چاپ خبر
سوال‌های پایه‌ای
روزنامه سپید   |   اخبار 11   |   12 آذر 1393   |   لینک خبر:   sepidonline.ir/d32348

حسابش را کنید که بیمار حاضر نیست مطب را ترک کند و مدام سوال‌هایی می‌پرسد که میزانی از نارضایتی‌اش را نشان می‌دهد و سردرگمی‌اش شما را معذب کرده است، اما هر اندازه که بیشتر توضیح می‌دهید و هر اندازه که سعی می‌کنید با کلمه‌های تازه موقعیتش را برایش توضیح دهید، فایده‌ای ندارد. او همچنان در مقابل شما نشسته است و با چشم‌هایی سرگردان به شما خیره شده است. انگار منتظر است تا جمله‌ای معجزه‌آسا به زبان بیاورید و او را از این سردرگمی نجات دهید، اما چه راهی وجود دارد؟
برای ما روزنامه‌نگاران، از همان روز اول قاعده‌ای ثابت می‌سازند. به ما می‌گویند برای رسیدن به پاسخ‌های اصلی باید به 5 پرسش اصلی پاسخ دهید و اگر پاسخ این سوال‌ها در خبرهای شما نبود یا در گفتگوهایتان جا افتاده بود، بدانید که کارتان را به درستی انجام نداده‌اید.
برای شما پزشکان همچنین قاعده‌ای وجود دارد تا با چشم‌های غمگین و سرگشته بیمارانتان مواجه نشوید. پس بهتر است در هنگام معاینه بیمار به این سوال‌ها توجه کنید؛ این بیماری چه نشانه‌هایی در زندگی‌ات دارد؟ این بیماری چطور روی شما تاثیر می‌گذارد یا چه احساسی درباره آن داری؟ در کدام وضعیت بیشترین آسیب را احساس می‌کنی؟ چطور با آن کنار آمده‌ای؟ و در نهایت باید با جمله‌ای شبیه به این به صحبت‌هایتان خاتمه دهید: «باید موقعیت سختی باشد، خب ببینیم چه کار می‌توانیم انجام دهیم.»
در کتاب‌های پزشکی به شما تاکید شده است که از این تکنیک استفاده کنید؛ تکنیکی که در روزنامه‌نگاری به آن 5 سوال می‌گویند و در علم پزشکی اسمش را BATHE گذاشته‌اند که خلاصه‌شده کلمه‌های پیشینه، تاثیر، مشکل، مدیریت و همدردی است.
اما کم پیش می‌آید که در مطب پزشکان چنین سوال‌هایی از آدم بپرسند. معمولا پزشک سرش را بالا نمی‌آورد و با گوشی تلفنش بازی می‌کند و بیمار انگار که برای دیوار صحبت کرده است، نشانه‌ها و علائم بیماری‌اش را به زبان می‌آورد و بدون آنکه بفهمد دکتر از کجا به چنین نتیجه‌ای رسیده است با مشتی دارو از مطب بیرون می‌آید و راهی خانه می‌شود بدون آنکه احساس کند حرف‌هایش شنیده شده یا پزشکش حرف‌های مهمی به او زده است. به همین خاطر به سادگی از او برمی‌آید که پس از مصرف چند روزه قرص‌ها و پس از آنکه احساس کرد حال و روزش روبه‌راه‌تر است، مصرف قرص‌ها را کنار می‌گذارد. دلیلش؟
دلیلش که ساده است؛ او احساس اهمیت و جدیت نگرفته است به همین خاطر بیماری‌اش را نیز جدی نمی‌گیرد.
حالا هرچقدر شما بنشینید و به خودتان بگویید؛ عجب بیمارهای زبان‌نفهمی، بازهم نتیجه‌ای عایدتان نمی‌شود، مگر اینکه به زبانی ساده با او همراه شوید و بگذارید او هم زبان شما را بفهمد.
نگار مفید