چاپ خبر
یادی از خاطرات قدیم (5)
روزنامه سپید   |   اخبار 10   |   30 مهر 1393   |   لینک خبر:   sepidonline.ir/d36049

آرسن میناسیان داروساز معروف رشت تا مرحله دیپلم در رشت درس خواند. با آنکه میل داشت به تحصیل ادامه بدهد به جهت تهیه مخارج زندگی دست از تحصیل کشید. چون به شیمی و داروسازی علاقه داشت، به کار داروسازی پرداخت. در آن زمان اغلب داروخانه‏ها دواها را خودشان تهیه می‏کردند یا به افرادی که در این کار سررشته داشتند . سفارش می‏دادند. آرسن یکی از این افراد بود. او چون در کار تهیه دارو دقت زیادی به خرج می‏داد اغلب داروخانه‏ها میل داشتند به او سفارش تهیّه دارو بدهند.آرسن که می‏دید داروسازها دارو را از او ارزان می‏خرند و گران می‏فروشند، در صدد بر آمد خودش داروخانه‏ای تاسیس کند ولی قصدش آن نبود که تفاوت قیمت را به عنوان سود بردارد. می‏خواست دارو را به همان قیمت تمام شده به نیازمندان عرضه کند. اتفاقااین زمان مصادف بود با اشغال کشور به وسیله متفقین و کمیابی و گرانی بیش از اندازه دارو.
آرسن تا نیمه‏های شب در داروخانه بیدار می‏ماند و داروها را می‏ساخت و چون فکر می‏کرد ممکن است کسانی باشند که نیمه شب احتیاج به دارو داشته باشند، درهای داروخانه را باز نگه می‏داشت و در همان حال به فروش دارو می‏پرداخت. به این ترتیب بود که او توانست نخستین داروخانه شبانه روزی گیلان (و به روایتی ایران) را تاسیس کند.
در آن زمان مسافرت از رشت به تهران بیشتر شبانه صورت می‏گرفت. اتوبوس‏ها آخر شب از رشت حرکت می‏کردند و سحرگاه به تهران می‏رسید. اول وقت خود را به بنگاه‏های دارویی می‏رساند و با پولی که قرض کرده بود مواد اولیه دارو یا داروهای کمیاب را می‏خرید. از آن طرف سوار اتومبیل‏های سواری می‏شد و خود را در نیم روز به رشت می‏رساند و داروهایی را که به ده هزار تومان خریده بود به بهای سه چهار هزار تومان به مردم می‏فروخت. نتیجه این کار آرسن آن بود در حالی که داروخانه‏های دیگر رشت خلوت و خالی بودند، در «داروخانه کارون» «نام داروخانه آرسن» جمعیت موج می‏زد.
در آن زمان بعضی از صاحبان داروخانه‏ها که چنین می‏دیدند، از چند جبهه با آرسن وارد مبارزه شدند. از یک جهت شایع کردند داروهای آرسن کهنه و فاسد است و بیشترشان داروهای آزمایشی است، اما با وجود این حرف‌ها مردم که می‏دیدند بیمارانشان با خوردن داروهای آرسن خوب می‏شوند، باز به او مراجعه می‏کردند. روش دیگر مبارزه مخالفان آن بود که به استانداری و فرمانداری و شهرداری و شهربانی شکایت می‏کردند که آرسن با فروش دارو به قیمت ارزان، نظام صنفی را در رشت به هم زده و باعث ورشکستگی داروسازان شده است.شهربانی ناچار آرسن را احضار کرد. با آنکه داروسازان کینه آرسن را در دل داشتند، همین که چشمشان به قیافه نجیب این داروساز ارمنی می‏افتاد و می‏دیدند ماموران و توده مردم چه احترامی برای این «گناهکار» خوش قلب قائل هستند، بی‌اختیار آرام می‏شدند و شکایت خود را پس می‏گرفتند.
آرسن سال‌های 20 تا 30 با آرسن سال‌های 40 و 50 فرق داشت. در آن هنگام آرسن هنوز شخص ناشناخته‏ای بود. مردم شهر هنوز از هدف والای او اطلاع نداشتند. عده‏ای هنوز نسبت به او ظنین بودند. کارهایش هم به این شک و تردید دامن می‏زد. او داروها را گران می‏خرید و ارزان می‏فروخت. در نتیجه دچار ضرر و زیان می‏شد. اما طلبکاران که نذر نداشتند به مردم خدمت کنند وقتی می‏دیدند پرداخت پول آنها به تاخیر افتاده علیه آرسن شکایت می‏کردند.وقتی حکم توقیف آرسن را می‏گرفتند، می‏دانستند او را کجا پیدا کنند او شبانه روز در داروخانه مشغول پیچیدن نسخه بود. آرسن تا چشمش به طلبکاران و مامور اجرائیات می‏افتاد، می‏گفت: «آمدم ... آمدم ... چند دقیقه مهلت بدهید این دواها را بپیچم، فورامی‏آیم ... .»
آنها می‏دانستند راست می‏گوید. می‏ماندند تا کارش تمام شود و به اتفاق روانه زندان می‏شدند.
ادامه دارد...
مرحوم علی بهزادی
تنظیم: علی‌یزدانی‌نژاد
پزشک‌ و مدیر انتشارات میرماه