روزنامه سپید | اخبار 8 | 11 آبان 1393 | لینک خبر:
sepidonline.ir/d34877
امروزه، هرچند که میدانیم دیابت و افسردگی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، اما مکانیسم چنین ارتباطی به درستی مشخص نیست. به نظر میرسد که مبتلایان به افسردگی و دیابت توام، مرگهای زودهنگام ناشی از بیماریهای قلبی-عروقی را تجربه میکنند. اثرات متابولیک ناخواسته درمانهای دارویی هم باید در نظر گرفته شوند. در میان داروهای ضدافسردگی، برخی از گروههای دارویی ممکن است بیش از سایر داروها باعث افزایش وزن شوند و همانطور که میدانیم، چاقی یکی از فاکتورهای خطرساز مهم در ابتلا به دیابت است.
اختلال افسردگی اساسی، یک اختلال خلقی است که نزدیک به 121 میلیون نفر در سراسر دنیا را مبتلا کرده است. خلق افسرده و از دست رفتن احساس لذت از علائم اصلی ابتلا به افسردگی است. علائمی دیگر مانند تغییر اشتها، احساس گناه و بیارزشی، تاخیر سایکوموتور، ضعف، اختلالات رفتاری-شناختی و افکار مرتبط با خودکشی نیز در بیماران مشاهده میشوند. علت اصلی افسردگی اساسی هنوز نامشخص است.
شیوع دیابت طی سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است. در سال 2012 میلادی تعداد موارد تشخیص داده شده دیابت در آمریکا 1/29 میلیون نفر تخمینزده شد. دیابت نوع2، مسبب 90درصد از موارد ابتلا به دیابت است.
تقدم و تاخر دیابت و افسردگی
افسردگی و نشانگان متابولیک ارتباطی دوسویه دارند. افسردگی ممکن است باعث بروز نشانگان متابولیک شود و نشانگان متابولیک نیز ممکن است علت انواع مختلف افسردگی باشد. بهطور کلی، شیوع افسردگی در مبتلایان به نشانگان متابولیک بیشتر است. مطالعات نشان دادهاند که در میان بیماران دیابتی، موارد تشخیص داده شده افسردگی بیشتر است.
لین و همکارانش، در یک مطالعه گذشتهنگر روی جمعیت عمومی، ارتباط میان خودمراقبتی دیابت و مصرف منظم داروهای مربوط به این بیماری را بررسی کردند. از مجموع 4463 بیماری که به پرسشنامه طراحی شده برای این مطالعه پاسخ داده بودند، آن گروه از مبتلایان به دیابت که بهطور همزمان به افسردگی نیز مبتلا بودند در مقایسه با بیمارانی که فقط با دیابت مواجه بودند، کمتر در فعالیتهای مرتبط با خودمراقبتی بیماری دیابت شرکت داشتند. همین نتیجه در مورد ادامه و مصرف مرتب داروهای مرتبط با کنترل قندخون، داروهای ضدفشارخون و کاهنده چربیخون نیز بهدست آمد.
2 نظریه در زمینه ارتباط میان افسردگی و دیابت مطرح است: برطبق یک نظریه افسردگی در بیماران دیابتی ممکن است ثانویه به استرس ابتلا به یک بیماری مزمن ایجاد شده باشد و بهدلیل خود بیماری نباشد. تعدادی از مطالعات نشان دادهاند که با وخیمتر شدن یک بیماری مزمن، علائم روانپزشکی بروز میکنند یا در صورت وجود تشدید میشوند. نظریه بعدی مطرح میکند که ابتلا به دیابت ثانویه به ابتلا به افسردگی است.
داروهای ضدافسردگی و ضددیابت
ضدافسردگیها گروههای دارویی مختلفی را شامل میشوند. یکی از قدیمیترین این داروها، 3 حلقهایها هستند. ضدافسردگیهای 3حلقهای مانند آمیتریپتیلین، بهطور اولیه به ناقل سروتونین و ناقل نوراپی نفرین متصل میشود. این داروها تمایل بالایی به آدرنورسپتورهای آلفا و آنتاگونیست هیستامین دارند. همین موضوع یکی از فاکتورهای خطرساز ابتلا به دیابت نوع2 محسوب میشود. همچنین، مصرف ضدافسردگیهای 3 حلقهای با مقاومت نسبت به انسولین مرتبط است.
مهارکنندههای مونوآمینواکسیداز، از دیگر گروه داروهای ضدافسردگی هستند. مهارکنندههای مونوآمینواکسیداز مانند فنلزین، به هیدرازینها یا غیرهیدرازینها تقسیمبندی میشوند. هیدرازینها بهطور غیرقابل برگشت و غیراختصاصی به مهارکنندههای مونوآمینواکسیدازA و مهارکنندههای مونوآمینواکسیدازB متصل میشوند. غیرهیدرازینها اختصاصی نیستند و ویژگیهایشان قابل برگشتند. یکی از شایعترین عوارض ناخواسته مونوآمینواکسیدازها، افزایش وزن است که در نهایت به قطع دارو و نیز ابتلا به دیابت نوع2 منتهی میشود.
یکی دیگر از جدیدترین خانواده داروهای ضدافسردگی، مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) هستند. این داروها با هدف به حداقل رساندن عوارض داروهای ضدافسردگی وارد بازار شدند. گروه دارویی دیگر که مشابه مهارکنندههای اختصاصی بازجذب سروتونین هستند، مهارکنندههای اختصاصی بازجذب سروتونین-نوراپی نفریناند. هم مهارکنندهای اختصاصی بازجذب سروتونین و هم مهارکنندههای اختصاصی بازجذب سروتونین-نوراپی نفرین، نسبت به هیستامین، استیل کولین و آلفاآدرنورسپتورها میل جذب اندکی دارند؛ در نتیجه این 2 گروه دارویی، فاقد بسیاری از عوارض ناخواسته ضدافسردگیهای 3 حلقهای و مهارکنندههای مونوآمینواکسیداز هستند، اما
مهارکنندههای اختصاصی بازجذب سروتونین و نیز مهارکنندههای اختصاصی بازجذب سروتونین-نوراپی نفرین، بهدلیل اثرات سروتونرژیک، باعث افزایش وزن بیماران تحت درمان میشوند.
گروه دارویی بعدی داروهای ضدافسردگی، آنتاگونیستهای HT2-5 هستند. این گروه داروها مانند ترازودون، مهارکننده گیرندههای HT2-5 محسوب میشوند. عارضه افزایش وزن به دنبال مصرف آنتاگونیستهای HT2-5 مختصر است. ضدافسردگیهای 4 حلقهای و تکحلقهای(بوپروپیون و میرتازاپین)، در هیچ کدام از گروه داروییهای ذکر شده گنجانده نشدهاند. آنها بهدلیل ساختار ویژه، اثراتی کاملا متفاوت با سایر داروهای ضدافسردگی دارند.
درمان دیابت توام با افسردگی
ضدافسردگیها، درمان دارویی اولیه افسردگی اساسی هستند. درمان فرد مبتلا به افسردگی، 3 مرحله دارد:
1- فاز حاد، که مدت آن 6 الی 12 هفته است و هدف درمانی در این دوره، خاموش کردن بیماری است.
2- فاز ادامه درمان، بین 4 تا 9 ماه پس از فروکش کردن بیماری طول میکشد و در این مرحله هدف درمانی، حذف علائم باقیمانده و در عین حال، ممانعت از عود مجدد بیماری است.
3- فاز نگهدارنده، که حداقل 12 الی 36 ماه طول میکشد و هدف درمانی در این مرحله، پیشگیری از عود مجدد بیماری است.
عدم پاسخدهی درمانی به دارویی از یک خانواده دارویی ضدافسردگی، به معنای شکست درمانی با سایر داروهای موجود در آن گروه یا داروهای ضدافسردگی متعلق به خانواده دارویی دیگر نیست.
در مورد مبتلایان به دیابت، اصلاح عادات تغذیهای در کنار فعالیت ورزشی مستمر پایههای درمان هستند. در دارودرمانی دیابت نوع2، طی سالهای اخیر تغییرات قابلتوجهی رخ داده است و داروهایی متنوع برای کنترل هر چه بهتر قند در این بیماران وارد بازار شدهاند.
9 خانواده داروی خوراکی از سوی سازمان غذا و داروی آمریکا برای درمان دیابت نوع2 مورد تایید قرار گرفتهاند. این داروها معمولا بر اساس مکانیسم عملشان در کاهش قندخون طبقهبندی شدهاند. اطلاع از فارماکوکینتیک انسولینها و سایر داروهای تزریقی و فارماکولوژی داروهای خوراکی ضددیابت، برای درمان دیابت نوع2 و تعیین برنامه درمانی برای هر بیمار خاص و کنترل دقیق قندخون وی لازم است.
بهدلیل عارضه چاقیکنندگی بیشتر انواع ضدافسردگیهای موجود در بازار، مبتلایان به افسردگی در معرض خطر ابتلا به دیابت نوع2 هستند. در چنین بیمارانی تاکید بر درمانهای غیردارویی، شرط اصلی پیشگیری از دیابت است. ضدافسردگیهای 3 حلقهای و مهارکنندههای مونوآمینواکسیداز در مقایسه با SSRIs، SNRIs و آنتاگونیستهای HT2-5، 4 حلقهایها و تکحلقهایها عارضه چاقی شدیدتری دارند. در این میان ، میرتازپین یک استثناست. میزتازپین از این لحاظ در حد واسط سه حلقهایها و مهارکنندههای اختصاصی بازجذب سروتونین قرار دارد. در میان مهارکنندههای اختصاصی بازجذب سروتونین، پاروکستین بیش از همه بیماران را چاق میکند. بوپروپیون در میان تمام داروهای گروه ضدافسردگی، عارضه چاقیاش از همه خفیفتر است.
در مطالعهای که توسط کیویماکی و همکارانش انجام شد، استفاده از ضدافسردگیها با افزایش سالانه 3 کیلوگرم وزن مرتبط دانسته شده است. به علاوه، میزان افزایش وزن در مواردی که بیمار در درازمدت این داروها را مصرف میکند، باز هم بیشتر میشود.
منبع: US.Phamacist, October, 2014
شیرین میرزازاده