در سلسله مقالههایی که در چند شماره قبل آمده، به بیماری وبا و تاریخچه آن در جهان و ایران پرداخته شد. ۷ همهگیری یا پاندمی عمده این بیماری در دنیا و قسمتی از تاریخچه آن در ایران، قسمتی از مطالبی بود که از نظر گذشت. در ادامه، دیگر همهگیریهای این بیماری در ایران از نظر خواهد گذشت.
سال ۱۳۴۴ هجری خورشیدی همهگیری وبا در ایران رخ داد و ایران منطقه آندمیک وبا شد. اولین سروتایپ شناسایی شده در ایران سروتایپ اوگاوا بود.
سروتایپ اینهابا اوایل سال ۵۰ خورشیدی در ایران دیده شد و سپس بهطور متناوب تا سال ۱۳۵۶ خورشیدی اینهابا و اوگاوا در ایران دیده میشدند. پس از سال ۱۳۵۶ تقریبا تمام موارد در ایران، اوگاوا بود.
در ایران از سال ۷۹ تا ۸۴ خورشیدی، سالانه نزدیک به ۱۰۰ مورد بیماری وبا گزارش شده است. (در اپیدمی ۱۳۷۷ حدود ۱۱۰۰۰ مورد وبا در ایران گزارش شد که تقریبا در تمام موارد میکروب از نوع التور، سروتایپ اوگاوا بودهاست).
اهمیت وبا تنها در میزان کشتار و کاهش جمعیت نبود. درک اجتماعی کسانی هم که شاهد این کشتار بودند، نکته مهمی بود. آنان دریافتند که قربانیان این بلا در درجه اول تنگدستان بودند که تاب مقاوت جسمانی نداشتند. امینالضرب با هشیاری نوشت: «این تلفات همه از ناخوشی وبا نبود بلکه مردم ایران ناخوش و آماده بودند که این چنین زیاده از اندازه مردند.»
حالت ولایات هم بهتر از پایتخت نبود. در قم توانگران که استطاعت و قدرت رفتن به دهات را داشتند، رفتند و فقرا که نتوانستند بروند، ماندند و بیوقفه تلف میشدند. امیدشان به خدا بود و کارشان صبح تا شام عزاداری و سینهزنی.
از رشت که وبا در آنجا تمامی نداشت، نوشتند: «مردم یکسره مایوس هستند از خودشان. حکام که رفتهاند، اما مردم، الان با یک نفر هستید در کمال سلامت، سه ساعت بعد خبر میدهند وارد گور شد. رشت طوری مغشوش شده بود، که الحال که عریضه عرض میکنم، ضعیفهای از عملهجات کارخانه (ابریشم) رفت سر چاه آب بیاورد، دیر کرد، رفتند دنبال او، مرحومه شده بود. سابق، مرگ یک دو ساعت دیده شده بود، اما بر سر چاه برود آب بیاورد، دیده نشده بود که آن هم دیده شد. مردم فقیر این ولایت که تاکنون چاره بهر فقر میجستند، حال نشستهاند و انتظار مردن را دارند. کار به نفرین هم کشیده که خداوند خراب کند این شهر خراب را که الان قریب ۷۰ روز است ناخوشی بروز کرده و شهرها و دهات را خراب کرده، طوری که خیلی دهات بهکلی رعیت ندارند.»
در کرمان وقتی «هوای وبائیه» بروز کرد، مردم نخست امیدوار شدند که شاید خداوند این آتش را برای جان پدرسوختگان بدذات افروخته، لیکن وقتی آن پدرسوختگان ماندند و مردم مردند. گفتند: «خوبان بالطبع میسوزند، آتش که گرفت خشک و تر میسوزد.»ادامه دارد...
منبع: Redit
علیرضا مجیدی