امر است سپرده شده است، پس لازم است که کمی به این نظرات کارشناسی بها بدهند و اجازه دهند در مسیر علمی پیش برود و با جوسازی و ارائه آمار و ارقام نا‌بجا به مشکل نگاه‌ نکنند و از آن طریق برنامه‌ریزی نهایی را نکنند.


: نکته پایانی؟
وزارت بهداشت همیشه تابع قانون بوده و تکالیفش را اجرا کرده است.