روزنامه سپید | اخبار 2 | 18 اسفند 1394 | لینک خبر:
sepidonline.ir/d19476
درباره اینکه پتانسیل واقعی برای گفتوگویی سازنده با ایران درباره عراق در خلال سالهای ریاستجمهوری بوش وجود داشت، مباحث زیادی مطرح شده بود. با آنکه جورج بوش، رئیسجمهور آمریکا، در سخنرانی ژانویه 2002 خود ایران را عضو محور شرارت دانست، خلیلزاد مشتاق بود که ببیند آیا ایالات متحده پیش از تهاجم ماه مارس 2003 به عراق میتواند همکاری ایران را جلب کند و کاخ سفید به او ماموریت داد تا با ظریف دیدار کند و اطلاع دهد که کابینه بوش میخواهد یک دولت دموکراتیک در بغداد ایجاد کند که با همسایگانش در صلح باشد. خلیلزاد در کتاب خود مدعی شد: «آقای ظریف ایدههای خود را درباره اینکه عراق پس از جنگ چگونه باید اداره شود داشت. او انتقال سریع به عراقیهای تبعیدی را ترجیح میداد و استدلال کرد که موسسات امنیتی عراقی باید از پایه بازسازی شوند و خواستار پاکسازی گسترده اعضای حزب بعث صدامحسین شد و با اشغال آمریکا به مخالفت پرداخت. زمانی که مساله تروریسم در جلسه ماه مه 2003 در دستور کار قرار گرفت، آقای ظریف از ایالات متحده خواست تا رهبران مجاهدین خلق را تسلیم کند که صدامحسین به آنها پناهندگی عراق را داده بود.» خلیلزاد در مقابل مدعی شد که ایران به مقامات القاعده از جمله پسر اسامه بنلادن پناه داده است. این سفیر پیشین آمریکا در کتاب خود مدعی شد: «این موضوع به ایرانیان کمک کرد تا درباره امکان تبادل مستقیم رهبران مجاهدین خلق در ازای رهبران القاعده صحبت کنند. کابینه بوش این ایده را رد کرد و پس از ارتباط دادن حملات تروریستی در ریاض به رهبران القاعده به ایران این مجرای دیپلماتیک را بست. آقای ظریف به ایمیلهایی که به دنبال اظهارنظر ایران بود، پاسخ نداد.»