سرطان بیماری پیچیدهای است که درمان پیچیدهای هم دارد. سرطان هر بیمار با بیمار دیگر تفاوت بسیار زیادی دارد و صلاحیت در تشخیص درست بهترین راه درمان به هنر و تخصص پزشک معالج بازمیگردد. به صورت کلی درمانهای سرطان سه راه جراحی، رادیوتراپی و شیمیدرمانی دارد. جراحان سرطان متخصصانی هستند که دورههای فلوشیپ جراحی سرطان را سپری کردهاند و روشی بسیار متمایز نسبت به دو روش دیگر به بیماران ارائه می دهند. اما از سوی دیگر اما دو رش درمان رادیوتراپی و شیمی درمانی ارتباط بسیار نزدیکتری به هم دارند که همین شرایط را تغییر میدهد. ادغام یا تفکیک دو روش رادیوتراپی و شیمیدرمانی، موضوعی است که نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای دیگر نیز به عنوان مبحثی پرسشبرانگیز به صورت همیشگی مطرح بوده است. در برخی کشورهای اروپایی و آسیایی مانند ایران هر دو روش درمانی مربوط به یک فرد است. این سیستم فکری معتقد است تسلط این پزشکان برای درمان بیمار بسیار بیشتر است. در صورتی که متخصصان کشورهای آمریکای شمالی این روش درمان را جداگانه در نظر میگیرند. جسپر اریکسن، متخصص کیلینکال آنکولوژی دانمارکی است که در بیمارستان دانشگاهی اودنس دانمارک فعال است. وی در طول کنگره کلینیکال آنکولوژی که در ایران برگزار شد به عنوان نماینده سازمان اروپایی ESTRO شرکت داشت. به همین مناسبت، سپید میزگردی با حضور وی و فرشید اربابی، دبیر اجرایی کنگره و متخصص کلینیکال آنکولوژی برگزار کرد تا به مزایا و معایب این جداسازی و ریشههای آن بپردازد.
سپید: به صورت کلی در ابتدا مراکز دانشگاهی و آکادمیک این دو رشته در کشورهای اروپایی و آمریکایی به چه صورتی است و یک فرد برای دریافت این تخصصها چه راهی را باید طی کند؟
 اریکسون: کلینیکال آنکولوژی تخصصی است که شامل مباحثی مانند شناخت انواع سرطان و روشهای درمان آنها، هورموندرمانی، رادیوتراپی ،شیمیدرمانی و غیره میشود. در صورتی که متخصصان رادیوتراپی پس از آشنایی با مفاهیم کلی آنکولوژی تمرکز بیشتری بر روش های درمانی رادیوتراپی دارند و تنها از این روش در درمان سرطان استفاده میکنند .
سپید: کدامیک از این دو علم میتواند خدمات بهتری به بیماران ارائه کنند؟
 من به شخصه اعتقاد دارم کلینیکال آنکولوژی مزایای بسیار بیشتری نسبت به رادیوتراپی به تنهایی دارد. چرا که متخصصان کلینیکال آنکولوژی در هنگام درمان بیماران همه جوانب آن را در نظر میگیرند. در صورتی که متخصصان رادیوتراپی تنها از این روش در درمانی استفاده می کنند و کمتر به جبنه های استفاده از شمی درمانی و هورمون درمانی و سایر درمانهای سیستمیک تسلط دارند و این در صورتی است که بیمار ممکن است به هر دوی این روشهای درمانی احتیاج داشته باشند. به همین علت ادغام این دو باعث میشود متخصص تسلط بیشتری برای درمان بیمار داشته باشند و راحتتر بتواند در مورد راهکارهای غیرجراحی تصمیمگیری کنند. شاید تسلط به روش درمان برای فرد کمی دشوار باشد، چرا که باید دانش بسیار عمیقتری از دو علم مجزا داشته باشد، اما در صورتی که مهارت و دانش فرد بالا باشد، کیفیت درمانی بسیار بهتری در نتیجه خواهد داشت.
سپید: جراحان نمیتوانند به این دو حوزه ورود پیدا کنند؟
 اریکسون: برای این کار باید از ابتدا آموزشهای دانشگاهی طی کنند. چرا که دو حوزه کاملاً جدا است و مدتها زمان میبرد تا کسی بخواهد هم جراح سرطانهای مغز و اعصاب باشد و هم رادیوتراپی انجام دهد.
 اریکسون: در اروپا متخصصان کلینیکال آنکولوژی به چند ابزار برای درمان سرطان تسلط دارند و متخصصان رادیوتراپی تنها یک ابزار دارندالبته در اروپا متخصصانی که تنها رادیوتراپی انجام می دهند در اغلیت هستند در آخرین بررسی در سال 2015 نشان داد که تنها 25 درصد متخصصان درمانهای غیرجراحی سرطان فقط رادیوتراپی انجام یدهند و 75 درصد دیگر هر دو روش رادیوتراپی و شیمی درمانی را انجام دهند. کشورهای اسکاندیناوی، فنلاند، سوئد، نروژ، دانمارک، بریتانیا، اسلونی و سایر کشورها جزو همین دسته هستند.
سپید: به صورت کلی ادغام این دو روش درمانی با یکدیگر چه مزایایی دارد؟
 یکی از این دلایل را از پیش گفتم که اگر فردی که هر دو تخصص را داشته باشد،تسلط بیشتری در درمان خواهد داشت. همچنین زمانی که من رادیوتراپی انجام دهم و نتوانم شیمیدرمانی کنم به اجبار باید بیمار را به یک متخصص دیگر ارجاع دهم که این روند در جریان درمان اخلال به وجود میآورد. بیمار پس از شیمیدرمانی برای رادیوتراپی پیش من باز میگردد و من هم با شیوههای شیمیدرمانی وی آشنا نیستم و همهچیز هم در گزارشات پزشکی ذکر نشده است. بنابراین بهترین راهکار این است که خود من بتوانم هر دو را انجام دهم. در مواردی هم که ما با کمبود متخصص مواجه هستیم و منابع کمتری در اختیار داریم با آموزش به متخصصان کلینیکال آنکولوژی بهتر میتوانیم درمان کنیم. در کشورهای آفریقایی هم از همان ابتدا متخصصان را به گونهای آموزش میدهند که کلینیکال آنکولوژ باشند. از سوی دیگر هر کدام از این عوامل خطرات و عوارضی برای بیمار دارد. اگر متخصصها متفاوت باشند امکان دارد به خیلی از این عوارض توجه نکنند و راحتی و شرایط کلی بیمار برای دریافت درمانها در نظر گرفته نشود و فاجعه به بار بیاورد. بنابراین باز هم ادغام این دو تخصص بهترین گزینه به حساب میآید.
سپید: با وجود همه این مزایا بهتر نیست این دو تخصص از ابتدا با هم ادغام شوند؟
 اریکسون: این دقیقاً اتفاقی است که در بسیاری از کشورها میافتد و در کشور شما هم وضع به همین صورت است. با این همه کشورهایی هستند که این دو را جدا میدانند و معتقد هستند بهتر است این دو تخصص را با هم ادغام نکنیم.
اربابی آیا به جز هزینه هیچ شواهد علمی وجود دارد که ثابت کند روش آمریکای شمالی بر روش اروپایی ارجحیت دارد یا برعکس؟
 اریکسون: چنین اطلاعاتی به طور مستقیم وجود ندارد، اما اگر به طول عمر بیماران به عنوان شاخص عملکر نگاه کنیم متوجه می شویم که نتایج روش اروپایی به خوبی روش آمریکایی است در ضمن آنکه بسیار به صرفه تر است.
سپید: بنابراین دقیقاً به چه عللی این دو رشته باید از همدیگر جدا بمانند؟
 اگر از آمریکاییها بپرسید خواهند گفت هر دو بسیار تخصصی هستند.اما ما معتقدیم به عبارتی «به قدر کافی» خوب هستیم که بتوانیم تمام این بیماریهای مربوط را درمان کنیم. من مطمئن نیستم همه افرادی که به هر دو رشته میپردازند، به قدر کفایت کار خوب ارائه دهند اما این مسئله دلیلی برای جدایی این دو نیست. با همه اینها من معتقدم متخصص کلینیکال آنکولوژی که رادیوتراپی و شیمی درمانی را هم انجام میدهد، کارایی بیشتری نسبت به هر یک به تنهایی خواهد داشت.
 اربابی: برخی از متخصصان برای تخصص بیشتر و حل این مسئله روی یکی دو نوع سرطان تمرکز میکنند و دانش خودشان را در همان زمینه گسترش میدهند و روی همه درمانهای غیرجراحی آن نوع از سرطان هم احاطه دارند.
 اریکسون: بله دقیقاً. من به عنوان مثال تومورهای سر و سرطانهای پوست را درمان میکنم. اینکه روی این مسئله جداسازی انجام دهیم بسیار مناسبتر است. برای مثال اگر بیماری با نوعی سرطان خون به سراغ من بیاید قطعاً وی را به متخصص آنکولوژیست مخصوص به خودش در بیمارستان ارجاع میدهم. در نتیجه همکاری آنکولوژیستها با یکدیگر راحتتر هم میشود.
سپید: تا چه اندازه جمعیت و منابع در ادغام یا جدا سازی این مسئله نقش دارند؟
 اریکسون: در بسیاری از کشورهایی که با کمبود متخصص روبهرو هستند ودر آنها امکانات درمانی وسیع وجود ندارد، باز هم بهترین راه همین ادغام دو علم با یکدیگر است. در این حالت با تمرکز بیشتر روی تعداد محدودتری متخصص کیفیت کار آنها را بالا بردهایم تا بتوانند تعداد بیشتری بیمار را درمان کنند.
به عنوان ریشهیابی مسئله، این جداسازی دقیقاً به چه زمانی برمیگردد؟
 شیمیدرمانی علم خیلی قدیمی نیست و از همان دهه 60 که در آمریکا کشف و رایج شد راهش را از رادیوتراپی جدا کرد. اما در همان دهه60 و دهه 70 که در اروپا و باقی کشورها گسترش پیدا کرد، ادغام شد و متخصصان در تلاش بودند تا هر دو مهارت را به دست بیاورند.