روزنامه سپید | اخبار 11 | 26 مهر 1393 | لینک خبر:
sepidonline.ir/d36594
آنچه که در سالهای اخیر بلای جان پزشکان شده، سوالها و تشخیصهای بیماران پیش از آنکه پا به مطب بگذارند، است. آنها از قبل برای خودشان بیماری را تشخیص دادهاند، نسخه را نوشتهاند و شبیه به پزشکی که نظر پزشک دیگر را میپرسد، عکسالعمل نشان میدهند. پزشکان نیز در برخورد مستقیم با چنین بیماری معمولا از ترفندهای متفاوتی استفاده میکنند، گاهی سوالهای سختتر میپرسند، گاهی از اصطلاحات پزشکی استفاده میکنند، گاهی دیگر با شوخی و خنده این مباحث را جمع میکنند و پس از چند دقیقهای که تلف شده و از میان رفته مراحل معاینه را انجام میدهند.
تشخیص گوگلی
از آنجایی که این روزها مردم پیش از رفتن به سوپرمارکت سر کوچه هم از موتور جستجوی گوگل استفاده میکنند، خیلی طبیعی است که وقتی دچار احساس بیماری هم میشوند، ابتدا به گوگل سر بزنند و سپس به سراغ پزشک بروند. در این صورت معمولا 2 اتفاق ناگوار میافتد؛ نخست آنکه بیمار برای توصیف ویژگیهای بیماریاش از خواندههایش استفاده میکند و مثلا اگر خارش پوست داشته و در متن خوانده که تهوع و درد شکمی هم جزو نشانههای یک بیماری خاص است، این نشانهها را نیز اضافه میکند. دوم آنکه بیمار به تشخیص خودش بیشتر از پزشک معالجش اعتماد دارد و با اعتماد بهنفس مندرآوردی روبروی پزشک مینشیند و خواندههایش در یکی از سایتها را بلغور میکند و پزشک را گیجتر از پیش میکند. حالا در نظر بگیرید که یک بیمار به دلیل خارش پوست یک ماه در نوبت بوده تا بالاخره زمان ملاقات با پزشک فرا میرسد، سراغ پزشک میرود و پیش از آنکه نشانههایش را به زبان بیاورد دفترچه کوچکی از جیبش درمیآورد و میگوید: «احتمال خیلی بالایی دارد که دچار نارسایی کلیه یا کمخونی ناشی از کمبود آهن یا مشکلات تیروئیدی یا سرطانهایی مثل لوسمی یا لنفوم شده باشم.» مورد داشتهایم وقتی پزشک به او گفته فقط دچار آلرژی به مواد شوینده خانه شدهای، زل زده توی صورت دکتر که «شما میگین گوگل دروغ میگه؟» این اعتماد فراوان به مقالههای علمی موجود در سایتهای فارسیزبان و نه حداقل انگلیسیزبان باعث شده تا دردسرهایی میان پزشک و بیمار ایجاد شود. از یکی از افرادی که عادت دارد پیش از رفتن به مطب پزشک از گوگل کمک بگیرد، در این باره میپرسم. میخواهم بدانم چه احساسی در او ایجاد میشود که چنین حالتی پیدا میکند. در نظر داشته باشید که او زنی 28 ساله است با لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی که هر هفته 4 روز سرکار میرود. او میگوید: «میخواهم بدانم با چه احتمالهایی روبرو هستم.» اما او تنها به همین احتمالسنجی اکتفا نمیکند، بلکه به صورت ثابت ذهنش را درگیر منفیترین احتمالها میکند و پس از دانستن احتمالهای سادهای که برای دندان درد وجود دارد، اگر با او صحبت کنید برای خودش تشخیص جراحی فک و دهان داده است و آن هم نوعی از عمل که در ایران به سختی انجام میشود. او توضیح میدهد: «وقتی دکتر به من گفت که باید عصبکشی انجام بدهم از یک طرف خوشحال شدم که وضعیتم سخت نیست و از طرف دیگر ناراحت شدم، چون به 3 نفر دیگر گفته بودم که چنین وضعیتی دارم و حالا اگر به آنها میگفتم یک عصبکشی ساده است با خودشان فکر میکردند خودم را لوس کردهام و دیگر به هیچکدام از حرفهایم گوش نمیدادند.» گوگل، یکی از اصلیترین رقبای پزشکان است، مردم به خودشان اعتماد بیشتری دارند تا به تشخیص پزشکی که میدانند، سالها درس خوانده است تا آن روپوش سفیدرنگ را بپوشد.
تشخیص کتابی
به بازار کتاب سرزدهاید؟ به کتابهایی با قطعهای متفاوت که روز به روز مطالب متفاوتی را به مردم ارائه میدهند و گاهی از علائم ساده یک بیماری پا را فراتر میگذارند و به سراغ تشخیص قطعی میروند؟ تعدادشان زیاد است و میتوان سراغشان را در کتابفروشیهای خیابان انقلاب گرفت. فقط کافیست بگویی دنبال یک کتاب میگردم درباره پزشکی به زبان ساده تا فروشنده مغازه به قفسهای پروپیمان اشاره کند که بیماریهای مختلف را در کتابهای قطع جیبی به تو عرضه میکنند. صرع، افسردگی، ایدز، بیماریهای مغز، قلب سالم و هر اندازه بیماری در دنیای پزشکی وجود دارد دربارهشان کتابهایی با زبان ساده نوشته شده است. گاهی پا از این عنوانهای ساده نیز فراتر گذاشتهاند و برای مثال کتابی منتشر شده است درباره تمام بیماریهای مرتبط با گروه خون. آیا این کتابها بد است؟ از زبان پزشک اورژانس یکی از بیمارستانهای شمال کشور بخوانید که میگوید: «بد نیست اما به جای ما تصمیم میگیرند و زیر بار حرف آدم هم نمیروند.» از طرف دیگر گروهی هستند که فقط به خاطر علاقه شخصیشان مباحث پزشکی را دنبال میکنند و مثل کسی که تازهترین رمانهای منتشرشده را میخواند، این گروه کتابهای حوزه پزشکی را میخوانند اما یکی از کسانی که جلوی قفسه کتابفروشی ایستاده و یکی از کتابهای مرتبط با صرع را ورق میزند، داستان جالبی برای گفتن دارد. «بچهام را بردهام دکتر، تشخیص صرع دادهاند. من و مادر بچه وحشت کردهایم چون اصلا چنین اسمی به گوشمان نخورده تا امروز و دکتر هم حوصله نداشت بیشتر از این برایمان توضیح بدهد. اگر دست به دامن این کتابها نشویم، چه کار میتوانیم بکنیم؟» بیحوصلگی پزشکان یکی از دلایلی است که این کتابها را پرفروش میکند. فروشنده توضیح میدهد که «همین کتاب صرع که دست این آقاست از 10 روز پیش تا امروز بیشتر از 20 نسخهاش را فروختهام.» آیا به دست آوردن اطلاعات عمومی در حوزه پزشکی اشتباه است و کار پزشکان را سخت میکند؟ پاسخش به اندازه سوال عجیب و غریب نیست؛ خیر. به این دلیل که بهتر است کسی اطلاعاتی ابتدایی درباره جایگاه کلیه و نقش آن در بدن داشته باشد تا بتواند علائم بیماری را دقیقتر توضیح دهد اما مشکل زمانی ایجاد میشود که افراد به جای پزشک تشخیص هم میدهند.
سریالهای دلنشین
دکتر گرگوری هاوس، پزشک متخصصی که در سریالی به همین نام بازی میکند، مدام در حال کنایه زدن به گوگل است و در حال متهم کردن سریالهای پزشکی عامهپسند شبیه به گریز آناتومی اما در نهایت دیدن همین سریالها نیز برای پزشکان داخلی دردسر ایجاد میکند. در روزهایی که دسترسی به سریالهای روز جهان به سادگی اتفاق میافتد، یکی از منابعی که افراد اطلاعات پزشکیشان را به دست میآورند، همین سریالهای پزشکی است که شبکههای معتبر تلویزیونی جهان آنها را به نمایش میگذارند و بینندههای فراوانی هم پای این سریالها مینشاند. تعداد بینندههای این سریالها تا اندازهای است که یکی از گزارشگران حوزه پزشکی در CNN کتابی نوشت با عنوان «حقایق پزشکی درباره دکتر هاوس» تا به مردم اطلاعاتی در این زمینه بدهد. برای مثال اندرو هالتز در گفتوگویی که با سایت همین سریال گفته است: «میخواستم از تعداد بالای بینندههای سریال استفاده کنم تا اطلاعات بیشتر و واقعیتری در زمینه پزشکی پیدا کنند. به هر حال من سالهای زیادی برای CNN گزارشهای حوزه سلامت و پزشکی تهیه کردهام اما خیلی از مردم کاری به کار اخبار ندارند.» با این اوصاف یک نفر پیدا شده تا برای تصحیح اطلاعاتی که در سریالهای پزشکی داده میشود، کتاب بنویسد. همین نویسنده در جای دیگری از گفتوگویش توضیح میدهد که «به دست آوردن اطلاعات از روی سریالهای پزشکی بد نیست. مثلا همان قسمت در گریز آناتومی که درباره سرطان پستان در اورژانس صحبت میشود، بسیاری از خانمها برای چکآپ به مطب پزشکان مراجعه کردند.» اما بحث در ایران اندکی متفاوت میشود. آیا ما در ایران سریال پزشکی غیرطنز داشتهایم؟ خیر. آیا دوستانی که سریالهای روز جهان را تماشا میکنند پس از آن به کتابها و منابع دیگری مراجعه میکنند تا صحت اطلاعات را بررسی کنند؟ معمولا خیر! اما در نهایت باز هم بهتر است خوشبین و صبور به بالا رفتن سطح اطلاعات عمومی افراد نگاه کنیم. وگرنه که مجبوریم حرف دکتر هاوس را بپذیریم، زمانی که میگوید: «وقتی که ما جوابهای منطقی برای سوالهایمان پیدا نمیکنیم، احمقانهترین جواب را میپذیریم.»
نگار مفید