روزنامه سپید | اخبار 9 | 23 دی 1394 | لینک خبر:
sepidonline.ir/d10347
سید محمود دعایی- نماینده ولی فقیه و مدیر مسئول موسسه اطلاعات/ دکتر عباس شیبانی یکی از افتخارات جامعه ایرانی و یکی از بندگان صالح، شایسته و نمونه خدا و الگویی است برای تمام افرادی که به دنبال انتخاب الگو برای پیروی هستند.
آشنایی من با دکتر شیبانی به پیش از انقلاب و در مدرسه فیضیه باز میگردد. در آن زمان ایشان در کسوت یک دانشجوی مبارز، پرشور و حرارت بود که دورانی را در زندان سپری کرده و پس از آزادی، علیرغم محکومیتی که از قبل داشت، به عنوان عنصری مبارز و پرشور شناخته شده و همچنان به دنبال فعالیتهای مبارزاتی بود.
دکتر شیبانی علیرغم اینکه در گذشته از مدیران و شخصیتهای برجسته نهضت آزادی بود اما در بدو پیروزی انقلاباسلامی به حزب تازه تاسیس جمهوری اسلامی ایران پیوست و راه خود را در مسیر اهداف سران این حزب به خصوص گرایشات نزدیک به مرحوم شهیدبهشتی انتخاب کرد و از چهرههای برجسته این حزب محسوب میشد.
بعد از فاجعه 7 تیر و شهادت 4 نماینده مجلس، بنده، دکتر شیبانی، مرحومسعیدامانی و مرحوم بهروزی از کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی بودیم که از حوزه تهران وارد مجلس شدیم.
در مجلس بهطور روزمره با دکتر شیبانی تا پایان دوره پنجم همکار بودم اما چون در دوره ششم سن ایشان از 75 سال تجاوز کرده بود، طبق قانون نمیتوانست کاندیدا شود و به همین علت تنها 5 دوره در مجلس، افتخار حضور در کنار ایشان با خصلتهای ارزشمند و انسانی را داشتم. پس از آن نیز با هوشمندی مردم تهران، عضو شورای شهر تهران شد.
دکتر شیبانی در مجلس شورای اسلامی به دور از تظاهر و هرگونه خودنمایی، در موارد ضروری سخن میگفت و نطقهای پیش از دستور وی بسیار اندک، سنجیده و دقیق بود. البته همیشه یک رابطه مزاحآمیزی بین آقای رفسنجانی رئیس مجلس وقت و ایشان بود و آقای رفسنجانی با مزاح از اعتراض آییننامهای وی استقبال و از ایشان به عنوان شخصیت مسلط به آییننامه مجلس برای تاسی دیگران یاد میکرد.
دکتر شیبانی در دوران دانشجویی در تهران از دانشجویان موفق بود اما از آنجایی که بارها به زندان افتاد، دوران دانشجویی طولانی را سپری کرد تا آنکه در یکی از مناسبتها که آزاد شد، موفق به اخذ پایاننامه و دکتری در رشته پزشکی شد.
در دوران طولانی زندان نه تنها به بسیاری از زندانیان آموزش زبان میداد بلکه در دوران زندان یک دوره کامل احکام شرعیه را که در گذشته انجام داده بود، تکرار کرد. به طور مثال نمازهایش را از ابتدا خواند و روزههایش را مجددا گرفت و این یک خودسازی و نوعی ریاضت و دقت بود که در پایبندی به آرمانها و مراسم مذهبیاش داشت.
در قضاوتهایش عجول نبود و با صراحت، صمیمیت و صداقت قضاوت میکرد. زندگی بسیار ساده و به دور از تکلفی را پیش گرفته بود. انسانی متواضع، فداکار، راسخ در عقیده و ایمان و بیریا و ادعا بود و تاکنون نیز صاحب مسکن نشده و در منزل مسکونی والدین عیال خود (خاندان مفیدیها) زندگی میکند.
دکتر شیبانی زیرزمین منزل مادر عیالشان را به خود اختصاص داده و در یک محیط بسیار سادهای که با موکت فرش شده بود، اقامت میکرد. در راهروی همان زیرزمین میز و تجهیزات پزشکی خود را پهن کرده و اگر بیماری به ایشان مراجعه میکرد، در همان راهروی زیرزمین او را ویزیت میکرد و در صورت عدم تمکن مالی بیمار، دارو را در اختیارش قرار می داد.
برای اینکه سازمان نظام پزشکی در حد قابل قبولی مورد اعتماد جامعه پزشکان باشد و از آن جایی که تمام پزشکان از قضاوت، حضور و برخورد و ساماندهی ایشان رضایت داشتند، دکتر شیبانی به عنوان اولین رئیس نظام پزشکی انتخاب شد و سازمان را طوری اداره کرد که بتواند در آینده نزدیک، با انتخابات داخلی رئیس نظام پزشکی را انتخاب کند.
همچنین در دورهای که مشکلاتی برای دانشگاه تهران ایجاد شده بود، وی ریاست دانشگاه تهران را بر عهده گرفت و به علت اعتمادی که همه دانشجویان و اساتید به سلامت نفس ایشان داشتند، فضای آرامی بر دانشگاه حاکم شد و مسائلی که موجب نگرانی شده بود، رفع شد.
دکتر شیبانی در تمام دوران مجلس از هیچ یک از امکانات دولتی استفادهای نکرد و از معدود نمایندگانی بود که حتی غذای مصرفی خود را که غذای ویژهای بود، با همان سادگی از منزل میآورد و پس از ادای فریضه نماز، گوشهای انتخاب میکرد و ظرف کوچکی که همراهش بود را باز کرده و غذای خود را میخورد.
البته دوستان به این نتیجه رسیده بودند که وی از خوردن برخی غذاها امتناع داشت، اما به هر حال تنها این نبود که ایشان غذای رژیمی ویژه خود را مصرف کند، بلکه اصرار داشت که از امکانات و مقدوراتی که در مجلس است بهره نگیرد زیرا این امکان را داشت تا به مسئول غذای مجلس سفارشی ویژه دهد اما هرگز این کار را نکرد. همسرشان نیز از شخصیتهای مبارز، روشن فکر، فهمیده و هوشمند تهرانی بود. خانم مفیدی و برادرش از بلندپایگان نهضت آزادی بودند و خود ایشان دارای سابقه فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی بود. ثمره ازدواجشان هم دختری شایسته با تحصیلات عالیه بود که به حق، فرزند صالح و تربیتشده دقیق این خاندان بود. در یکی از تجمعاتی که در تهران برگزار شد، مردم برای پراکندهشدن سوار ماشینهای شخصی و یا تاکسیها میشدند، اما همسر دکتر شیبانی به اتفاق همسر مرحوم شهیدرجایی که در آن زمان رئیسجمهور وقت بود، وانتی را گرفته و در عقب آن نشستند تا به منزل برسند و این در حالی بود که راننده وانت نمیدانست که سرنشینان ماشین، چه افرادی هستند.
دکتر شیبانی به هر حال عنصری بود که پیش از انقلاب در خدمت نظام و برای پیروزی انقلاب زحمات فراوانی را متحمل شد. پس از انقلاب نیز سربازی فداکار بود که در هر سنگری بنا به نیاز نظام، صادقانه خدمت کرده و شایستگیهای خود را نشان میداد. در حال حاضر نیز در آستانه 85سالگی ایشان هستیم. امیدواریم خداوند به ایشان طول عمر عنایت کند، مردم تهران و نظام جمهوری اسلامی از برکات وجودشان بهرهمند شوند و مشمول شفاعت ایشان در قیامت شویم.
پاکزیستی، سادهزیستی، خدمت صادقانه و بیریا و توقع نداشتن از نظام و مسئولان همیشه در وجودشان هویدا بود، ایشان را بنده صالح و شایسته خدا می دانم و خداوند به عصمت زهرا وجودشان را حفظ کند و به ما توفیق پیروی از راه و انتخاب مسیر ایشان را بدهد.