روزنامه سپید | اخبار 16 | 17 اسفند 1394 | لینک خبر:
sepidonline.ir/d19087
سپید: قبل از ظهر، تکنسینهای پایگاه ۲۰۲ تبریز برای ماموریتی به محله مارالان تبریز اعزام میشوند. اپراتور به آنها اعلام کردهبود که دختر بچهای پنج ساله با آنها تماس گرفته و از آنها کمک خواستهاست. دخترک گفته بود که مادرش روی تخت بیهوش شده و جواب نمیدهد. او نتوانسته بود آدرس را دقیق بگوید برای همین هم تکنسینها مجبور شدند برای پیدا کردن آدرس دقیق زمان بیشتری بگردند.
بلاخره آدرس را پیدا کردند. دختر بچه سر کوچه ایستاده بود و با نگاهش تکنسینها را دنبال میکرد. یکی از تکنسینها، احمد محسنی ملکی، پیاده شد و با دختربچه حرف زد. او را بغل کرد و به کابین جلوی آمبولانس آورد و آنها به خانهای که دخترک نشان داد، رفتند. بعد از ورود به خانه دخترک آنها را به اتاقی هدایت کرد. صحنهای که دیده میشد خانمی حدودا ۳۵ساله بود که روی تخت دراز کشیده و پاهایش روی زمین بود. اما آن زن تنها نبود. بچهای حدودا یک ساله از سینه مادرش شیر میمکید. ملکی نوزاد را از مادر جدا کرد و به تکنسین دیگر، سیف اله حلوائی، داد تا بیمار را معاینه کند. مادر هیچ علائمی نداشت و فوت کردهبود. تکنسینها بچهها را به اطاق دیگری بردند. حالا نوبت به گفتن خبر به پدر بچهها بود که از سر کار آمده بود. گریه تکنسینها خبر را صریح به پدر رساند. پدر بچهها را بغل کرد و اشکهاش سرازیر شد. سیفاله حلوائی درباره احساسش از این ماموریت میگوید: «آن لحظه مکیدن شیر توسط کودک که هنوز نمیتوانست راه برود، برای من و همکارم چنان غمانگیز است که لحظهای نمیتوانم فراموشش کنم. واقعا با این حوادث، انتظار لبخند از تکنسینهای اورژانس 115 انتظار بسیار زیادی است.»
ثمر فاطمی