تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که استرس علاوه بر همه بلاهایی که سر جسم و روانتان میآورد تا چه اندازه میتواند روی روابط بین فردی هم که با دیگران دارید، اثر بگذارد؟
اصلا میدانید که همین حس مبهم ناخوشایند که شاید خیلی هم نمیشود، تعریفش کرد، میتواند روابط شما با دیگران را دچار مشکل کند و چیزی از یک رابطه موثر باقی نگذارد؟
استرس احساس مزاحم است که گاهی بیدلیل یا با دلیل سراغ ما میآید و علاوه بر ایجاد یکسری علائم جسمانی مانند تعریق و تپش قلب و... میتواند، برخوردهای اجتماعی ما را نیز تحتالشعاع قرار دهد. البته در اغلب موارد تناسبی میان احساس ما و محرک بیرونیاش وجود ندارد و این ما هستیم که با نشخوار افکار درونی خودمان را دچار استرس کردهایم.
سادهتر اینکه در یک رابطه قبل از اینکه فرد مقابلمان را متهم کنیم، باید نگاهی دوباره به خودمان و موقعیتی که در آن هستیم بیندازیم و ببینیم این حجم از استرس با شرایطی که در آن هستیم همخوانی دارد یا نه؟ شک نکنید که خیلی وقتها جواب این سوال منفی است. یعنی این شما هستید که مدام افکار استرسآور را در ذهنتان نشخوار و بر اساس آن حرکت بعدی را در روابط بینفردی برنامهریزی میکنید که متاسفانه این کار مسیری یک طرفه به سمت ناکجاآباد است!
افکاری که با شرایط اینجا و اکنون ما همخوانی ندارند و ما را دچار اضطراب شدید میکنند، معمولا حاصل تجربیاتی هستند که از کودکی با خودمان آوردیم؛ یعنی از همان وقتی که یاد گرفتیم «نباید به کسی متعلق باشیم»، «نباید به کسی نزدیک شویم» و بدتر از همه «نباید وجود داشته باشیم».
اینجاست که وقتی در بزرگسالی تصمیم میگیریم به کسی نزدیک شویم، مهارهای دوره کودکیمان کم کم خودشان را نشان میدهند و به راحتی روانمان را آشفته میسازند. دقیقا به همین خاطر است که استرس میتواند به جای تبدیل یک ارتباط به رابطه موثر، ما را به درجهای از وسواس برساند که مدام در فکر کنترل کردن طرف مقابل باشیم تا مبادا او را از دست بدهیم. نتیجه این همه اضطراب و وسواس چیست؟ از دست دادن همه آن چیزی که به خاطرش مضطربیم.
پس این بار که در روابط بین فردیتان احساس کردید، طرف مقابل خسته و آشفته است و مدام واکنشهای منفی نشان میدهد، بد نیست رفتار خودتان را هم مرور کنید و ببینید آیا خودتان نبودید که با رفتارهای استرسی کارکردهای بین فردی را از بین بردید و رابطه را تبیدل به جهنم کردهاید. لابد دارید با خودتان فکر میکنید که چطور میشود، از این موقعیت بیرون آمد و به یک ارتباط موثر رسید. راهحل سادهاش این است که یاد بگیرید نشخوارهای ذهنی را با واقعیتهای بیرونی منطبق کرده و همه تحریفها را دور بریزید.
حسان صادقی