چاپ خبر
دعایی: در رستوران مجلس غذا نمی‌خورد
روزنامه سپید   |   اخبار 8   |   26 دی 1394   |   لینک خبر:   sepidonline.ir/d10624

سید محمود دعائی، مدیر مسئول موسسه اطلاعات، دیگر سخنران این همایش بود که در مورد شیبانی گفت: «افتخار می کنم به وجود افرادی مانند دکتر شیبانی،دکتر فاضل دقیق در مورد او سخن گفت و حق مطلب را با توصیف بی نیاز شیبانی بیان کرد. گذشته و سر گذشت من با شیبانی همه درس است. آشنایی من با او به پیش از انقلاب و در مدرسه فیضیه باز می‌گردد. در آن زمان یکی از هم‌بندان ایشان که از فضلای کرمان بودند و از زندان آزاد شده بودند در آن مدرسه حضور داشت، یک روز دکتر شیبانی برای زیارت این فاضل از تهران به قم سفر کرده بود و آنجا بود که من برای اولین بار با شخصیت شیبانی آشنا شدم. او بسیار خوش‌رو و با فضلیت و در عین حال قاطع است. در سال 1343 به عراق هجرت کردم تا فعالیت‌های مبارزاتی انجام دهم. در آنجا در بخش تبلیغاتی صدای روحانیت مبارز ایران را با امواج رادیویی اداره می‌کردم. به دنبال دستگیری، محاکمه و آزار دکتر شیبانی در زندان و همچنین افرادی چون مرحوم طالقانی و مرحوم منتظری به منظور حمایت از آنها که دغدغه‌ای جز سلامتی‌شان نداشتیم، در خارج از کشور اعتصاب غذا کردیم. عکس او را تهیه و در فضای اعتصاب غذا در محل اتحادیه انجمن‌های دانشجویی فلسطینی در بغداد نصب کردیم. البته در فضای تبلیغاتی رادیویی از زندگی، مبارزات و دفاعیات شیبانی در زندان و خاطرات به جا مانده از ایشان و اعضای نهضت آزادی، انجمن‌های اسلامی و روحانیت مبارز تجلیل کردیم. پس از انقلاب ایشان که از پیش قراولان انقلاب بودند دبیر شورای انقلاب شدند. پس از حادثه هفت تیر، من و شیبانی به عنوان نماینده تهران همکار شدیم. برای من افرادی الگو بودند یکی از آن ها شیبانی بود زیرا بسیار ساده زیست و بزرگوار بود. در پنج دوره همکاری در مجلس شورای اسلامی هیچ وقت ندیدم که از امکاناتی که برای نمایندگان در نظر گرفته شده بود استفاده کنند و حتی بهره‌مندی از رستوران مجلس شورای اسلامی شهر تهران را بر خود حرام کرده بودند و از این امکانات استفاده نمی‌کردند. او در دوران جنگ تحمیلی از طرف دولت مظلوم آن زمان مامور رسیدگی به میزان خسارت های وارد شده به تهران از طریق حمله های موشکی عراق بود و بودجه ای کلان در دست داشت.روزی یکی از افرادی که گرایشات چپ داشت را به خانه دکتر شیبانی بردم و اشک های من و این فرد جاری شد زیرا مشاهده کردیم که شیبانی در زیر زمین خانه پدر همسرش روی موکت زندگی می کند و راهرو آن زیر زمین را تبدیل به مطب خود کرده و در آن شرایط زندگی از بیمارن نیازمند حق ویزیت دریافت نمی‌کند. آن فرد چپ گرا با دیدن زندگی عباس شیبانی متحول شد. او قهرمان شطرنج بود اما زمانی که دید فقها در مورد شطرنج احتیاط می کنند، آن بازی را به فراموشی سپرد. در زندان نیز به زندانیان زبان فرانسه آموزش می‌داد.»