روزنامه سپید | اخبار 16 | 16 دی 1393 | لینک خبر:
sepidonline.ir/d29925
رامبد جوان که در برنامه «بعضیا» حضور پیدا کرده بود در پاسخ به ضیاء درباره حس و حالش در روزی که شنید شکیبایی فوت کرده، اظهار کرد: «من منزل پسرداییام بودم و شب خانهشان خوابیدم. برای من یک گوشه جا انداخته بودند و من که خوابیده بودم آنها مدام میرفتند و میآمدند و پچپچ میکردند. تا اینکه پسرداییام گفت، بلند شو بنشین میخواهم یکچیزی بگویم اما به هم نریز، خسرو تمام کرد. گفتم یعنی چه؟ بعد تلویزیون را روشن کردم و وقتی دیدم خبر فوت شکیبایی زیرنویس میشود، انگار تازه این اتفاق باورم شد و ترکیدم. من دو بار در زندگیام اینطور زندگی کردم. هقهقی میکردم، از آن گریههایی که رویش کنترل نداری و نفست بند میآید.» ضیاء در ادامه به این موضوع اشاره کرد که از بین سوالات مردمی، اکثراً درباره زندگی شخصی و زناشویی جوان سوال داشتهاند و او هر طور صلاح میداند به این سوالات پاسخ دهد. جوان نیز تصریح کرد: «من دلیل این هیجان و شهوت دیگران برای سرک کشیدن در زندگی خصوصی افراد را نمیدانم چیست و چرا اینقدر زیاد است. حتی جایی مطلب نوشتم که نمیدانم چرا بعضی وقتها برخی اینقدر وقیحانه در زندگی آدم جستجو میکنند. باید از برخی آدمها خواست به انسان احترام بگذارند و فاصله بگیرند. شاید اصلاً من دوست نداشته باشم کسی اینقدر به هم نزدیک شود.» وی ادامه داد: «ترجیح میدهم بهعنوان یک رفتار مقاومتی در برابر این جنس از هیجان برای دانستن زندگی شخصی، کاملاً بهحق در برابر همه اعلام کنم دوست ندارم درباره زندگی خصوصیام روی آنتن رسانه ملی حرف بزنم. اگر میخواستم حرف بزنم بهجای خانه در خیابان زندگی میکردم. دوست ندارم کسی درباره زندگی خصوصیام از من سوال بپرسد. »