چاپ خبر
5 راهکار بـرای کـمـک بـه کـودک خجـالـتـی
روزنامه سپید   |   اخبار 15   |   10 آبان 1394   |   لینک خبر:   sepidonline.ir/d1650

انتظاراتتان را وارسی کنید: لازم نیست کودک شما همیشه در مهمانی‌ها باشد، به کاپیتانی تیم فوتبال برسد یا محبوب‌ترین کودک در مدرسه باشد. ممکن است هدف والدین با این باشد که کودکانشان شادمان باشند و بتوانند هنگامی‌که می‌خواهند، با دیگران ارتباط برقرار کنند. بنابراین اگر کودکتان ترجیح می‌دهد به‌آرامی و‌تنهایی یا با یکی دو نفر دیگر بازی کند یا از گردهمایی‌های اجتماعی بسیار بزرگ پرهیز می‌کند، درصورتی‌که احساس شادمانی دارد و کارکرد تحصیلی و اجتماعی خوب و احساس خوشایندی نسبت به خودش دارد، مشکلی وجود ندارد. فقط هنگامی این خصوصیات مشکل‌ساز شمرده می‌شوند که باعث محدودشدن کودک شده یا او را اندوهگین کنند یا باعث شوند کودک احساس بدی نسبت به خودش پیدا کند.

        به‌طور زودرس مداخله کنید: خجالتی بودن به‌ندرت در دوران بزرگسالی رخ می‌دهد، گرچه تجربیات زندگی ممکن است باعث شوند که فرد خجالتی‌تر یا منزوی‌تر شود. اگر بزرگسالی را می‌بینید که اضطراب اجتماعی دارد، به‌احتمال بسیار زیاد او در دوران کودکی هم اضطراب اجتماعی داشته است. این وضعیت، یکی از دلایل به نفع این ایده است که باید از سنین پایین مراقبت کودکان خجالتی باشیم و به‌آرامی به آنان بقبولانیم در فعالیت‌های اجتماعی بیشتری شرکت کنند، به یک تیم ورزشی ب‍پیوندند یا به دوستی زنگ بزنند. بهتر است والدین زمان تماشای تلویزیون و نشستن پشت رایانه را محدود کنند، تا کودکان بیاموزند با دیگران به‌صورت رودررو تعامل کنند. حتی فرستادن بچه‌های کوچک به کودکستان می‌توانند به جلوگیری از بروز اضطراب اجتماعی در آینده کمک کند. رفتن به کودکستان به کودکان کمک می‌کند تا دریابند که می‌توانند با افراد دیگر تعامل کنند و حتی اگر در یک روز اتفاق بدی بیفتد، در روز بعدی اوضاع به‌خوبی پیش خواهد رفت. نوپایان در دوران مهدکودک بهتر این موضوع را درک می‌کنند تا در دوران نوجوانی که امور پیچیده‌تر می‌شود.

        بگذارید کودک خودش گام بردارد: اگر قدم اول برای مقابله با خجالتی بودن کودکان ترتیب دادن وقت بازی با یک کودک دیگر باشد، قدم دوم این نیست که همه همکلاسی‌هایش را برای غافلگیر کردن او به مهمانی در خانه دعوت کنید. والدین نباید این کودکان را به‌اصطلاح یک‌دفعه درون استخر بیندازند، بلکه باید به آنان کمک کنند که خودشان وارد آب شوند. باید موقعیت‌های ساده‌تر و بیشتری برای این به اصطلاح، ‌ترشدن را فراهم آورید، به‌طوری‌که کودک امکان تجربه محیط‌های اجتماعی را به دست آورد و دریابد که آنها لزوما تهدیدکننده نیستند. والدین می‌توانند فعالیت‌های اجتماعی کودک را با یک نظام ‍پاداش مرتبط کنند، برای مثال ‍یشنهاد کنند که اگر او دوستش را به خانه دعوت کرد، به او در درست کردن پیتزا کمک کنند، یا اگر کودک در شیرینی‌فروشی بدون کمک بتواند شیرینی سفارش دهد، اجازه انتخاب یک دسر را به او بدهید. اگر برای مثال به کودکتان بگویید که کافی است برای نیم ساعت در مهمانی تولد دوستش حاضر شود، ممکن است احساس ایمنی بیشتری کند.

        کودکتان با گذشت زمان بهتر می‌شود: کودکان با افزایش سن معمولا یاد می‌گیرند که چطور با موقعیت‌های گوناگون کنار بیایند و موقعیت اجتماعی و حرفه‌ای‌شان را پیدا کنند. خوشبختانه زمان و تجربه، تاثیر زیادی به‌جای می‌گذارد. هنگامی، کودکان به دوران دانشگاه می‌رسند، ممکن است برای نخستین بار با دانشجویان دیگری مواجه شوند که با آنان علائق مشابهی دارند. هنگامی هم که به دنیای کاری وارد می‌شوند، ممکن است حرفه‌هایی مستقل‌تر را در پیش گیرند.هدف این نیست که کودک را مجبور کنیم که شغلی با ارتباطات اجتماعی زیاد مثل مامور فروش انتخاب کند، هدف این است که او جایگاه خودش را پیدا کند. اگر جایگاه شغلی که او در آن احساس راحتی می‌کند، حسابدار بودن یا شغلی دانشگاهی در یک آزمایشگاه باشد، مشکلی وجود ندارد.

        کمک بگیرید: گاهی لازم است از کمک متخصصان استفاده کرد. برای مثال شرکت در دوره رفتاردرمانی شناختی به افراد می‌آموزد تا چگونه با الگوهای فکری منفی‌شان مقابله کنند. در این دوره‌ها، افراد شرکت‌کننده باید تکالیفی را به انجام برسانند، برای مثال پرسیدن سوال در کلاس یا دعوت دوستی برای قهوه خوردن تا بتوانند الگوهای رفتاری درست را بیاموزند.
منبع: Huffingto- Post