چاپ خبر
نجات یک خانواده5 نفره از مرگ توسط اورژانس
روزنامه سپید   |   اخبار 16   |   20 بهمن 1394   |   لینک خبر:   sepidonline.ir/d13941

       سپید: زمستان‌های تبریز سرد است. سرمایی که سوزش زبانزد است و امان کوچک و بزرگ را می‌برد. ماموریت‌های روزهای زمستان برای بچه‌های اورژانس تبریز روزهای خوبی نیست. سرمای هوا ازیک‌طرف و لغزندگی جاده‌ها از طرف دیگر شرایط انجام ماموریت را برای آن‌ها سخت می‌کند. ماموریت‌های زیادی که سرمای هوا باعث‌اش می‌شود؛ تصادف‌های زیادی که به خاطر بارندگی بیشتر می‌شوند یا مسمومیت‌ها با گاز مونوکسید کربن که درنتیجه تلاش مردم برای گرم کردن خودشان است.

       یکی از روزهای سرد زمستان‌های درحالی‌که دو تکنسین اورژانس حبیب حسنقلی زاده و اسماعیل نوروزی تازه از یک ماموریت به پایگاه رسیده بودند، بیسیم پایگاه خبر از ماموریتی جدید داد؛ «سرگیجه دسته‌جمعی همراه باحالت تهوع در خیابان پل سنگی.»

       سرگیجه و حالت تهوع آن‌هم به‌صورت دسته‌جمعی از علائم اولیه مسمومیت با مونوکسید کربن است.

       با توجه به محدودیت پایگاه‌های اورژانس، امکان اعزام چند دستگاه آمبولانس به محل وجود نداشت و پایگاه‌ها هم از همدیگر فاصله داشتند. همین هم باعث شد که آن‌ها مجبور شوند اقدامات احیایی را خودشان برای افرادی که دچار مسمومیت شده بودند، انجام دهند. محل حادثه سرراست بود و در ۱۵ دقیقه آمبولانس به محل حادثه رسید.

       بعد از ورود به خانه و بالا رفتن از پله‌ها صدای ضعیفی به گوش می‌رسید که تکنسین‌ها را به داخل دعوت می‌کرد.

       در طبقه اول ساختمان که از در اصلی چند پله فاصله داشت، در نیمه بازی بود که صدای گرفته و ضعیف ازآنجا به گوش می‌رسید. باوجوداینکه هنگام اعزام به ماموریت‌ها هم تکنسین‌ها با توجه به سرگیجه دسته‌جمعی به مسمومیت با گاز مونوکسید کربن مشکوک شده بودند، حسنقلی‌زاده که سابقه میگرن هم داشت، بلافاصله بعد از ورود دچار سردرد شد و همین گواهی دیگری بر بالا بودن مونوکسید کربن در محیط بود.

       چیزی که در وهله اول به چشم می‌آمد، مردی حدود ۴۵ ساله در ورودی در، زنی حدودا ۳۸ ساله با چندمتر فاصله، زنی ۵۰ ساله کنار پنجره و پسر بچه‌ای ۱۳ ساله جلوی در اتاق بود که روی زمین افتاده بودند.

       تکنسین‌ها قبل از هرچیز با باز کردن در و پنجره‌ها برای تبادل هوای تمیز با هوای داخل خانه اقدام کردند. بعد از آن با خاموش کردن بخاری به مرور جریان هوا برقرار شد. مصدوم‌ها را کنارپنجره بردند و با انداختن پتو روی آن‌ها از لرز کردن آن‌ها جلوگیری کردند. پالس اکسی متر در این موارد اکسیژن خون را صحیح نشان نمی‌دهد اما تعداد ضربان قلب، معرف تلاش فرد برای دریافت اکسیژن قلب است. تکنسین‌ها توانستند با دو اکسیژن پرتابل چهار مسموم مونوکسید کربن را به حالت طبیعی برگردانند.

       نامرتبی خانه چیز دیگری بود که بعد از آدم‌هایی که روی زمین افتاده‌بودند به چشم می‌آمد، اما میان آن‌همه شلوغی چیزی که بیشتر از همه خودنمایی می‌کرد گهواره کنار بخاری بود. در همان حالی که پروسه نجات افراد خانه به خوبی پیش می‌رفت یک جای کار می‌لنگید؛ گهواره کنار بخاری، شیشه شیر نوزاد، پوشک بچه. همه این‌ها نشان می‌داد که چیزی کم است.

       همان وقت‌ها بود که آن زن ۵۰ ساله که بعدا مشخص شد مادرشوهر آن خانم ۴۵ساله بود، از تکنسین‌ها خواست که مواظب عروسش که تازه زایمان کرده، باشند.

       حسنقلی‌زاده به سمت گهواره رفت. نوزادی در گهواره بود که به سمت سیانوزگی می‌رفت؛ نفس نمی‌کشید.

       تکنسین نوزاد را روی زمین گذاشت. احیا برای نوزادان سخت است. با وجود اینکه زمان گذشته بود، باز هم تکنسین‌ها دست به کار شدند. احیا شروع شد: همزمان از آمبو و ماساژ استفاده شد. زمانی که تکنسین‌ها مشغول احیای نوزاد بودند از آن سو هم صدای مرد خانه می‌آمد که از حالت تهوع شکایت می‌کرد.

       تکنسین‌ها بی اعتنا به فریادهای مرد به احیای نوزاد ادامه دادند و در نهایت موفق شدند. نوزاد شروع به گریه کرد. بعد از آن نوبت حمایت تنفسی و تحریک نوزاد بود که باعث شد سیاهی پوستش کم کم از بین برود. صدای گریه نوزاد که بلند شد، مادربزرگش اعتراض کرد که به نوه‌اش کاری نداشته باشند و بگذارند بخوابد.

       بعد اینکه نوزاد هم تا حدی به حالت طبیعی برگشت، با درخواست آمبولانس کمکی هر پنج مسموم به بیمارستان امام خمینی(ره) منتقل شدند.
ثمر فاطمی