روزنامه سپید | اخبار 9 | 13 مهر 1394 | لینک خبر:
sepidonline.ir/d5892
«پزشک دهکده» از اولین آثار کافکاست که مستقیما از آلمانی به فارسی ترجمه شده است. این کتاب سالهای سال - از ۱۳۶۱ تا ۱۳۸۷ ـ تجدید چاپ نشد و مخاطبان بسیاری از لذت مطالعه آن محروم ماندند. داستانهای این کتاب، توسط مترجمان مختلف، بارها و بارها به فارسی برگردان شدهاند. با وجود این، لذت مطالعه«پزشکدهکده» با ترجمه بسیار خوب و دقیق دکتر «فرامرز بهزاد» خواندنیتر است.
مخاطبانی که تا به حال داستانی از کافکا نخواندهاند، احتمالا، در نظر اول، «پزشکدهکده» را بسیار پیچیده و دیریاب و چه بسا غیرقابل فهم، خواهند یافت. باید در نظر داشت که آثار کافکا در واقعیت درونی خود میگذرند و معنا مییابند و کوشش برای ادراک آنها با واقعیات بیرونی راه به جایی نخواهد برد. داستانهای «پزشکدهکده» مملو از شخصیتها و اتفاقات فراواقعی و خیالی است. حتی رئالیستیترین آنها ـ «بازدیدی از معدن» ، «یازده پسر» و «قتل برادر» ـ هم در فضاهایی بسیار خاص میگذرند و به خواننده گوشزد میکنند که نباید با آنها همچون یک داستان رئالیستی محض برخورد کند و آنها را در چارچوب داستانهای کلاسیک به داوری بنشیند. نکتهای که در آن شکی نیست این است که حتی کسانی که موفق به برقراری ارتباط با نوشتههای کافکا نمیشوند و آنها را دوست نمیدارند از مواجهه با دنیای عجیب و غریب و خاص کافکا لذت میبرند و مدتی طولانی داستانهای او را فراموش نخواهند کرد.
ارائه خلاصه از داستانهای کوتاه کافکا در «پزشک دهکده» کاری است عبث. فقط باید آنها را خواند تا جزییات دقیق و بینظیرشان را درک کرد و بتوان راهی به درونمایهها و معانی عمیق مستتر در آنها جست. البته، اگر بتوان جست! نکتهی مهم دیگر در برخورد با داستانهای «پزشک دهکده» ـ و بهطور کلی، نوشتههای کافکا ـ این است که آنها، همچون ماهی که از میان انگشتان دست میلغزد، از تفسیر میگریزند و این پارادوکسی است که ضلع دیگر آن تفسیرپذیری بیپایان نوشتههای کافکا را شکل میدهد. هرگونه تلاش برای ارائه تفسیر قطعی از داستانهای کافکا ارزش آنها را پایین میآورد، زیرا: «موضوعی واحد را میتوان از زاویههای مختلفی دید، مثلا سیب: از نگاه پسربچهای که گردن کشیده تا به سیب روی میز نگاهی بیندازد و از نگاه صاحب خانه که سیب را برمیدارد و به دست میهمان میدهد.»