چاپ خبر
واکنش‌های غیرعادی به سرطان پستان
روزنامه سپید   |   اخبار 8   |   10 اسفند 1394   |   لینک خبر:   sepidonline.ir/d17402

       بیماری سرطان روی هر کدام از بیماران تاثیر متفاوتی می‌گذارد. حال زمانی که بحث به سرطان پستان هم می‌رسد، موقعیت می‌تواند به لحاظ روانی و اجتماعی بسیار دشوار باشد.

       به صورت کلی سه واکنش در رابطه با بیماری وجود دارد. واکنش نخست، واکنش عادی است و به زمانی گفته می‌شود که فردی متوجه علائم بیماری در خودش می‌شود و به پزشک برای درمان مراجعه می‌کند و بعد هم روند درمان را قبول کرده و آن را تا انتها طی می‌کند.

       دو واکنش بعدی واکنش‌هایی غیرعادی هستند. در واکنش دوم، بیمار با نگرانی و اضطراب فراوان مواجه است. امکان دارد فردی متوجه وجود بیماری سرطان در خود باشد و دچار اضطراب و استرس فراوان شود. در این صورت، وی به پزشک مراجعه می‌کند و حتی اگر توده سرطانی خوش‌خیم هم باشد باز هم به پزشکان دیگر مراجعه و درمان‌های زیادی را امتحان می‌کند. این موضوع می‌تواند آرامش روانی فرد بیمار را برهم زند. استرس و نگرانی وی در این مورد بسیار بالاتر از سطح معمولی است و امکان دارد برای خود و خانواده‌اش مشکل ایجاد کند. واکنش سوم، انکار کامل است و زمانی صورت می‌گیرد که به بیمار گفته شود بیماری دارد و وی به هیچ عنوان این موضوع را نپذیرد و نخواهد درمان را قبول کند و یا بگوید که هیچ مشکلی برای وی پیش نخواهد آمد. این واکنش حالت افراطی دارد. علت هر دو واکنش نگرانی بیش از اندازه و انکار، در نهایت ترس از مرگ است. عواملی هم که منجر به بروز این دو واکنش می‌شود، ویژگی‌های شخصیتی و تجارب شخصی گذشته افراد است. شاید فردی که اعضای خانواده‌ خود را بر اثر همین بیماری از دست داده باشد، در صورت اطلاع از اینکه خودش هم به این بیماری مبتلا شده، نگرانی بیش از حد پیدا کرده و یا به طور کل آن را انکار کند. در مورد سرطان پستان به صورت خاص، باید گفت، چون پستان زنان جزئی از هویت زنانگی آنها است، برداشت آن با جراحی می‌تواند به اندازه‌ای نگران کننده باشد که حتی باعث شود، وی مرگ و عدم درمان را به جراحی و برداشت سینه ترجیح دهد. به هر حال هر فرد تصویر مشخصی از بدن خود دارد و هرگونه آسیب به آن خصوصاٌ به اندام‌هایی که جنسی تلقی می‌شوند، باعث می‌شود فرد احساس کند ناقص است و جنسیت وی مانند همجنسان خود کامل نیست. پستان نیز اندامی مهم برای زنان تلقی می‌شود و از دست رفتن آن می‌تواند آسیب‌های عمیقی روی روان آنها بگذارد.

       در چنین مواردی حمایت خانواده و پزشک، اطلاع کامل از وضعیت بیماری و مشاوره‌های روانشناسی می‌تواند بسیار مفید باشد.