دکتر رضا ملکزاده، فوقتخصص بیماریهای گوارش و کبد و عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی
شبهعلم پدیدهای است که فقط در کشور ما وجود ندارد، بلکه در دنیا نیز رایج است. معمولاً افرادی که به تبلیغ شبهعلم میپردازند، ادعاهای بسیار متناقض، اغراقآمیز و تقریباً ابطالناپذیر مطرح میکنند؛ یعنی مجموعهای از باورهای نادرست همراه با برخوردی متعصبانه، بهجای پاسخگویی سنجیده علمی. این افراد آمادگی و تمایلی برای ارزیابی ادعاهایشان توسط متخصصان ندارند. عدم وجود روشهای نظاممند در هنگام ایجاد فرضیهها و ادامه فعالیتها، علیرغم بیاعتبار شدن آنها، از ویژگیهای بارز این جریان است. برای مثال، فردی در کرج بود که ادعا میکرد همه افرادی را که سرطان دارند، درمان میکند. بیمارانی که دیگر هیچ گزینه درمانی نداشتند، به او مراجعه میکردند، اما حتی یک نفر هم بهبود نیافت. پس از شیوع کرونا نیز همان فرد اعلام کرد دارویش برای کرونا مؤثر است و موجب مرگ تعدادی از بیماران شد. با این حال، هیچگاه حاضر نشد بپذیرد که این دارو چیست و از چه ترکیبی استفاده میکند.
چهرههای سیاسی در خدمت شبهعلم
یکی از الگوهای بارز ترویج شبهعلم، دونالد ترامپ است. اقداماتی که او در دوران همهگیری کووید انجام داد، نمونهای کامل از رفتارهای برخاسته از شبهعلم بود؛ مشابه بسیاری از اقدامات دیگرش. نمونهای دیگر، بوریس جانسون، نخستوزیر وقت بریتانیا در دوران کرونا بود. او نیز در زمره افرادی قرار داشت که واکسن را قبول نداشت. واکسن دریافت نکرد، به کرونا مبتلا شد و با اینحال، حاضر نشد علم را بپذیرد. هدف از اشاره به این موارد آن است که نشان داده شود پدیده شبهعلم تنها به کشور ما محدود نیست، بلکه در سایر نقاط جهان از جمله کشورهای پیشرفتهای مانند آمریکا و انگلستان نیز دیده میشود.
در حال حاضر، در آمریکا جریان شبهعلم فعالی شکل گرفته که مدعی است واکسن برای کودکان مضر است و موجب ابتلای آنان به اوتیسم میشود. این باور نادرست تأثیر زیادی بر بخشی از جامعه آمریکا گذاشته است و اکنون شاهد شیوع دوباره بیماریهایی مانند سرخک در آمریکا و اروپا هستیم؛ پدیدهای که در مقالات علمی متعددی به آن پرداخته شده است.
کووید؛ میدان جولان شبهعلم
اوج بروز شبهعلم را میتوان در جریان همهگیری کووید مشاهده کرد. در آن دوره، هر فردی مدعی بود دارویی برای درمان این بیماری کشف کرده است. با اینکه هنوز هم هیچ داروی مؤثر و قطعی برای کووید از نظر علمی تأیید نشده، فضای عمومی پر شده بود از ادعاهای بیپایه. نمونههای متعددی از درمانهای غیرعلمی و بیاساس در آن دوره مطرح شد. از ادرار گاو گرفته تا سفیدکنندهها و حتی کوکائین، همگی بهعنوان راههای درمان کووید پیشنهاد میشدند. در همین حال، نظریههایی درباره منشأ ویروس، مانند سلاح زیستی بودن آن، نیز بهطور گسترده در فضای عمومی منتشر شد و بخش بزرگی از وقت و انرژی جامعه در آن دوران صرف مقابله با این جریانهای نادرست شد. در کشور ما نیز ادعاهای عجیبوغریب کم نبود و حتی برخی از این ادعاها از سوی افرادی مطرح میشد که در درون سیستم رسمی حضور داشتند و مدعی بودند که سازمان جهانی بهداشت، درمانهای سنتی و ادعاهای مطرحشده را تأیید کرده است. این در حالی است که سازمان جهانی بهداشت در آخرین بیانیه رسمی خود، پذیرش طب سنتی را در صورتی معتبر دانسته که مبتنی بر شواهد علمی باشد. اصل ماجرا نیز همین است؛ آنچه در طب قدیم مفید و مؤثر بوده، امروز بهعنوان دارو در طب نوین مورد استفاده قرار میگیرد. این فرآیند باید بر پایه شواهد علمی باشد، نه صرفاً ادعا.
چرا مبارزه با شبهعلم دشوار است؟
مبارزه با شبهعلم کار واقعاً دشواری است. یکی از دلایل اصلی آن، پایبندی سرسختانه افرادی است که آن را ترویج میکنند. این افراد دارای نوعی تعصب فکری هستند و همین تعصب، مقابله با آنها را پیچیده و زمانبر میکند. اگر به تاریخ علم پزشکی، بهویژه پزشکی بالینی نگاه کنیم، آنچه امروز بهعنوان پزشکی علمی در دست داریم، حاصل سالها تلاش گسترده و مستمر گروه بزرگی از دانشمندان است. ضروری است نسل جوان با این مسیر دشوار آشنا شود؛ تا بداند پیشرفت پزشکی نتیجه کوشش، تحقیق و تجربه است.
اگر به یک قرن پیش بازگردیم، زمانی که طب سنتی تنها مرجع درمانی بود، امید به زندگی در بدو تولد تنها ۴۰ سال بود و اغلب مردم بر اثر بیماریهای عفونی جان میباختند؛ بیماریهایی که امروزه کنترل شدهاند. در آن دوره، طب سنتی نقشی در بهبود سلامت عمومی نداشت. آنچه موجب افزایش چشمگیر سطح سلامت و امید به زندگی شد، ورود پزشکی مدرن و علمی بود. امروز امید به زندگی در ایران به ۷۸ سال برای مردان و ۷۹ سال برای زنان رسیده است؛ رقمی که در دوره سلطه طب سنتی، بین ۳۵ تا ۴۰ سال بود.
تفسیر اشتباه از میراث علمی کهن
پیشرفتهای عظیم علم در ۳۰ تا ۴۰ سال اخیر را نمیتوان نادیده گرفت. اگر دانشمندانی چون محمدبنزکریای رازی، سیداسماعیل جرجانی و ابوعلی سینا، امروز حضور داشتند، قطعاً بر پایه دادههای علمی روز سخن میگفتند. آنها در زمانی نظریهپردازی کردند که هنوز زیرساختهای علمی امروز وجود نداشت. متأسفانه در کتابهای درسی دانشجویان پزشکی، بخشهایی از نوشتههای این بزرگان گنجانده شده که نهتنها با واقعیتهای امروز همخوانی ندارد، بلکه از نظر اخلاقی نیز محل تردید است. مراجعه دوباره به متونی که نیمی از آنها امروز قابل اجرا نیست، به این چهرههای علمی نیز آسیب میزند.
امروز گروهی از همکاران ما به تبلیغ طب سنتی روی آوردهاند؛ بدون آنکه پشتوانه علمی داشته باشند. این روند میتواند جامعه پزشکی را از مسیر پیشرفت باز دارد. در این میان، افرادی نیز هستند که بهدلیل فقدان انگیزه، نداشتن تفکر سازنده و بیتوجهی به تحقیق و نوآوری، صرفاً به تکرار ادعاهایی میپردازند که هیچ مبنای علمی ندارد.
از طب سنتی تا پزشکی دقیق؛ عبور از باورهای گذشته به علم نوین
اتفاق مهمی در حال وقوع است که از آن با عنوان «پزشکی دقیق یا Precision Medicine» یاد میشود. در این رویکرد نوین، امکان شناسایی و درمان بیماریها بر پایه ویژگیهای ژنتیکی و عوامل محیطی هر فرد فراهم میشود. حرکت در این مسیر آغاز شده و اکنون برای بسیاری از بیماریها میدانیم که منشأ آنها چیست و چه درمانی میتواند مؤثر باشد. آنچه نظام آموزشی ما باید بر آن متمرکز شود، «پزشکی دقیق» است؛ اما در مقابل، در دانشکدههای پزشکی بخشی تحت عنوان طب سنتی گنجانده شده که متعلق به هزار سال پیش است و مبنای علمی ندارد.
تجربه تاریخی از سیگار تا سیاست سلامت
برای روشن شدن موضوع، میتوان به دو نمونه تاریخی اشاره کرد. در دهه ۱۹۵۰، مصرف سیگار در انگلستان بسیار رایج بود. در آن زمان، ۸۵ درصد پزشکان انگلیسی سیگار میکشیدند و تنباکو یکی از مواد مصرفی رایج، حتی در میان جامعه پزشکی، بهشمار میرفت. تا اینکه پژوهشگر برجستهای به نام دکتر ریچارد دال که بعدها لقب «سر» گرفت مطالعهای روی پزشکان انجام داد. او نشان داد که مصرف سیگار عامل اصلی ابتلا به سرطان ریه و چند سرطان دیگر است. یافتههای او، مبتنی بر مطالعهای دقیق، برای نخستینبار ارتباط مستقیم میان تنباکو و سرطان را اثبات کرد. پس از آن، سازمان جهانی بهداشت و مؤسسات تحقیقاتی بزرگ، این نتایج را تأیید کردند.
در نتیجه این پژوهش، نرخ مصرف سیگار در میان پزشکان انگلیسی از ۸۵ درصد به ۳ درصد کاهش یافت. این روند در سطح جهانی نیز تأثیرگذار بود؛ در حالی که 8-7 میلیارد نفر به سیگار وابسته بودند، حدود ۶ میلیارد نفر آن را ترک کردند. بنابراین در پزشکی، نخستین اقدام باید پیشگیری باشد. شناسایی عوامل خطر مانند مواد سرطانزا و اطلاعرسانی به جامعه برای پرهیز از آنها، پایهایترین وظیفه در نظام سلامت محسوب میشود.
مطالعهای بینظیر درباره نقش تریاک در ایجاد سرطان مری در ایران
مثال دوم مربوط به تحقیقات گستردهای است که در ایران روی مصرف تریاک انجام شده است. تریاک از گیاهی به نام «پاپی فلاور» استخراج میشود و دارویی سنتی بسیار مهم به شمار میرفته است. سومریان آن را بهترین دارو در زمان خود میدانستند و بزرگان طب مثل گالن، ابوعلی سینا و اسلر نیز تریاک را بهترین دارو معرفی کردهاند. ابوعلی سینا در آثارش بارها از تریاک برای درمان انواع بیماریها یاد کرده است. امروزه نیز مورفین که از تریاک به دست میآید، به عنوان بهترین داروی کنترل دردهای شدید شناخته میشود، البته تنها در موارد محدود و تحت نظر دقیق پزشکی. اسلر، یکی از دانشمندان بزرگ اروپایی، تریاک را «دوای خدا» مینامید و اعتقاد راسخی به آن داشت.
ما پروژه تحقیقاتی بزرگی را در استان گلستان آغاز کردیم؛ استانی که پیش از انقلاب در دهه ۱۹۷۰ بهعنوان منطقهای با بالاترین شیوع سرطان مری در جهان شناخته شده بود. این منطقه بخشی از کمربندی به نام «کمربند سرطان مری» یا Esophageal Cancer Belt است که از چین تا ایران امتداد دارد.
در سالهای ۲۰۰۰، ما به همراه متخصصان بینالمللی از سازمان بهداشت جهانی، مؤسسه ملی سرطان آمریکا (NCI)، دانشگاههای تورنتو، کمبریج و کارولینسکا و... کنسرسیومی تأسیس و مطالعهای را آغاز کردیم. پروژه شامل دو بخش اصلی بود: ثبت سرطان (Cancer Registry) و مطالعه کوهورت، که با نمونهگیری از ۵۰ هزار نفر از شهر گنبد و ۳۳۶ روستای شرق استان گلستان آغاز شد و پیگیری این افراد به مدت ۲۰ سال ادامه یافت.
تریاک؛ عامل اصلی سرطان مری و بیماریهای دیگر
از این میان ۵۰ هزار نفری که وارد مطالعه شدند، حدود ۸ هزار نفر مصرفکننده تریاک بودند؛ افرادی که به صورت روزانه نیمگرم تریاک مصرف میکردند، اغلب کشاورزان روستایی بودند که شبها به دلیل خستگی ناشی از کار از آن استفاده میکردند. این مطالعه، یکی از بیسابقهترین تحقیقات در سطح جهانی است. برای تأیید صحت دادهها، مصرف تریاک توسط شرکتکنندگان از طریق آزمایش ادرار بررسی و تأیید شد.
در طول این دو دهه، شواهد علمی بسیار معتبری بهدست آمد. بیش از ۵۰ مقاله علمی در مجلات بینالمللی معتبر منتشر شد که بهروشنی نشان میداد تریاک یکی از مهمترین عوامل بروز سرطان مری در این منطقه است. همچنین رابطه مصرف تریاک با سکته قلبی، بیماریهای ریوی، سرطان معده و سرطان پانکراس نیز در این مقالات به اثبات رسید.
در ادامه تحقیقات مشخص شد ماده سرطانزا مستقیماً در خود تریاک وجود دارد، نه صرفاً در افزودنیهای احتمالی آن. تریاک با ایجاد تغییرات ژنتیکی (میوتاسیون)، زمینه بروز سرطانهای مختلف را فراهم میکند. علاوه بر سرطان مری، شواهد علمی ارتباط مصرف تریاک با بروز سرطانهای ریه، حنجره، معده، مثانه و حتی افزایش اندک در موارد سرطان مغز را نیز تأیید میکند. هرچند در مورد تومورهای مغزی هنوز برای نتیجهگیری قطعی به دادههای بیشتری نیاز است، اما ارتباط آن با سرطان لوزالمعده و سرطان حنجره (لارنکس) نیز در مقالات علمی ثبت شده است.
تأیید نهایی از سوی سازمان جهانی بهداشت
نتایج این مطالعه در نشریه معتبر The Lancet به چاپ رسید و نهایتاً سازمان جهانی بهداشت، تریاک را بهعنوان یک ماده سرطانزا تأیید کرد. این سازمان در ادامه نیز یک مونوگراف رسمی منتشر کرد که بهطور ویژه به یافتههای این پروژه اختصاص داشت. برای افزودن همین یک جمله به ادبیات علمی جهان مبنیبر «تریاک سرطانزاست»، تیم تحقیقاتی ما بهمدت ۲۰ سال با پشتکار بیوقفه کار کرد. خود من بیش از ۲۵۰ مرتبه به استان گلستان سفر کردم تا این پروژه عظیم و کمنظیر را به نتیجه برسانم و بالاخره یافته نهایی این بود: قدرت سرطانزایی تریاک حتی از سیگار بیشتر است و این موضوع برای تمام اشکال مصرف آن، چه خوراکی، چه تدخینی، چه خود تریاک و چه مشتقاتش نظیر شیره صدق میکند.
در یکی از تازهترین مقالات منتشرشده، نتایج مطالعهای نشان میدهد که در صورت حذف تریاک از سبک زندگی مردم ترکمن، میزان ابتلا به سرطان مری تا ۴۰ درصد کاهش مییابد. البته ترک مصرف تریاک در میان مصرفکنندگان، بهویژه در مناطقی که مصرف آن نهادینه شده، کار سادهای نیست. با این حال، این یافتهها همارز کشفیات قبلی در مورد سیگار بهشمار میرود.
پرسش اینجاست: برای حل چنین معضلاتی چه باید کرد؟ راهکار، صرف وقت و انرژی برای تحقیق و پاسخگویی مبتنی بر شواهد است نه ادعای بدون پشتوانه. افرادی که بدون مطالعه کافی، ادعا میکنند فلان ماده برای درمان مؤثر است، سلامت جامعه را به خطر میاندازند.
نفوذ شبهعلم به دانشگاهها؛ یک انحراف جدی
یکی از بدترین اتفاقات در کشور، ورود رسمی شبهعلم به نظام دانشگاهی بود؛ اتفاقی که متأسفانه در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، شکل گرفت. در آن زمان، دانشگاهها ناگزیر شدند رشتههایی با عنوان «طب سنتی» یا «طب ایرانی» را وارد ساختار آموزشی خود کنند و دانشکدههای مرتبط با آن تأسیس شد. این اقدام، بهگفته متخصصان، ضربهای جدی و حتی خیانتی آشکار به علم پزشکی محسوب میشود.
بهعنوان نمونه، افتتاح «سلامتکده طب سنتی» در شیراز با حضور مشاور وزیر و مدیرکل دفتر طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت، تنها یکی از نشانههای این سیاست اشتباه است. در این مراکز، بدون ارائه هیچگونه شواهد علمی، اقداماتی مانند حجامت و بادکش بهعنوان درمان توصیه میشود؛ روشهایی که هیچ سند علمی معتبری برای اثربخشی آنها وجود ندارد.
متأسفانه این روند به سمت توصیههایی مانند ماساژدرمانی، درمان واریس و واریکوسل با زالو نیز گسترش یافته است. روشهایی که نهتنها فاقد پایه علمی هستند، بلکه تصویر علم پزشکی را در مراکز آموزشی معتبری همچون دانشگاه شیراز نیز مخدوش کردهاند. اگر این مسیر ادامه یابد، نهتنها نظام سلامت را با خطر مواجه میکند، بلکه اعتبار دانشگاهها و مراکز علمی کشور را نیز زیر سؤال خواهد برد.
در سه دهه گذشته، دامنه شواهد علمی در پزشکی نوین بهشدت گسترش یافته است. با این حال، هنوز هیچ سند علمی معتبری در تأیید روشهای تشخیص یا درمان در طب قدیم بر پایه مفاهیمی چون ارکان، امزجه، اخلاط و اعضا وجود ندارد. با اینحال، این آموزهها همچنان در دانشکدههای پزشکی به دانشجویان آموزش داده میشود.
انقلاب امیک؛ نقطه عطفی در پزشکی نوین
امروز، علم پزشکی در حال عبور از یک انقلاب بزرگ است؛ انقلابی که با رمزگشایی کامل از DNA آغاز شد. بهدنبال آن، تمامی ژنهای انسان شناسایی و پس از آن نیز RNAها تعیین توالی (سِکوئنس) شدند. این تحول بنیادین که از آن با عنوان OMIC Revolution یاد میشود، مسیر تشخیص و درمان بیماریها را بهکلی دگرگون کرده است.
پیشبینی سرطان مثانه با تحلیل DNA ادرار
در ادامه همین مسیر علمی، پژوهشی در قالب مطالعه کوهورت گلستان انجام شد که در نوع خود برای نخستینبار بود. در این مطالعه، DNA استخراجشده از ادرار بیماران بررسی شد تا جهش ژنتیکی خاصی که پیشتر با سرطان مثانه در ارتباط شناخته شده بود، شناسایی شود. نتیجه این بود: افرادی که این جهش ژنتیکی در DNA ادرارشان وجود دارد، با احتمال ۹۵ درصد ممکن است طی ۱۰ سال آینده دچار سرطان مثانه شوند. این سطح از دقت، چشمانداز جدیدی در تشخیص زودهنگام و پیشگیری از سرطان ارائه داد.
اکنون روند اخذ مجوز برای استفاده از این روش بهعنوان یک تست تشخیصی در حال پیگیری است. بهاینترتیب، هر فردی که در ادرارش خون دیده شود، میتواند تحت آزمایش بررسی این جهش قرار گیرد. اگر جهش وجود داشته باشد، غربالگری برای سرطان مثانه باید انجام شود و در صورت نبود آن، نگرانی خاصی وجود نخواهد داشت.
این کشف علمی، که توسط محققان ایرانی انجام شده، آنچنان حائز اهمیت بود که سازمان جهانی بهداشت (WHO) برای آن اطلاعیه مطبوعاتی (press release) صادر کرد و آن را یک پیشرفت مهم در عرصه سلامت دانست.
ژندرمانی؛ افق تازهای در درمان بیماریهای مزمن ژنتیکی
امروز با ورود ژندرمانی، بسیاری از بیماریهای ژنتیکی و مزمن که پیشتر درمانناپذیر تلقی میشدند، قابل درمان شدهاند. بیماریهایی مانند تالاسمی و بیماری سلول داسیشکل Sickle Cell Disease اکنون با استفاده از ژندرمانی میتوانند بهطور کامل و دائمی درمان شوند.
در ایران نیز گام مهمی در این مسیر برداشته شده است. در «مرکز ژنومیک کشوری» که به سرپرستی دکتر نجمآبادی، متخصص ژنتیک و با همکاری یک تیم علمی برجسته راهاندازی شد، توانستیم ژنوم تمام نژادهای ایرانی را توالییابی (سیکوئنس) کنیم. این پروژه، نقطه شروعی برای ورود به عرصه درمانهای ژنتیکی پیشرفته در کشور است و زمینهساز بهرهگیری از دستاوردهای نوین در مقابله با بیماریهای ژنتیکی خاص جمعیت ایران خواهد بود.
فناوریهای RNA؛ انقلابی در درمانهای هدفمند
در سالهای اخیر، تحول بزرگی در علم پزشکی رخ داده است؛ روشی به نام siRNA (مخفف small interfering RNA) کشف شده که میتواند ژنها را خاموش یا فعال کند. این فناوری تنها طی سه سال گذشته معرفی شده و ریشه آن به پژوهشهای مربوط به واکسن RNA در دوران همهگیری کووید-۱۹ بازمیگردد. جالب است که اپیدمی کرونا علیرغم خسارات عظیم، علم پزشکی را حدود ۳۰ سال به جلو برد. چراکه واکسنهای مبتنی بر RNA، مقدمهای برای توسعه فناوریهای جدید در زمینه siRNA شدند.
یکی از کاربردهای عملی siRNA در درمان بیماریهای مزمنی مانند فشارخون بالا و چربی خون است. بهجای مصرف روزانه دارو، تنها با یک تزریق میتوان اثر درمانی تا ۶ ماه ایجاد کرد؛ درمانهایی مؤثر، پایدار و بسیار سادهتر برای بیماران. این روش اکنون وارد بازار شده و انقلابی در مدیریت بیماریهای مزمن ایجاد کرده است.
در حال حاضر حدود ۲۵ دارو با استفاده از فناوری siRNA تولید شده و توسط سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) تأیید شدهاند. این داروها برای درمان بیماریهایی چون: کوری مادرزادی، کری مادرزادی و دیستروفی عضلانی (Muscular Dystrophy) و دیگر بیماریهای ژنتیکی کاربرد دارند.
این همان مسیری است که باید در ایران روی آن کار کنیم، باید در دانشگاهها روی آن تمرکز کنیم، چون واقعاً میتواند همه بیماریها را درمان کند. متأسفانه این داروها بسیار گران هستند و ما چارهای نداریم جز آنکه وقت و انرژیمان، دانشگاهها و جوانهایمان را صرف این کار کنیم. نرویم به هزار سال، پانصد سال پیش، سراغ معجونی که اصلاً معلوم نیست چیست و چه اثری دارد.
این، واقعاً اقدامی علیه سلامت مردم است. متأسفانه جوی که در دانشگاهها ایجاد شد، اثرات منفی بسیاری داشت. بسیاری از افراد شاخص ما مهاجرت کردند و خیلیهای دیگر هم در حال مهاجرتاند، چون میبینند چیزی که کاملاً خلاف عقل است، وارد دانشگاهها شده است. امیدواریم نظام پزشکی بتواند این موضوعات را مدیریت کند.
تسلط بر علم، رمز اقتدار جهانی
ما واقعاً فقط با علم میتوانیم پیشرفت کنیم؛ با حرف و ادعاهای بیپایه، مسیر توسعه طی نمیشود. برای مثال، امروز در جهان حدود ۱۴ میلیون یهودی و یکونیم میلیارد مسلمان زندگی میکنند. با این حال، در حوزه علم و فناوری، یهودیان در بسیاری از زمینهها پیشتاز هستند. شرکتهایی مانند گوگل، زیرساختهای اینترنت و بسیاری از مؤسسات اقتصادی، فناوری و پزشکی معتبر جهان، تحت مدیریت یا تأثیر افراد یهودیاند. یهودیان تاکنون بیش از ۱۰۰ جایزه نوبل دریافت کردهاند؛ در حالی که در میان کل جمعیت مسلمانان، تنها یک مورد جایزه نوبل علمی ثبت شده که آن هم متعلق به فردی از پاکستان است.
این تفاوت چشمگیر بهروشنی نشان میدهد که دلیل قدرت و نفوذ یهودیان در ساختارهای کلان کشورهایی مانند آمریکا و اروپا، تسلط آنها بر علم و دانش است. امروز بخش بزرگی از اقتصاد جهان در اختیار آنهاست و حتی در ساختارهای سیاسی، مانند پارلمان آمریکا، حمایت آنها نقش تعیینکنندهای دارد، چرا که منابع مالی و سرمایهگذاریهای اصلی در اختیار آنهاست.
تسلط علمی؛ تنها مسیر رقابت در میدان قدرت
این نشان میدهد که اگر ما واقعاً میخواهیم با حتی اسرائیل مقابله کنیم، باید بر علم مسلط شویم. منظور از علم، فناوری روز و تکنولوژیهای نوین است. برای نمونه، در همین جنگ اخیر، تنها بخشی که ما در آن پیشرفت علمی واقعی داشتیم، حوزه موشکی بود. خوشبختانه این فناوری در اختیار سپاه قرار داشت؛ نهادی که با دریافت بودجه مناسب توانست پیشرفتهای چشمگیری در حوزه موشک داشته باشد. واقعیت این است که اگر موشکهایی که از سوی سپاه شلیک شد وجود نداشتند، امروز با مشکلات جدی مواجه بودیم. همین موضوع باعث شد که در برابر یک مصاف سنگین، نهتنها شکست نخوریم، بلکه بهنوعی پیروز شویم. این تنها یک نمونه است. اما آنچه اهمیت دارد این است که حتی یک گام علمی در یک حوزه مشخص، میتواند نتایج سرنوشتسازی داشته باشد.
ورود شبهعلم به دانشگاهها، تهدید جدی برای آینده پزشکی
با این حال، وضعیت امروز دانشگاهها بهویژه دانشگاههای علوم پزشکی نگرانکننده است. ورود شبهعلم به ساختار دانشگاهی، اثرات مخرب گستردهای بر جای خواهد گذاشت و در درازمدت میتواند روند پیشرفت علمی در پزشکی را متوقف کند. وقت آن رسیده که مسئولان کشور این هشدار را جدی بگیرند. ما بارها این موضوع را با وزارت بهداشت، نظام پزشکی و سایر نهادهای مسئول در میان گذاشتهایم. ایران از نظر نیروی انسانی، یکی از بهترین استعدادها را در اختیار دارد؛ استعدادهایی که حتی با امکانات محدود، قادر به تحقق پیشرفتهای مهم علمی هستند.
پیشنهاد من برای نظام پزشکی روشن است: با همکارانی که در حوزه طب سنتی فعالیت میکنند گفتوگو شود، برای اقناع آنها تلاش شود و مسیر تبلیغ روشهای فاقد پشتوانه علمی متوقف گردد. واحدهایی که امروز بهنام طب سنتی در دانشگاهها فعالاند، موجب شرمندگی نظام آموزش پزشکی کشور هستند. این ساختارها باید تعطیل شوند و نظام علمی کشور باید به مسیر علم مبتنی بر شواهد بازگردد. تنها در این صورت است که میتوان در همه ابعاد زندگی، مسیر توسعه واقعی را پیمود.