روزنامه سپید | اخبار 10 | 16 آذر 1394 | لینک خبر:
sepidonline.ir/d5107
گلنار با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکند. روزی به کنار چشمه میرود تا آب بیاورد. باد دستمال آبی او را که یادگار مادرش است، با خود میبرد. گلنار در پی دستمال به جنگل میرود و راه را گم میکند و گرفتار خالهخرسه میشود. خرسها او را برای انجام کارهای روزانه و پختن کلوچه پیش خود نگه میدارند. پدربزرگ و مادربزرگ به کمک اهالی به دنبال گلنار میگردند، اما او را نمییابند. خاله قورباغه خود را به گلنار میرساند و باهم نقشهای برای فرار میکشند. گلنار به خرسها میگوید به شرطی پیش آنها میماند که یک سبد بزرگ کلوچهی دستپخت او را برای خانوادهاش به روستا ببرند. خرسها میپذیرند. گلنار در سبد کلوچه پنهان میشود و بدین ترتیب همراه خرس به خانهشان بازمیگردد. شاید از خودتان بپرسید ضرورت نوشتن خلاصهای از فیلمی که بسیاری از دهه شصت و هفتادیها با آن خاطره دارند در این مطلب چیست. بهانه این گزارش خبری است که چند روز پیش درباره گلنار انعکاس یافت. ۲۷ سال بعد از تولید و روی پرده رفتن «گلنار»، فرشته طائرپور تهیهکننده فیلم بهتازگی مقدمات تولید قسمت دوم این اثر را فراهم کرده است.
«گلنار» در سالهایی تولید شد و اکران گردید که سینمای کودک و نوجوان ازجمله ژانرهای پرمخاطب سینمای ایران بود و شهروندان درگیر در فشارهای اقتصادی برآمده از جنگ تحمیلی در خلا رسانههای سرگرمکننده به سینما به چشم یک سرگرمیساز درجه اول نگاه میکردند. در آن روزگار آن دسته از آثاری که میتوانستند بهاندازه بزرگترها توجه کودکان را هم به خود جلب کنند بازار خوبی داشتند و «گلنار» یکی از این آثار بود. کامبوزیا پرتوی «گلنار» را بر اساس فیلمنامهای از خودش و با همکاری مستقیم فرشته طائرپور که تهیهکنندگی کار را بر عهده داشت به سرانجام رساند. نتیجه کار هم نسبتاً خوب بود و فیلم توانست توجه مخاطبان کودک را به خود جلب نموده و یکی از آثار پرفروش زمان خود باشد. این فیلم در جنگلهای ساحل جوکندان شهرستان تالش فیلمبرداری شده است. حالا نزدیک به سه دهه پس از ساخت «گلنار» فرشته طائرپور تهیهکننده فیلم، پیشتولید قسمت دوم را آغاز نموده است. در قسمت اول «گلنار» که بازیگرانی چون شهلا ریاحی، محرم بسیم، اکبر دودکار و غزل شاکری در آن حضور داشتند و فرشته صدرعرفایی و علیرضا توپچیان نیز بازیگران عروسکی بودند، ماجرای گمشدن گلنار در جنگل و اسارت او توسط خالهخرسه را میدیدیم و البته کمکهای خاله قورباغه به او برای رهایی از این اسارت. حالا اما شنیدهها حکایت از آن دارند که در قسمت دوم «گلنار»، این زندگی خاله قورباغه است که محور درام قرارگرفته است. خاله قورباغه حالا سن و سالی ازش گذشته، به دوران سالخوردگی پای گذاشته و البته مادربزرگ شده است. آنهم مادربزرگ ۱۲ نوه با خصوصیات روحی مختلف که هرکدام از آنها نیز ساکن در یک نقطه دنیا هستند. داستان «گلنار ۲» ازآنجا آغاز میشود که این نوهها برای دیدن مادربزرگشان عازم جنگل میشوند و حین این عزیمت و درنهایت حضور کنار مادربزرگ است که اتفاقات مختلفی را تجربه میکنند. در نگارش «گلنار ۲» سعی شده است به برخی ویژگیهای شخصیتی کودکان امروزی توجه شود و طائرپور که نظارت مستقیم در پروسه نگارش داشته کوشیده در قالب شخصیتپردازی نوههای خاله قورباغه تعریضهای مختلفی به حال و هوای کودکان روزگار فعلی هم بزند. آخرین کار کودک طائرپور «نخودی» بود که شش سال قبل تولیدشده و روی پرده رفت و بعدازآن طائرپور درامی کاملاً مرتبط با دنیای بزرگسالان بانام «آینههای روبرو» را تولید کرد.
مقایسه گلنار با دو رقیب قدرتمند قدیمی و جدیدش
گلنار محصول زمانی بود که وسایل تفریحی کودکان بهشدت محدود بود و البته رسانه ملی هم روزی بیشتر از ۲ ساعت برنامه کودک نشان نمیداد. در آن دوران گلنار میتوانست بهعنوان رقیبی قدرتمند برای سرگرم سازی کودکان خود را عرضه کند و موردتوجه قرار گیرد. شاید اگر بخواهیم به بررسی محصولات کودکی از آن دوران بپردازیم که در دهههای بعد هم تولید شدند و موفقیتشانهم ادامه داشت ابتدا باید به «کلاه قرمزی» اشارهکنیم و بعد «شهر موشها» که البته هردوی آنها یک تفاوت عمده با گلنار داشتند. مجموعه تلویزیونی «کلاه قرمزی» سالهاست یکی از موفقترین تولیدات در زمینه کودک و نوجوان محسوب میشود. درواقع بسیاری از کارشناسان و منتقدان حوزه کودک معتقدند این شخصیتهای عروسکی سوپراستارهای دنیای کودکان هستند که تابهحال کمتر رقیبی به خود دیدهاند. اولین حضور کلاه قرمزی در تلویزیون به دهه ۷۰ برمیگردد که او در برنامهای به نام «صندوق پست» بهعنوان مهمان حضور پیدا کرد و پسازآن، چند مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی با محوریت کلاه قرمزی ساخته شد. مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی «کلاه قرمزی» را زوج هنری ایرج طهماسب و حمید جبلی ساختهاند؛ زوج موفقی که در این سالها نبض مخاطب را در دست گرفتند و با ایدههای خلاقانهشان عده زیادی را پای تلویزیون نشاندند. این زوج موفق پیش از ساخت «کلاه قرمزی» نیز باهم همکاری مشترک در زمینه کودک داشتند و آنهم صداپیشگی در مجموعه «شهر موشها» بود.
«شهر موشها ۲» برای مخاطب کودک ساختهشده است و همه ویژگیهای فیلمهای کودکان را دارد، بااینوجود نقصهایی نیز میتوان در آن یافت. بااینوجود استقبال زیاد از این فیلم در زمان اکران خود نشاندهنده آن است که تا چه اندازه نیاز به ساخت آثار سینمایی کودکان و نمایش آنها در کشور احساس میشود. شاید در نظر نخست استفاده از نام شهر موشها برای مخاطبان میانسال کنونی، یادآور فیلمی باشد که در دهه شصت و سالهای جنگ در سینماهای کشور تماشا کردند، اما این اثر از نظر محتوا و ساختار بهکلی با آنچه پیشتر دیده بودند، متفاوت است. این تفاوت در گام نخست با شخصیتپردازی متفاوت موشهایی آغاز میشود که هر یک شخصیت ویژهای در «شهر موشهای ۱» داشتهاند و اکنون سی سال بزرگتر باشخصیتی متفاوت نمایش داده میشوند.
هم «کلاه قرمزی» و هم «شهر موشها» منشا تلویزیونی داشتند اما «گلنار» محصولی کاملاً سینمایی است. گلنار در کنار نمونههایی چون «دزد عروسکها» و «گربه آوازهخوان» جزو محصولات مستقل سینمای آن دوران بودند که در جلب مخاطب موفق عمل کردند. حالا باید منتظر ماند و دید قسمت دوم گلنار که از ابتدا سینمایی بوده و منشا تلویزیونی نداشته هم مانند «شهر موشها ۲» و فیلمهای مختلف «کلاه قرمزی» با توجه مخاطبان روبرو خواهد شد یا نه؟ این را هم باید در نظر داشت که با توجه به تولید و آمادهسازی قسمتی تازه از کلاه قرمزی با عنوان «کلاه قرمزی و دوستان»، احتمالاً «گلنار ۲» و «کلاه قرمزی و دوستان» دو رقیب اکران ۹۵ خواهند بود.
هادی عیار