روزنامه سپید | اخبار 9 | 29 دی 1394 | لینک خبر:
sepidonline.ir/d10852
داستان روبان سفید اثر فیلمساز آلمانی هانکه در سال ۱۹۱۴ و در آستانه وقوع جنگ جهانی اول در دهکدهای فئودالی در شمال آلمان پیشمیرود. یک سلسله رویدادهای مرموز در دهکده، باعث ایجاد بدگمانی و بحران در میان روستائیان شده و زندگی عادی آنها را به هم میریزد. فیلم از زبان پیرمردی به نام «یاکوبی» روایت میشود که داستانی مربوط به گذشته را روایت میکند. زمانی که در جایگاه معلم و مدیر مدرسه دهکده ناظر ماجراهای هولناکی بوده که در آن ایام در آن روستا اتفاق افتاده است. حوادث عجیب و اسرارآمیزی که اهالی روستا را در بهت و حیرت فرو میبرد اما همانند فیلم پنهان، نه پلیس و نه روستائیان، هیچکس نمیداند، چه کسی عامل وقوع آنهاست. سقوط پزشک دهکده از اسب بر اثر تلهای که برای او گذاشته میشود، قتل مرموز زن یکی از دهقانان، شکنجه و آزار یک کودک عقبمانده ذهنی، ربودن پسر ارباب ده و کتک زدن و آزار او و به آتش کشیده شدن انباری ارباب ده و تخریب مزرعه کلم او، نمونههایی از بلاهایی است که بر سر ساکنان ده میآید. هانکه فیلمسازی بدبین است و با بدبینی به جهان، انسان و روابط انسانی نگاه میکند. در نگاه او خشونت، بی رحمی، انتقام، بهره کشی و دیگر آزاری، چرخهای بی پایان است که نسل به نسل تکرار میشود. خشونت و رفتار سادیستی، یکی از تمهای محوری آثار هانکه است. رویکرد هانکه به خشونت در روبان سفید، رویکردی روانشناسانه و تاریخی است. حرف اصلی هانکه در این فیلم این است که خشونت و سوءاستفاده از کودکان، عامل اصلی پیدایش ایدئولوژی فاشیسم و روی کار آمدن رایش سوم در آلمان بود. وی در این فیلم، با استادی، خشونت و وحشت نهفته در زیر پوست زندگی عادی و روزمره را به ما نشان میدهد.