چاپ خبر
روایت مرضیه برومند درباره‌ یک روز خاص
روزنامه سپید   |   اخبار 16   |   09 شهریور 1395   |   لینک خبر:   sepidonline.ir/d41983

       «ساعت هشت صبح بود که تلفن زنگ زد و احترام خواهرم که زنگ زده بود، می‌خواست برود سر خاک همسرش داوود اما نگران جشنواره تئاتر عروسکی بود و پرسید اختتامیه جشنواره چگونه بود و به او گفتم با اجازه داوود، فضای جشنواره را شاد کردم و احترام هم گفت؛ خیلی کار خوبی کردی!» مرضیه برومند روز یکشنبه شرایط عجیبی داشت؛ شرایطی شبیه صورتک‌های گریه و خنده‌ که نماد تئاتر است. صبح 7 شهریور ماه در مراسم خاکسپاری داوود رشیدی همسر خواهرش شرکت داشت و شب میزبان نمایشگران عروسکی بود و باید اختتامیه شادی را برای شانزدهمین جشنواره تئاتر عروسکی برگزار می‌کرد.

       این هنرمند گفت: «تمام مدتی که روی صحنه بودم، خودم را به دست شادی سپردم. مدام تصویر داوود و عباس کیارستمی در ذهنم بود. کیارستمی که می‌گفت زندگی ادامه دارد و یاد پیرزنی بودم که سر قبر نشسته بود و گیلاس می‌خورد.» او اضافه کرد: «خواهرم می‌گوید شغل ما عجیب است و ما آن را با همه این ویژگی‌هایش انتخاب کرده‌ایم. سر فیلمبرداری سریال «آرایشگاه زیبا» بودم، سریالی شیرین و کمدی که در میانه کار مادرم تصادف کرد و درگذشت و این عین زندگی است. خنده و گریه‌ای که لوگو و نماد تئاتر است، نه سینما یا هر هنر دیگری چون تئاتر زنده است و هر لحظه وجود دارد و مثل فیلم و سریال جابه‌جا نمی‌شود.»

       او که دو سال پیش هم دبیری جشنواره تئاتر عروسکی را بر عهده داشت، با یادآوری اتفاقی که در آن دوره افتاد، افزود: «خنده و گریه از جشنواره گذشته هم وجود داشت. درست روز پنجم شهریورماه دو سال پیش، همسر زهرا صبری دیگر هنرمند تئاتر که در جشنواره تئاتر عروسکی در کنار ما بود، درگذشت و امسال درست در سالگرد درگذشت او، این اتفاق برای من هم به نوعی افتاد و همسر خواهرم درگذشت. دوره پیش زمانی که برای ادای احترام به نمایشگران عروسکی به بهشت زهرا رفته بودیم، از همسر خانم صبری اجازه گرفتم تا جشنواره شادی را برگزار کنیم و امسال هم این اجازه را از داوود گرفتم.»

       برومند ادامه داد: «پیش از جشنواره امسال، مادر و پدر نگار میرفخرایی یکی از اعضای گروه نمایش اپرای عروسکی «سعدی» به فاصله یک هفته فوت کردند. در میانه جشنواره مریم آشوری دیگر هنرمندی بود که صبح در مراسم خاکسپاری پدرش شرکت داشت و شب روی صحنه رفت و در نمایش «ملاقات در کافه گودو» بازی کرد. او هم وظیفه‌اش را در قبال تئاتر و احترام به تماشاگر فراموش نکرد. با دل خونین و چشم گریان روی صحنه رفت و همه این‌ها چقدر زیباست.»

       برومند با اشاره به اتفاقاتی که در مراسم خاکسپاری داوود رشیدی افتاد، افزود: «واقعیت این است که دیروز وحشتناک بود چون به دلیل ازدحام مردم و رفتار ناهنجار عده‌ای مردم‌نما، نتوانستیم آن آرامشی را که انتظار داشتیم در خاکسپاری عزیزمان به دست آوریم . حال بسیار بدی داشتم تا اینکه دیشب در مراسم اختتامیه جشنواره تئاتر عروسکی، شادی مردم به من آرامش داد.» او بار دیگر با اشاره به شرایط روز یکشنبه گفت: «دیروز گریه و خنده بودم. شرایطی عجیب بود و این تقارن به یادماندنی است.»

       دبیر جشنواره تئاتر عروسکی اضافه کرد: «این حالت گریه و خنده فقط برای من نبود بلکه تمام بچه‌های رسانه‌ هم این حالت را داشتند. یک چشم‌شان به سوی گریه بود و چشم دیگرشان رو به خنده. می‌دیدم که شما خبرنگاران هم درگیر هر دو مراسم بودید و چقدر خوب توانستید آن را مدیریت کنید.»