پزشکان سوگند میخورند کارشان را درست انجام دهند، نه مجانی
بازنشر مصاحبه اختصاصی سپید با محمدحسین ماندگار در تاریخ 10 شهریور 1395
ماندگار اولین پیوند موفق قلب در ایران را سال 72 انجام داد و نامش را در تاریخ پزشکی ثبت کرد. او حالا از پس تمام این سالها همراه با تیم حرفهایاش 220 پیوند قلب انجام داده است و همچنان در آستانه 62سالگی سه روز هفته در بیمارستان شریعتی و سه روز در بیمارستانهای دی و کسری جراحی میکند. او در مورد حجم زیاد کار و عملهای هر روزهاش میگوید: «شغل پزشکی به نظر من از قانون همه یا هیچ پیروی میکند. لااقل در رشتههای جراحی و خصوصا در جراحی قلب، این قانون صادق است. ما دیگر حق انتخاب نداریم. اگر بخواهی وقتت را تقسیم کنی، باید از این دور خارج شوی یا باید تمام وقت و انرژیات را روی این کار بگذاری یا کاملا بروی کنار.» حالا مردی ساده و صمیمی روبرویم نشسته است متقاوت تر از آن چیزهایی که از او شنیده بودم.
این مصاحبه در کمتر از یک ساعت و با استرس بیماران منتظر انجام شد و تمام تلاشم برای ادامه مصاحبه به نتیجه نرسید ولی آن چیزی که من دیدم مردی بود که تا به حال 220 زندگی به بیماران در انتظار مرگ بخشیده بود و البته تعداد بسیار زیادی نیز با جراحیهای او از خطر مرگ جسته بودند.
قبل از مصاحبه شنیده بودم که میگویند او ثروتمندترین پزشک ایران است. اما او میگوید این حرفها فقط شایعه است. من بارها بیماران بیبضاعت را مجانی عمل کردم و نمیدانم این حجم از شایعات درباره من، ثروتم و سلامتیام چرا مطرح میشود.
سپید: برای ماندگار شدن در دنیای پزشکی باید چه کار کرد؟
آدم باید پشتکار داشته باشد. اول هدف و بعدش هم پشتکار و پشتکار و پشتکار. البته امکانات و شرایط زمانی و مکانی هم ممکن است به آدم کمک کند.
سپید: برای شما کدام تاثیر گذارتر بود؟
هر دو. هم پشتکار بود و هم شرایط و اینکه ما استادها و الگوهای خوبی داشتیم
سپید: اگر بخواهید در این مصاحبه فقط از یکی از آن استادهای تاثیر گذار نام ببرید، آن یک نفر کیست؟
من از دو نفر اسم میبرم: پروفسور معصومی و دکتر عمیدی. این دو نفر، استادانی بودند که در دوران دانشجویی برای من و خیلی دیگر از دانشجویان آن زمان، سمبل بودند و ارزش و احترامشان خیلی زیاد بود. البته خیلیهای دیگر هم بوده و هستند که ارزش و احترام فوقالعادهای داشتند و مثل این دو نفر، سمبل بودند اما برای من، این دو نفر خیلی تاثیرگذارتر از بقیه بودند.
سپید: کار بسیار سخت و پیچیدهای دارید، تا حالا برایتان پیش آمده که در یکی از سختیهای کار، اصلا از پزشک بودن خودتان پشیمان شده باشید؟
بله، گاهی پیش میآید که مریض زیر دست آدم، مشکلی پیدا میکند و از مسیر طبیعی جراحی خارج میشود و. .. آن موقع، پشیمان شدن که سهل است، من در چنین مواقعی آرزوی مرگ میکنم. گاهی با خودم میگویم که کاشکی اصلا امروز از خانه نیامده بودم بیرون و... بله، این چیزها پیش میآید.
سپید: کم یا زیاد؟ یعنی مورد خاصی هست که بیشتر در ذهنتان مانده باشد؟
نه، کم نبوده و طبیعتا مورد بهخصوصی هم در ذهنم نیست، یعنی بیشتر از یکی دو مورد است.
سپید: آن روی سکه، چطور؟ وقتی جان یک انسان را نجات میدهید، وقتی قلبش را به او برمیگردانید، آنوقت چه؟
خب، من شاکرم. من هر روز خدا را شکر میکنم که چنین محبت و توجهی به من کرده است. شانس کمی نیست که آدم بتواند به انسانهای دیگر کمک کند. هر چقدر هم که این کمک، کم و کوچک باشد باز هم ارزشمند و بزرگ است. من خدا را شکر میکنم.
سپید: جراحیهای شما معمولا چقدر طول میکشد؟
به طور متوسط، هر کدام از جراحیهایم از شروع عمل تا خروج بیمار از اتاق عمل، بین 3 تا 4 ساعت طول میکشد. البته عملهای طولانیتری هم هستند که مثلا 5 یا 6 ساعت طول میکشند.
سپید: شما روزی چند جراحی دارید؟
در مراکز دانشگاهی، روزی یک یا دو عمل که البته بنده 3 روز در هفته به این مرکز دانشگاهی (بیمارستان شریعتی) میآیم. در مراکز خصوصی هم، به هر حال، روزانه همین تعداد یا بیشتر از این جراحی داریم.
سپید: پزشکی همه زندگیتان را پر کرده؟
بله، شغل پزشکی به نظر من از قانون همه یا هیچ پیروی میکند. لااقل در رشتههای جراحی و خصوصاً در جراحی قلب، این قانون صادق است. ما دیگر حق انتخاب نداریم. اگر بخواهی وقتت را تقسیم کنی، باید از این دور خارج شوی یا باید تمام وقت و انرژیات را روی این کار بگذاری یا کاملاً بروی کنار.
سپید: هنوز هم موقع جراحی، استرس دارید؟ اصلاً تا حالا موقع جراحی، استرس داشتهاید یا نه؟
بله، صد در صد. من هنوز هم که هنوز است، وقتی یک مشکلی در مسیر جراحیام پیش میآید یا وقتی که عمل از مسیر طبیعیاش خارج میشود، ضربان قلبم بالا میرود و شاید دور و بریهایم بگویند که فلانی رنگ و رویش پریده و . . .
سپید: اولین جراحی قلب که خودتان مستقلاً انجام دادهاید، یادتان هست؟
بله، اتفاقاً این یکی را خوب یادم هست. پسر بچهای بود که بین دو دهلیزش یک سوراخ داشت و من آن موقع سال اول جراحی قلب بودم. البته عمل سادهای بود ولی خیلی برایم خاطرهانگیز و ارزشمند است. یادم است که استادم، پروفسور عاملی، هم کنارم بودند تا اگر من با مشکلی مواجه شدم، به من کمک کنند.
سپید: نتیجه آن عمل را هم یادتان هست؟
بله، نتیجهاش خوب بود. با وجود کمبود امکاناتمان نتیجه عمل، خوب بود.
سپید:از میان نزدیکانتان هم تا به حال، کسی را عمل کردهاید؟
نه، عمل نکردهام و اصلاً توصیه هم نمیکنم این کار را. به نظرم چندان خوب نیست که یک پزشک، کسی را از میان خویشاوندان یا نزدیکانش، عمل و حتی درمان کند، البته به جز موارد اورژانسی.
سپید: چرا؟
خب، تجربه نشان میدهد که آدم میتواند برای دیگران، پزشک بهتری باشد تا برای نزدیکانش. معمولاً در چنین مواردی، اشتباهات پزشکی بیشتر اتفاق میافتد.
سپید: شما هر سال، چند فوق تخصص تربیت میکنید؟
در بخش خودمان، ما هر سال به 2 فوق تخصص آموزش میدهیم ولی در ایران، به طور کلی، هر سال 15 تا 16 فوق تخصص جراحی قلب بیرون میآید.
سپید:خارج از ایران هم جراحی و تدریس میکنید؟
نه، به هیچ وجه. من فقط در همان دورانی که در انگلستان آموزش میدیدم، در آن کشور عمل میکردم ولی بعدش دیگر نه.
سپید: پیشگامان این جراحی در ایران چه کسانی بودند؟
دکتر هیات، دکتر تربیت، پروفسور راستان، دکتر دانشور، پروفسور عاملی، مرحوم دکتر مبرهن، دکتر منوچهر رهبر، دکتر کاظمی و پروفسور عدل. البته پروفسور عدل، خیلی وقت پیش، جراحی قلب بسته را شروع کردند و در سالهایی که اصلاً هیچ تخصصی در میان نبود، ایشان این عملها را انجام میدادند.
سپید: شما با هیچکدام از این اساتید، هم دوره نبودید؟
هم دوره که نه، ولی برخی از این اساتید، استاد مستقیم من بودند. مثلاً آقای پروفسور عاملی، مرحوم دکتر مبرهن و دکتر منوچهر رهبر که دو نفرشان الآن در قید حیاتند و من تا آخر عمرم به زحمات و آموزشهای این اساتید مدیونم. مرحوم دکتر مبرهن هم جراح بسیار قابل و برجستهای بودند که متاسفانه فوت کردند و از حضورشان محروم شدیم.
سپید: آن دو استاد دیگر را که در قید حیاتند، هنوز میبینید؟ ارتباطی با هم دارید؟
بله، در کنفرانسها، در جلسات و . . . گهگاه میبینمشان و خدمتشان میرسم.
سپید: فکر میکنید این امکان وجود دارد که در آینده، درمانهای دارویی بتوانند جایگزین جراحی قلب باز بشوند؟
بله، درمانهای دارویی اساساً درمانهای وسیعی هستند و در آینده دور هم احتمالاً تمام بیماران قلبی از همین طریق تحت درمان قرار میگیرند. در حال حاضر هم بیشتر بیماران قلبی، بیمارانی هستند که به درمانهای دارویی جواب میدهند. تعداد کمی از بیماران قلبی، کاندید روشهای تهاجمی نظیر آنژیوپلاستی و استنت هستند یا روشهایی برای باز کردن دریچهها به شیوه غیرجراجی که ما به آنها میگوییم: کاردیولوژی مداخلهای و بالاخره و در شرایطی که هیچکدام از این روشها جوابگو نباشد، مریض باید تحت جراحی قرار بگیرد.
سپید: شما راهکاری برای این لیست انتظاری که در بیمارستانهای دولتی برای جراحی قلب وجود دارد و بیماران گهگاه مجبور میشوند برای یک جراحی، چند سال منتظر بمانند دارید؟
حقیقت این است که الآن با توجه به امکاناتی که فراهم شده، این لیست انتظار خیلی کم است. حتی در بیمارستانهای دولتی هم دیگر مثل گذشته نیست. در گذشته، گاهی اوقات مریض مجبور میشد 5 سال در لیست انتظار بماند. عمدتاً هم در خصوص بیماران مبتلا به بیماریهای مادرزادی قلب، مشکلاتی وجود داشت که آن هم با توجه به شرایط کنونی، انتظار به کمتر از دو سه ماه رسیده و در بعضی مراکز هم اصلاً هیچ انتظاری وجود ندارد. یک مقداری لیست انتظار برای بیماران عروق کرونری داریم که آن هم با توجه به تعدد مراکز و فراوانی جراحان متخصص، خیلی کمتر شده و حتی میشود گفت که از بین رفته است.
سپید:مرگ و میر بیماران هم نسبت به گذشته، کمتر شده یا نه؟
بله، البته. اوضاع نسبت به گذشته، خیلی بهتر شده و همانطور که در فرد فردمان از صورت ظاهر تا طرز تفکرمان تغییراتی به وجود آمده، پزشکی هم تغییراتی داشته و طب ما هم خیلی پیشرفت کرده است. قاعدتاً هم چنین بهبودی باید اتفاق میافتاد. غیر قابل پیش بینی نبود.
سپید:به آنهایی که در لیست انتظار جراحی قلب هستند، معمولاً چه توصیههایی میکنید؟
خب، آنهایی که در لیست انتظارند، طبیعتاً باید بیشتر احتیاط کنند و مراقب رژیم غذاییشان باشند، داروهایشان را مرتب بخورند، آرامش فکری داشته باشند، از فعالیتهای سنگین اجتناب کنند و . . . تا اینکه نوبت عملشان برسد.
سپید:به آنهایی که جراحی میشوند، چطور؟ توصیههایتان به آنها چیست؟
بیمارانی که جراحی میشوند باید یک دوره بازتوانی یا نوتوانی را پشت سر بگذارند تا بتوانند به راحتی به زندگی و کار و فعالیت برگردند. بسیاری از این افراد بعد از عمل دچار افسردگی میشوند و به این نوتوانی و بازتوانی احتیاج دارند تا بتوانند به محیط خانواده و جامعه برگردند. متاسفانه ما چنین مراکزی را در کشورمان کم داریم. این مراکز میتوانند کمک کنند که بیماران ما کانالیزه شوند تا بتوانند مثل گذشته و حتی بهتر از گذشته به زندگی برگردند. درمانهای دارویی، کنترل قند و فشار خون، قطع سیگار و کنترل سایر عوامل خطرساز بیماریهای قلبی هم کمک میکند تا این بیماران هر چه زودتر سلامتشان را به دست آورند.
سپید:این درست است که میگویند سن بیماریهای قلبی در ایران پایین آمده؟
متاسفانه، بله. صحت دارد. سن بیماریهای قلبی در کشورمان خیلی پایین آمده. در گذشته همچنین چیزهایی کمتر میدیدیم که اوضاع قلب یک جوان آنقدر وخیم بشود که به جراحی احتیاج پیدا کند اما اخیراً سن بستری در CCU پایین آمده و اتفاق دیگری هم که افتاده، این است که خانمها خیلی بیشتر از گذشته به بیماریهای قلبی دچار میشوند.
سپید: یعنی بیشتر از آقایان؟
نه، بیماریهای قلبی کلاً در آقایان شایع تر از خانمها است اما خانمها نسبت به گذشته، بیشتر به بیماری های قلبی دچار میشوند.
سپید: چرا؟
راستش دلیل علمی و مستندی که من بخواهم به شما ارائه کنم، واقعاً وجود ندارد. یعنی بررسی علمی و دقیقی در این زمینه انجام نشده ولی میشود حدس زد که به خاطر شیوع عوامل خطرسازی نظیر سیگار، کمتحرکی و استرسهای زندگی ماشینی و حتی رواج مصرف تنقلات مضری که در زندگی شهری، شایع شده و . . .
سپید: تنقلات؟ یعنی این هم موثر است؟
بله، ریشه بیماریهای قلبی برمیگردد به دوران کودکی و حتی نوزادی. یعنی نوع تغذیه در دوران کودکی و حتی نوزادی نمیتواند بیتاثیر باشد.
سپید: این عشق و پشتکار شما هم ریشه در کودکیتان دارد؟
کودکی من چه اهمیتی دارد.ما در جامعه پزشکی آنقدر چالشهای مهمتری داریم که زندگی من اهمیتی ندارد.
سپید: بحثی که بر میگردیم به دوران کودکی شما برای من از این جهت مهم است که یک کودک چگونه رشد میکند که امروز میشود چهرهای به نام دکتر ماندگار ؟
این مباحث از نظر من چندان اهمیت ندارد.هر چند شما درست میگویید اما به عقیده من بنده در جایگاهی نیستم که بخواهم از خودم تعریفی بکنم . شما کار ارزندهای میکنید که زندگینامه بزرگان را دنبال میکنید و به چاپ میرسانید.درست است اشخاصی هستند که در دنیا تغییر و تحولات بزرگی ایجاد کردهاند، مانند ادیسون .بهحق که زندگی این افراد هر ثانیهاش درسی بزرگ است، ولی من خودم را در چنین جایگاهی نمیبینم و فکر میکنم جامعه پزشکی ما در حال حاضر مسائل خیلی جدیتر دارد. شما الان از یک روزنامه تخصصی پزشکی آمدید من معتقدم ما در جامعه با مسائل مهمتری مواجه هستیم.
سپید: مثلاً چه مسائلی ؟
رفتار ما به عنوان کادر درمان و رفتار مردم نسبت به ما مسائل مهمی هستند که باید روی اینها کار شود و شما عزیزانی که دست به قلم هستید باید روی این مسائل کار کنید و آنها را منعکس کنید که در جامعه ما انعکاس داشته با شد. رفتارهای ما نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده است.خود شما شاهد هستید که جامعه ما با ده سال پیش چه قدر فرق کرده است. زمانی که من کار حرفهای خودم را شروع کردم اوضاع خیلی با امروز متفاوت بود و متاسفانه روابط ما رو به سرازیری میرود.
سپید: شما چند سال پیش اولین عمل پیوند را انجام دادید؟
بیست و سه سال پیش، سال 72
سپید: تا کنون چند پیوند انجام دادهاید؟
ما در بیمارستان یک تیم هستیم که عمل پیوند را انجام میدهیم .اوایل خودم بودم اما اکنون به کمک این تیم عملها را انجام میدهیم که در مجموع 220 عمل پیوند انجام شده است البته فقط در بیمارستان شریعتی.
سپید: در کارنامه کاریتان چند عمل پیوند انجام دادهاید؟ آیا در جای دیگر هم این عمل انجام شده است ؟
نه . عمل پیوند فقط در دانشگاه انجام میشود مجوزهای انجام پیوند فقط مربوط به دانشگاههای علوم پزشکی است و همه جا اجازه انجام این عمل را ندارند و در بخشهای خصوصی امکان پذیر نیست. مسئله فقط این نیست که ما به لحاظ تکنیکی قادر به انجام این کار هستیم بلکه عضو باید دراختیار شما قرار بگیرد، عضو در اختیار همه جا قرار نمیگیرد. پیوندعضو باید در جایی انجام شود که هم از نظر علمی و هم از نظر اقتصادی و بضاعت فرد متقاضی ممکن باشد و هزینهها نباید برای مریض بالا باشد این کارها باید در دانشگاهها انجام شود و زیر نظر دانشگاه و دولت که تمام این روند دولتی باشد وبخش تامین اجتماعی و دولتی بتواند انجام دهد.
سپید: آماری از این 220 پیوند دارید که چند پیوند موفق و چند پیوند ناموفق بوده است؟
این افراد در ابتدا برای ماهها حالشان خوب است اما به تدریج و به مرور زمان و بر اثر گذشت عمر عوارض گوناگون و عجیب و غریبی پیدا میکنند. مثل عفونتها چون سیستم ایمنی آنها را عوض میکنیم دچار مشکل میشوند.سرطانها و پیدایش سرطان غدد لنفاوی و لوسمی و...
سپید: با توجه به عوارضی که گفتید چه اصراری به انجام پیوند است ؟
به طور متوسط حدود 50 درصد پیوندهای پس از چندسال فوت میشوند. پیوند به معنای تعویض قطعه یا باطری ماشین نیست. پیوند زمانی انجام میشود که دیگر راهی برای درمان وجود ندارد. در واقع پیوند آخرین راه علاج است. برخی از افراد متاسفانه رجوع میکنند و بر این باور غلط هستند که آقای دکتر اگر میشود این عضور را پیوند بزنید! پیوند مشکلات خودش را دارد و برای هرکسی قابل انجام نیست.
سپید: شما می دانید چند جراح هستند که مانند شما عمل پیوند انجام میدهند؟
تمام دانشگاههای بزرگ کشور در حال حاضر عمل پیوند را انجام میدهند.
سپید: ممکن است بیماری پیش شما بیاید وشما بخاطر مسائل مالی عمل غیر ضروری پیوند برای او انجام دهید؟
این عمل در کل برای ما به عنوان جراح مجانی است و به همین دلیل در دانشگاه انجام میشود وسالهاست که تیم ما به عنوان شروع کننده پیوند، هیچ وجهی از دانشگاه و از هیئت امنا حتی در زمانی که حمایت کننده بودند، دریافت نکرده. بعداً دولت برای اینکه تشویق کند همه تیم درمانی(برای اینکه این عمل ساعت مشخصی ندارد شب، روز،عید و ... شما نمیتوانید بگویید کی و چرا عضو آماده است دهنده آماده است )تعرفهای را گذاشتند مثل پیوند کبد، کلیه و ...
سپید: میتوانم بپرسم الان این تعرفه چه مقدار است ؟
الان اگر اشتباه نکنم برای کل تیم پیوند حدود 500 k جراحی است در دانشگاه حدود 20 میلیون تومان که حدود 100 تا 150 kی آن به جراح میرسد که به اندازه یک عمل جراحی ساده قلب است.
سپید: آیا طرح تحول سلامت کمکی به روند بهداشت کشور کرده است ؟ در کل با این طرح موافق هستید؟
بله .البته این طرح انتقادهای زیادی دارد.اما من معتقدم این طرح به بیمارانی که دسترسی به خدمات درمانیای که پیچیده و گرانقیمت بود نداشتند، کمک زیادی کرده است.البته بار بسیاری بر دوش دولت و بیمهها گذاشته است.به هر حال هر طرحی خوبی و بدیهایی دارد ولی به بیماران صددرصد کمک کرده است ولی در کنار این طرح که من موافقم طرح کاملاً خوبی بود، روش برخورد با سیستم درمانی یعنی پزشک ، پرستار به عنوان یک خلافکار برخورد شد و باعث شد که اعتماد مردم به کل به سیستم درمانی از بین رفت.
سپید: یعنی این طرح باعث این بی اعتمادی شد؟
نه این طرح، بلکه رفتاری که در کنار این طرح شکل گرفت.متاسفانه برخورد وزراتخانه و افراد و مسئولین در این رابطه با سیستم درمانی مملکت باعث شد اعتمادی را که طی سالیان به سیستم درمان وجود داشت از بین برود.سیستمی که سالهای سال بود کار خودش را انجام میداد.مملکتی که با وسعت یک میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع و با جمعیت حدود 80 میلیون نفرکه گوشه و کنار آن 2هزار متر طول پرواز دارد ، مملکتی با این وسعت چه قدر نیاز به خدمات درمان دارد؟ مشخص است که اگرمملکتی با این وسعت را زیر ذرهبین ببرید هر کجا باشد (در مقایسه با کشورهای دیگر و از نظر وسعت بسیار متفاوت است اما از لحاظ جمعیت تقریباً یکسان هستیم) قطعاً نواقصی پیدا میشود.
سپید: یعنی شما معتقد هستید که وسعت یک کشور بر کیفیت درمان اثر میگذارد؟
بله شما باید بتوانید این سیستم درمانی را به اقصی نقاط کشور برسانید. شما چه طور میتوانید به روستاها برسید؟ با همان کیفیت که در تهران به دست مردم میرسد؟
سپید: شما به اخلاق پزشکی در جامعه پزشکی چه نمرهای میدهید؟
نمره خوبی میدهم. من نمیتوانم بگویم کاستی و قصور پزشکی وجود ندارد.من نمیتوانم بگویم خطای پزشکی و به عمد داریم .
سپید: شما این خطاها را تا چه حد طبیعی می دانید؟
همه جای دنیا خطا وجود دارد.تصادف رانندگی در همه جا هست اما درایران بیش از هر جای دیگری اتفاق میافتد پس اینجا مشکل وجود دارد و باید این را زیر سوال ببریم و برطرف کنیم. اما الان بیش از حد معمول خطاهای پزشکی را زیر سوال میبریم و بزرگ میکنیم.
سپید: شما علت را در چه میبینید؟
من فکر میکنم سیاست غلط مسئولین است که این راه را پیش گرفتند ودر کنار طرح تحول سلامت پیش آمد.
سپید: زیرمیزی میگیرید؟
ما زیر میزی نمیگیریم.اولاً که زیرمیزی به گفته خود مسئولین وزارت بهداشت زاییده عدم توجه به اصلاح تعرفهها برای سالیان سال بود.من سال 1369 وقتی ازانگلیس و امریکا برگشتم تعرفه درمانی تا همین چند وقت پیش همان بود.شما ببینید از آن سال تا کنون تعرفه تمام خدمات و مشاغل تغییر کرده است؛ مثلاً تعرفه سلمانی یا یک پرس چلوکباب چقدر بیشتر شده است . این مشکل ناشی از برخورد غلط مسئولین قبلی بود که درمان مردم را به امان خدا رها کرده بودند.این تقصیر همه سیستم درمانی بود.تقصیر شخص خاصی نبود.
سپید: شما تایید میکنید یک پزشک خارج از تعرفه مبلغی بگیرد،به دلیل اینکه زندگیاش تامین نمیشود؟
ببینید قیمت هر سرویس که از جامعه میگیرید طی این سالها چندین برابر افزایش پیدا کرده؟ چه طور توقع دارید که یک پزشک با همان تعرفه قبل خدمات ارائه بدهد؟ چرخه معیوبی بود که به آن اجازه رشد دادیم.
این چرخه معیوب فقط دامنگیر حوزه پزشکی شده است و جو روانی که در پی آن علیه پزشکان به وجود آمده است.البته این اعتمادی و حرمتی است که از بین رفته است. مگردین ما تاکید نکرده است که حرمت و احترام افراد را نگه دارید؟ غیراز این است که پزشک خدماتی را برای سلامتی ما ارائه میدهد؟ مگر همین پزشکها نبودند که در خط مقدم جبههها داوطلبانه رفتند و خدمت کردند و حتی از جانشان هم گذشتند وسالهای سال خدمت کردند.. به هر حال در همه صنوف اعم از قاضی، پرستار، فروشنده، سیاستمدارو...کسانی هستند که پایشان را از خطوط تعیین شده فراتر میگذارند و احتمال خطا وجود دارد، ما نمیتوانیم منکر خطا بشویم اما در کل جامعه پزشکی همگام و همسو با جامعه بوده است.
سپید: آیا فکرنمیکنید همکارانتان توقعات مالی زیادی از شغلشان دارند و همین باعث پررنگتر شدن بحث زیرمیزی میشود.چراکه آنها میخواهند ماشین مدل بالا و منزل آنچنانی داشته باشند؟
در همه دنیا مردم تحصیل میکنند در هررشتهای کامپیوتر، صنعت، ساختمانسازی و... همه اینها میروند برای اینکه زندگی راحتتر و مرفهتری داشته باشند.
سپید: اما یک مهندس کامپیوتر قسم نمیخورد اما پزشک قسم میخورد.
سوگند میخورد که کارش را درست انجام دهد، سوگند نمیخورد که مجانی کار کند
سپید: اگر پول و مادیات پررنگتر شود چه میشود؟ دکتر یلدا حرف قشنگی میزند :« من در تمام این سالها سعی کردم مریضم را به شکل کیف پول نبینم» نظر شما چیست؟
استاد یلدا پیغمبر ماست.افردای که شما مثال میزنید به تعداد انگشتان دست هستند. مثل رهبران مذهبی ما ارزشمند هستند.اینها افراد کم و نایابی هستند که حرفشان قلمشان و هر جملهشان اعتبار دارد یعنی باید به اینها احترام گذاشت.ما باید صحبت استاد یلدا را درنظر بگیریم و ضوابط و قوانینی داشته باشیم. قانون باید در جامعه حاکم باشد این قانون باید برای من پزشک و همه افراد جامعه یکسان باشد.متاسفانه در سالهای گذشته یک آنارشیسم بر کل جامعه حاکم شده است با اتفاقاتی که سالهای گذشته اتفاق افتاده است حالا باید قانونمدار باشیم.
سپید: شما افق روشنی برای جمع شدن حاشیههای پزشکی در جامعه یا همین طرح تحول سلامت میبینید؟آیا طرحی در ذهن دارید که بشود به این طرح کمک کرد؟
بله. با فشار و کنترل و ضابطهمند کردن. همیشه که نمیشود با چوب و چماق کار را پیشبرد ولی با ارائه خدمات بهتر میشود، البته منظورم دفترچه خدمات درمانی نیست بلکه نحوه ارائه خدمات است که هم برای مریض راحت،ارزان،قابل دسترس باشد و هم برای کسی که خدمت ارائه میدهد.فقط پزشک نیست که پیراپزشک،پرستارو...هم هستند و در کل باید خدمات دهنده و هم خدمات گیرنده را درنظر بگیریم.
سپید: چه طور شد که پیوند را انتخاب کردید؟
پیوند را انتخاب نکردم.وقتی رفتم دوره دیدم میخواستم تمام نقاط ضعفی که اینجا دیده بودم را پر کنم. پیوند هم یکی از کارهایی بود که میخواستم نقاط ضعفش را برطرف کنم.این کاری بود که باید در کشور انجام میشد.
سپید: شما چه سالی متوجه این ضعف شدید؟
سال 66 از ایران رفتم و بعد هم رفتم آمریکا.تمام این سالها تمام نقاط اعم از پرستاری مراقبت ویژه و ... را نکته برداری میکردم تا بتوانم نقصهایی که در درمان و بخش جراحی داریم را پرکنم
سپید: چند سال خارج از کشور بودید؟
3 سال
سپید: شما دانشگاه تهرانی بودید؟
بیمارستان امام بودم، جراحی قلب را آنجا خواندم با یکسری از همکاران هم جراح و هم متخصصان قلب در شهرهای مختلف این تفکر بود که بروند آنجا آموزش ببینند و برگردند
سپید: چرا برگشتید؟
بنا نبود برنگردم
سپید: فکر نکردید آنجا زندگی بهتری خواهید داشت؟
نه. اینجا هم زندگی من خوب و عالی بوده و من راضی هستم.
سپید: زمان جنگ کجا بودید و چه کاری انجام میدادید؟
من زمان جنگ جراح بودم از سالهای اول دوره جراحی همراه تیمهای اضطراری میرفتم در جبهه.خیلی هم خوشحالم که توانستم در آن مقطع کمک کنم.
سپید: کدام جبههها حضور داشتید؟
همه جبههها بودم.غرب، جنوب
سپید: استاد مورد علاقهتان در دانشگاه چهکسی بود؟
بیشتر با متخصصین قلب در دانشگاه ارتباط داشتیم.پروفسور معصومی که همه خیلی خیلی عاشقش بودند
آن موقع پزشکها و استادها خیلی ارج و قرب بیشتری نسبت به الان داشتند.
استادی یه چیز رویایی بود.وقتی استادی میآمد خیلی به او احترام میگذاشتیم.
سپید: کدام واحد درسی را بیشتر از همه دوست داشتید؟
من قلب را خیلی دوست داشتم و بعداش هم جراحی ، زنان و زایمان و اطفال اولویتهای من بودند.
سپید: تعداد ساعات تدریس شما در حال حاضر در دانشگاه چقدر است؟
برای دانشجویان پزشکی خیلی کم تدریس دارم ، در حد یک جلسه در شش ماه برای آشنایی با جراحی قلب برای دانشجویان پزشکی دارم .
ولی با دانشجویان جراحی قلب دائم در تماس هستم و کار اصلیام تربیت جراح قلب در سطح فوق تخصص جراحی قلب است.
حمیده طاهری